«کودک آزاری» عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک کودک شود. برخی از این آثار می تواند مخفی باشد: ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن او از غذا، حبس در حمام یا زیرزمین، اشکال مخفی کوک آزاری است.
تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک هم از انوع کودک آزاری فیزیکی است. کودک آزاری در فوتبال، موضوعی است که بیش تر در مورد تعرضات و تجاوزهای جنسی به کودکان علاقه مند به فوتبال اطلاق می شود. با اطلاعاتی که اخیرا فاش شده، مشخص شده است که این موضوع هیچ حد و مرزی ندارد و افراد در تمام کشورها و در تمام مکان ها می توانند مورد تعرض قرار بگیرند. در این پرونده قصد داریم نگاهی جزیی تر به این مقوله داشته باشیم و تبعات جدی آن را در چند فصل مورد بررسی قرار دهیم.
فصل اول: چرا کودک آزاری؟
پدوفیلیا، یک انحراف جنسی و یک اختلال روانی است که در آن، فرد از لحاظ جنسی جذب کودکان می شود و می توان گفت این نوع جذب شدن، غیرطبیعی و غیرعادی است. در محافل عمومی، کم تر در مورد این موضوع بحث می شود و عدم آگاهی افراد، به خصوص نوجوانان و خردسالان، باعث سوءاستفاده هایی از آنان می شود.
فرد پدوفیلیا، در اغلب موارد به کودکان زیر سیزده سال پسر علاقه مند است و این گرایش جنسی او یک «انحراف» جنس است. مدارس فوتبال، مکانی است که تجمع تعداد زیاد بچه ها فرصت مناسبی را در اختیار افراد منحرف قرار می دهد. کودکان معصوم، طعمه هایی حاضر و آماده برای منحرفانی هستند که برای رسیدن به اهداف شان، از هیچ وعده و تهدیدی ابا ندارند.
افراد پدوفیلی، معمولا خودشان را این طور توجیه می کنند که کارشان در راستای کمک به کودکان قربانی بوده است و در همین راستا ممکن است به خود بگویند که به پروسه رشد کودک کمک کرده اند و یا کودک قربانی از عمل آن ها لذت برده است. با این حال، دائما به قربانیان شان تاکید می کنند که چیزی به والدین و نزدیکان خود نگویند.
آمار بیست درصدی آزار جنسی کودکان در آمریکا، پدوفیلیا را تبدیل به شایع ترین انحرافات جنسی کرده است. متجاوزان در اکثر موارد، فامیل، خویشاوندان و کسانی بوده اند که با خانواده کودک ارتباط نسبتا نزدیکی داشته اند.
نکته مهم در این جا این است که در تمام جوامع، برای مقام «معلم» و «مربی» قائل هستند. این مقام والایی که برای معلم تصور می شود، باعث می شود اعتمادی همه جانبه از سوی والدین شکل بگیرد و به ذهن آن ها خطور نکند که ممکن است جناب «مربی» به فرزندشان تعرض کند.
متاسفانه در جامعه ایرانی، آگاهی بخشی ها جنسی به کودکان انجام نمی شود و آن ها در سنین نوجوانی، از طریق اینترنت و دوستان شان با این گونه مسائل اشنا می شوند، زمانی که بسیار دیر است. کودکان، باید در سنین خیلی پایین، با حریم های شخصی خود آشنا شوند. کودکان باید بدانند که چه نقاطی از بدن شان را نباید کسی ببیند و به چه نقاطی نباید دست بزنند.
مسائل فرهنگی در ایران هم چنین مهاجران در کشورهای اروپایی، باعث می شود که شرم و حیای خانواده ها باعث شود کودکان آگاهی جنسی پایینی داشته باشند. آگاهی جنسی پایین کودکان، سبب می شود تا مربی ها از آن ها به هر نحو که می توانند سوءاستفاده کنند. ترس از برملا شدن رابطه و برخوردهای بدی که احتمال می دهند صورت بگیرد هم باعث می شود این نکته برای همیشه مخفی بماند و متجاوزان هیچ گاه مجازات نشوند. عدم مجازات آن ها، این اعتماد به نفس را به شخص می دهد که کارش را تکرار کند و با تکرار این روند، جمعیت عظیمی از کودکان را مورد سوءاستفاده قرار بدهد.
فصل دوم؛ آزار جنسی در مدارس فوتبال ایران
ایران، یکی از کشورهایی است که روابط جنسی در آن تنها محدود به ازدواج است و هرگونه رابطه خارج از عرف، مجازات های سنگین در پی دارد. به دلیل سیستم مذهبی حاکم بر کشور، قوانین شرع، مجازاتی همچون مرگ را برای متجاوزان در نظر گرفته و این قوانین می تواند عاملی بازدارنده باشند.
