چکار کنیم دچار آلزایمر نشویم؟- قسمت اول

a.mahammadi
یکی از دلایلی که برخی افراد در سنین پایین‌تر دچار تحلیل شناختی و کاهش عملکرد مغز می‌شوند، زیربنای ژنتیکی است، مثلا از نظر آسیب‌شناسی، برخی از ژن‌های مرتبط با دمانس یا آلزایمر شناخته شده‌اند و افراد حامل ژن معیوب، بیشتر در معرض ابتلا به آلزایمر قرار دارند.
 طی سال‌های اخیر با کاربرد واژه‌هایی نوظهور مانند
سلامت مغز در علوم اعصاب کاربردی و علوم‌شناختی در مجامع علمی و حتی در سطح
جامعه روبرو هستیم. واقعیت هم این است که موضوع سلامت مغز بسیار مهم و
حیاتی است ولی در بسیاری از جوامع تا به حال توجه چندانی به آن نشده است.
دغدغه بیشتر مردم، به‌خصوص سالمندان، پیشگیری یا کنترل بیماری‌هایی مانند
فشارخون، چربی‌خون، قندخون و… است. با اینکه سلامت اعضا و اندام‌هایی مثل
چشم، کلیه، کبد، تیرویید، ریه و.. را بارها در طول زندگی کنترل می‌کنیم،
سلامت مهم‌ترین قسمت از بدن، یعنی مغز به نوعی فراموش شده است.