اما نکته مهم این جاست که افراد منحرف متجاوز، معمولا به پنهانی ترین روش ها کار خود را انجام می دهند و کسی از عمل شنیع آن ها بویی نمی برد کودکانی که عاشق فوتبال هستند، خودشان را وقف این عشق می کنند اما بدترین چیز در این زندگی مادی این است که با عشق غیرمادی وارد شوی، با روحی زخم خورده و آکنده از درد خارج شوی. حتی دیگر معنی عشق را هم نمی فهمند. از کودکانی که با عشقی غیرمادی توپ فوتبال را دیدند و یک دل نه صد دل به آن دل بستند ولی وقتی برای همیشه توپ را کنار گذاشتند، تنها نفرت با خودداشتند، روحی پر از درد.
وقتی به آن عشق بی چون و چرا فکر می کنند، ثانیه ای صد بار بر خود لعنت می فرستند. جلمه ای از یکی از مسئولان فیفا به یاد آورید. او می گفت زمین فوتبال، فقط برای فوتبال است. زمین فوتبال می تواند زمین خاکی در مرکز شهر باشد، یا حتی آسفالت حیاط مدرسه یا حتی کوچه هایی که بوی غذا پرشان کرده است.
تنها چند تن در ایران جرئت کرده اند از رخدادهای تکان دهنده مداری فوتبال سخن بگوند و مابقی به رغم قبول وجود چنین اتفاقات فاجعه باری، تلاش کرده اند زبان به کام بگیرند و به قول خودشان، قبح این مسائل را در فوتبال ایران نشکنند.
بسیاری معتقدند که به دلیل عدم وجود نظارت کافی بر کودکان در مدارس فوتبال ایران، امکان سوءاستفاده از کودکان افزایش پیدا کرده است. در ایران، خصوصا در یک دهه اخیر، مدارس فوتبال مانند قارچ رشد کرده اند. در هر محله چند آموزشگاه فوتبال وجود دارد که زمانی که به آن هاسر بزنید متوجه خواهید شد هیچ نظارتی بر رفتار مربی در زمین و خارج از آن حضور ندارد.
در عمل، مدارس فوتبال غیر از تعدادی انگشت شمار که به سازندگی مشغول هستند، تا به حال به جز رویافروشی به بچه ها و خالی کردن جیب والدین آن ها، کارکرد مثبتی در فوتبال ایران نداشته اند و آکادمی های فوتبال باشگاه های حرفه ای هم باز به جز به تعداد معدودی که بازیکن سازی می کنند، فقط محل کسب درآمد هستند و بیش تر با جذب بازیکن از خانواده های متمول، بجای کشف و پرورش استعدادها، نونهالان و نوجوانان مستعد را قربانی می کنند.
اما ابعاد فاجعه از آن چه منتقدان تصور می کنند، گسترده تر است. کاهش سطح تخلفات در فوتبال پایه در همین حد بود که مدیران و مربیان برخی آکادمی های باشگاه های لیگ برتری، از بازیکنان ورودیه می گرفتند. به جای تماشای قابلیت بازیکنان، به سر و وضع آن ها و ماشین زیر پای پدران شان نگاه می کردند.
متاسفانه در برخی مدرس فوتبال، شیاطینی هستند که به مادر جوان و تنهای نونهال چشم دارند. همین سه سال قبل بود که «ع.ج» مسئول مدرسه فوتبالی در غرب تهران، به مادر یک هنرجوی نوجوان فوتبال پیشنهاد بی شرمانه داد و کار به مدیریت باشگاه طرف قراداد این مدرسه فوتبال و اخراج این شخص کشید. (به نقل از روزنامه خبر روزشی- منتشر شده در چهارم دی ماه دروب سایت خبرآنلاین) ماجرا به همین کار کثیف و غیراخلاقی ختم نمی شود. حالا زخم کهنه انحراف اخلاقی در فوتبال پایه، دهان باز کرده است.
بعد از برملا شدن راز آزار جنسی فوتبالیست ها در انگلیس، برخی به سرشان زد ما به ازای ایرانی این منحرفان اخلاقی را هم معرفی و شناسایی کنند. این وسط، مسعود شجاعی هم با حرف های هنجارشکنانه خود بهانه شد. البته مسعود، اسفند سال 1392 هم در برنامه عادل فردوسی پور، از پدر و مادرها خواسته بود بچه های خود را به هر مدرسه فوتبالی نفرستند.
در تاریخ 21 مرداد 1394، خبری در رسانه ها منتشر شد با این شرح: «پس از شکایت های صورت گرفته از یک مربی تیم های پایه، به خاطر سوءاستفاده جنسی از یک بازیکن و ارتکاب مسائل غراخلاقی، این مربی تحت پیگیری قرار گرفت و سپس بعد از اثبات اتهامش، روانه زندان شد». حبیب الله شیرازی، رییس هیئت فوتبال استان تهران، با تایید این خبر گفت: «گزارش هایی از این دست، محرمانه به حساب می آید، ولی موردی داشتیم که یک مربی در یک مدرسه فوتبال مرتکب مسائل غیراخلاقی شده بود که به سرعت به این اقدام زننده و رسیدگی شد».