انگار
این عضو کلیدی بدن قرار است همیشه خوب کار کند و مراقبت خاصی هم نمی‌خواهد
تا اینکه در پی اختلال در حافظه، توجه و تمرکز، مشکلات حرکتی، حسی، تعادلی
و… توجه ما به این قسمت از بدن معطوف شود. با پدید آمدن چنین مشکلاتی
عملا فرد وارد فرآیند درمان می‌شود، در حالی که مبحث سلامت مغز در پی این
است که نگاه درمان‌محور را به نگاه سلامت‌محور و مبتنی بر پیشگیری تبدیل
کند. این موضوع آنقدر مهم است که باعث شده هفته‌ای از سال در سراسر جهان
به‌عنوان هفته «آگاهی از مغز» نامگذاری شود.
متخصصان حوزه علوم اعصاب در
بحث سلامت مغز به ارزیابی و انجام تست‌های دوره‌ای مغز در مراحل مختلف
زندگی می‌پردازند. در این تست‌ها عملکرد مغز سنجیده می‌شود. حتی اگر مشکل
یا ناکارآمدی خاصی هم وجود نداشته باشد با توانمندسازی می‌توان نسبت به
ارتقای عملکرد مغز برنامه‌ریزی و اقدام کرد. اگر هم اختلالی در کارکردهای
شناختی مغز مانند حافظه، یادگیری، گفتار، کنترل هیجانی-شناختی، ادراک،
برنامه‌ریزی، حل‌مساله، محاسبه، تصمیم‌گیری و کارکردهای اجرایی وجود داشته
باشد با انجام بازتوانی شناختی می‌توان به اصلاح اختلال ایجادشده کمک کرد.
چگونه از مغز مراقبت کنیم؟
سوالی
که مطرح می‌شود این است که مغز انسان در گذر زمان دچار چه تغییراتی می‌شود
و برای سلامت مغز چه کارهایی باید انجام شود و اینکه اساسا خودمراقبتی از
مغز به چه معناست؟ خودمراقبتی از مغز مبحث مهمی است که در سلامت مغز روی آن
تاکید می‌شود. ورزش، مطالعه، پرداختن به بازی‌های شناختی، تعاملات
اجتماعی، تغذیه و خواب مناسب در گذر زمان تاثیر زیادی در سلامت مغز دارند.
در علوم اعصاب و دانش مرتبط با مغز و شناخت، جمله معروفی وجود دارد که «هر
چقدر از مغزمان بیشتر استفاده کنیم، مغز بیشتری برای استفاده کردن خواهیم
داشت.»
به نظر می‌رسد اوج عملکرد مغز از نوجوانی تا میانسالی است و این
در حالی است که از میانسالی به بعد، هر سال درصدی از کارکردهای عالی قشر مخ
یعنی کارکردهای شناختی دچار تحلیل می‌شود.
سن افت کارکرد یا اختلالات
عصب‌شناختی از فردی به فرد دیگر متفاوت است و عوامل زیادی در سلامت مغز
تاثیر می‌‌گذارند که از این قرارند:
ژنتیک
یکی
از دلایلی که برخی افراد در سنین پایین‌تر دچار تحلیل شناختی و کاهش
عملکرد مغز می‌شوند، زیربنای ژنتیکی است، مثلا از نظر آسیب‌شناسی، برخی از
ژن‌های مرتبط با دمانس یا آلزایمر شناخته شده‌اند و افراد حامل ژن معیوب،
بیشتر در معرض ابتلا به آلزایمر قرار دارند. در مثالی دیگر نیز تحقیقات
نشان داده، افراد دارای گروه خونی O کمتر دچار آلزایمر می‌شوند.
سبک زندگی
در
کنار ژنتیک، عادت‌های زندگی هم نقش مهمی در سلامت مغز دارند. پاسخ به
سوال‌هایی مانند اینکه: «فرد در طول زندگی خود، چه رژیم غذایی غالبی دارد؟
چقدر تحرک دارد؟ آیا از اختلالات خواب رنج می‌برد؟ شیوه زندگی‌اش چگونه
است؟ احتمالا دچار چه نوع کمبود ویتامینی است؟» (شواهدی وجود دارد مبنی بر
اینکه کمبود ویتامین‌های B1و B12 می‌تواند باعث رکود کارکرد مغز شود
بنابراین با تشخیص کمبود این ویتامین‌ها در بدن مکمل‌های حاوی این
ویتامین‌ها به بیماران تجویز می‌شود)، و… بسیار مهم است. نکته کلیدی دیگر
این است که چطور می‌توان افراد در معرض خطر یا در مراحل ابتدایی افت
کارکرد مغزی-شناختی را شناسایی کرد و با شناسایی زودرس، جلوی بروز اختلال
جدی را در آنها گرفت یا دست‌کم به تعویق انداخت.
پیشگیری از تهدیدهای سلامت مغز
رویکردها
و راهکارهای متعددی وجود دارد که هر فرد می‌تواند با به‌کارگیری آنها تا
حد زیادی سلامت مغز و در پی آن به تعویق انداختن ناکارآمدی‌های مغزی-شناختی
را تضمین کند. مطالعه کردن و انجام بازی‌های فکری و بازی‌های رایانه‌ای که
اساسا برای تحریک کارکردهای شناختی مانند حافظه، یادگیری، سرعت عکس‌العمل،
تصمیم‌گیری و چالاکی شناختی طراحی شده‌اند، در سلامت مغز نقش دارند. با
اینکه در مورد تاثیر مثبت همه این‌ بازی‌ها بر کارکرد مغز اتفاق نظر وجود
ندارد، شواهدی هم مبنی بر مضر بودن این بازی‌ها در دست نیست. در عین حال،
هنگام انجام چنین بازی‌هایی باید به کم‌تحرکی و وابستگی غیرعادی به بازی
نیز توجه کرد زیرا هدف از انجام این بازی‌ها فاصله گرفتن از زندگی طبیعی
روزمره نیست. برخی از این بازی‌های جدی که به بازی‌های شناختی هم
معروف‌اند، اساسا برای ارتقای کارکرد مغزی طراحی شده‌اند و پیش‌بینی می‌شود
با توسعه شواهد علمی در مورد منافع استفاده از آنها، در آینده نزدیک
کاربرد گسترده‌تری پیدا کنند.
وقتی مغز دچار مشکل می‌شود…
مساله
مهم بعدی در سلامت مغز زمانی است که مغز دچار افت کارکرد شناختی شده و فرد
نیاز به بازتوانی مغزی دارد. بازتوانی عصبی-شناختی در واقع به شکل‌گیری
مجدد یا جبرانی مدارها و شبکه‌های عصبی در مغز می‌انجامد. تعداد سلول‌های
مغزی با ورود به دوره میانسالی به‌تدریج کاهش پیدا می‌کند و متاسفانه این
کاهش با گذشت هر سال سرعت بیشتری می‌گیرد. از آنجا که جسم سلولی اعصاب در
مغز در قسمت خاکستری دچار تحلیل می‌شود، حجم مغز در سالمندی کاهش می‌یابد و
در تصویربرداری مانند جسمی چروکیده به نظر می‌آید. همان‌طور که تمام بدن
انسان در سالمندی دچار فرسودگی و پیری می‌شود، مغز نیز دچار تحلیل خواهد شد
و در نهایت مرگ سلول‌های عصبی و کاهش چشمگیر اتصالات و مدارهای عصبی رخ
می‌دهد.
اگر سلول‌های تحلیل‌رفته در ناحیه‌ای از مغز با کارکرد شناختی
خاص باشند، آن کارکرد یا کارکرد‌های شناختی به‌طور واضح دچار اختلال
می‌شوند و فرد با شکایت از مشکل حافظه، اختلال درکی و گفتاری و… مراجعه
می‌کند.
چنین بیمارانی با روش‌های خاصی ارزیابی می‌شوند و در پی ارزیابی
مشخص می‌شود کدام بخش از مغز و چه حوزه‌ای از شناخت فرد آسیب دیده و به
بازتوانی نیاز دارد.
چکاپ مغز
رویکرد
دیگری که در پیشگیری مطرح است این است که با اینکه فرد شکایت و مشکلی خاصی
ندارد، لازم است برای ارزیابی و غربالگری مغز به مرکز تخصصی مراجعه کند و
به‌عنوان ارزیابی مغز (اصطلاحا چکاپ مغز) تحت مجموعه‌ای از آزمایش‌ها و
تست‌ها قرار گیرد. این تست‌ها غیرتهاجمی و بدون درد هستند و با استفاده از
پرسشنامه، ابزار دیجیتال یا آزمون‌های جذاب فناورانه کارکرد مغز یک فرد را
ارزیابی می‌کنند. آزمون‌ها را معمولا متخصصان حوزه‌های مختلف در علوم اعصاب
در قالب یک کار تیمی انجام می‌‌دهند.
• ارزیابی‌های مغز شامل
آزمایش‌های پایه است که از معاینه مغز و اعصاب و روان‌سنجی گرفته تا انجام
تست‌های دیجیتال و پیشرفته شناختی رفتاری، ثبت سیگنال‌های مغزی و
تصویربرداری کارکردی و… را دربرمی‌گیرد.
• در بخشی از ارزیابی‌های
کارکرد مغز، با انجام تست‌های ویژه رایانه‌ای و دیجیتال، کارکردهایی مانند
حافظه، سرعت تصمیم‌گیری، کارکرد اجرایی، کلام و… در فرد بررسی می‌شود.
بعد از نمره‌گذاری مجموعه ارزیابی‌ها نوبت به مرحله بعدی می‌رسد که شناسایی
نوع اختلال است.
• ممکن است آزمون‌های مغزی-شناختی حاکی از نقص کارکردی
خفیف، متوسط یا جدی در یک یا چند حوزه شناختی مغز (ANI) باشد. این
ناکارآمدی‌ها باید تا حدامکان در قالب بازتوانی عصب‌شناختی، اصلاح شوند.
برخی از مداخله‌های عصبی درقالب تمرین‌ها و ورزش‌های مغزی کمک می‌کنند مغز
مسیر پیری و تحلیل را به مراتب آهسته‌تر طی کند. اما عکس این وضعیت هم وجود
دارد؛ گاهی ارزیابی‌ها نشان می‌دهد بیمار در یک حوزه کارکرد بسیار خوبی
دارد. این حوزه، حوزه نیازمند توانمندسازی (ANE) نام می‌گیرد؛ یعنی فرد
می‌تواند سطح شناختی مغز این حوزه را تا سطح حتی بالاتر ارتقا دهد.
• حوزه بازتوانی به برنامه‌ریزی نیاز دارد. بازتوانی ممکن است عصبی یا شناختی-رفتاری باشد.

تکنیک دیگر، گرفتن نوار مغزی کمی در شرایط پیش‌فرض و همچنین هنگام انجام
یک تکلیف شناختی است که بر اساس آن و تحلیل‌های کمّی پیشرفته نقشه‌برداری
مغزی انجام می‌گیرد. نقشه‌برداری مغزی اطلاعات بسیار مفیدی در دسترس پزشک
قرار می‌دهد تا مقیاس‌های کمّی مورد نیاز را در طراحی مداخلات عصبی و
شناختی مدنظر قرار دهد.
– ارزیابی‌های رفتاری و سنجش کارکردهای
حسی-حرکتی نیز بسیار مهم‌اند. در این ارزیابی‌ها شنوایی، بینایی، آستانه
ادراک حسی، زمان واکنش و دقت لمس در اندام‌ مختلف، همچنین مولفه‌های حرکتی و
هماهنگی حسی-حرکتی سنجیده می‌شوند. گاهی اختلال در دریافت‌های حسی ممکن
است سرنخی در بروز اختلالات عصبی محیطی باشد.
– با کنار هم گذاشتن
آزمایش‌های مختلف به بسته‌ای می‌رسیم که معیارهای سنجش کارکرد مغزی را در
برمی‌گیرد. نام این فرآیند، ارزیابی یا چکاپ مغز یا به تعبیر ما «مغزآزمون»
است. با امکانات موجود ما، انجام «مغز آزمون» برای هر فرد به‌طور متوسط
حدود 3 ساعت طول می‌کشد و در پایان این تست بنا به تشخیص طرح بازتوانی یا
توانمندسازی تجویز می‌شود. گاهی بیماران دچار اختلالات خاص به همکاران
مختلف در حوزه مغز و اعصاب ارجاع داده می‌شوند.
• یکی از ابزارهایی که
در بخش بازتوانی پس از نتایج «مغز آزمون» از آن استفاده می‌شود، بازی‌های
شناختی است. به این بازی‌ها اصطلاحا «بازی‌های جدی یا بازی‌های شناختی» هم
گفته می‌شود. وقتی فرد جلوی نمایشگر قرار می‌گیرد و در حال بازی است،
امتیازات و کارکرد چالاکی شناختی وی در نظر گرفته می‌شود و این امکان هم
وجود دارد که حین بازی نوار مغزی کمّی یا نوعی تصویربرداری (طیف‌سنجی مادون
قرمز) از نواحی خاص مغز وی گرفته شود. بر اساس این ارزیابی پایش تغییرات
کارکردی و عصب-شناختی مغز طی جلسات بازتوانی امکان‌‌پذیر می‌شود.

لطفا ادامه مطلب را در «چکار کنیم دچار آلزایمر نشویم؟- قسمت دوم» بخوانید

سن شروع ابتلا به آلزایمر چه سنی است؟

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