شیرازی ادامه داد: «این اتفاق در مدرسه فوتبالی رخ داد که از طرف هیئت فوتبال مجوز نداشت. چنین اتفاقاتی در مدارسی که مجوزدارند رخ نمی هد. بعد از زندانی شدن این مربی، به ما اعلام شد که وی ممنوع الفعالیت شده و دیگر حق فعالیت در فوتبال را ندار».
در برنامه نود، حدود سه سال پیش، آیتمی پخش شد که یکی از مربیان می گفت به کودکان در مدارس فوتبال، آب پرتقال مسموم و بیهوش کننده می دهند، بعد که بیهوش شد، اقدام به آزار و اذیت آن ها می کنند و از صحنه فیلم می گیرند و بعد که بازیکن به هوش آمد، به او نشان می دهند و می گویند، اگر در دادن پول قراردادها و نقل و انتقالات گوش به فرمان شان نباشند، فیلم تکثیر می شود تا آبروی نونهال و نوجوان بیچاره برود.
پایگاه خبری مشرق در اسفند 1392، با بررسی این پرونده در بخشی از گزارش خود نوشت: «اگر فکر می کنید که این ماجرا تنها در باشگاه های گمنام در جریان است هم اشتباه می کنید. همین چند سال پیش بود که «ش.ل» از کارکنان یکی از باشگاه های بزرگ پایتخت، سه کودک را در مدرسه فوتبال این باشگاه مورد تجاوز قرار داد. «ع.م» که اکنون ریاست یکی از کمیته های مبارزه با فساد و ناهنجاری فدراسیون فوتبال را برعهده دارد، در آن زمان مسئول کمیته انضباطی این تیم بود که در آن ماجرا سکومت کرد و کاری نکرد، تا جای که فرد متجاوز هنوز هم در کنار مسئولان بلندپایه این باشگاه پرطرفدار دیده می شود.
بسیاری بر این باور هستند که مدارس فوتبال و نبود نظارت بر آن ها، باعث چنین اتفاقاتی می شود؛ اما وقتی مسئولان مربوط حتی زیر بار رخ دادن چنین اتفاقی نمی روند، چگونه می توان امیدوار بود که تلاشی برای برخورد با آن وجود داشته باشد؟»
اعتراض فریادشیران
همچنین پایگاه اینترنتی تابناک، در شهریور ماه 1390، با آقای فریادشیران مصاحبه ای ترتیب داد و در مورد آزار جنسی کودکان سوالاتی را مطرح کرد که در ادامه، گزیده ای از آن را می خوانیم:
چه آسیب هایی ممکن در مدارس فوتبال بچه ها را تهدید کند؟
ببینید، بچه ها مثل گل هستند. الان سن مدارس فوتبال پایین آمده و بچه ها از پنج سالگی هم می توانند وارد این مدراس شوند. من می گویم این بچه های گل را با همان وسواسی به مدارس فوتبال بفرستید که درباره بهداشت شخصی، معلم مدرسه و محل تحصیل شان حساسیت به خرج می دهید.
متاسفام، اما باید این حرف ها را بزنم. در همین مدارس فوتبال، افرادی هستند که متاسفانه به دنبال مسائل جنسی هستند و بچه ها را مورد اذیت و آزار قرار می دهند. شما به روزنامه ایران ورزشی مراجعه کنید.
چهار سال پیش در یکی از شماره های این روزنامه آمده بود که یک فردی، ساک یکی از باشگاه های تهران روی دوشش بود و در منیریه در حال قدم زدن بود. یکی از بچه ها از این شخص می پرسد شما به کدام باشگاه تعلق دارید؟ می گوید من در فلان باشگاه هستم.ب چه ذوق زده می گوید من می خواهم تست بدهم. آن فرد هم قبول می کند و می گوید فردا فلان ساعت بیا برویم تست بدهی. اما آن بچه هیچ وقت به محل تمرین نمی رود.
آن فرد وقتی به این بچه معصوم تجاوز می کند، او را می ترساند و از او می خواهد شاگردهای دیگر را هم بیاورد که از آن ها هم سوءاستفاده کند. این فرد با همین روش، چهار نفر را مورد اذیت و آزار جنسی قرار می دهد.
آقای فریادشیران، بعضی ها می گویند این مسائل نباید مطرح شود، چون قبح مسئله می شکند. شما موافق این دیدگاه هستید؟
من اسم نمی برم. اما این مسائل واقعیت دارد و باید در مورد آن حرف بزنیم. جایی را می شناسم که اسم خودش را مدرسه فوتبال گذاشته است، اما این محل خوابگاهی دارد که در آن نوجوان چهارده ساله با یک جوان 22 ساله در یک اتاق زندگی می کنند.
چند سال پیش در ماه رمضان، ما مراسم افطاری داشتیم. یکی از دوستان گفت بچه ای آمده و می خواهد تست بدهد و الان در استقلال جنوب است.
فهمیدم که این بچه پانزده ساله، یک ماه در تهران است. بدون پدر و مادر. بچه مازندران بود. من ناراحت شدم. از او خواستم که به پدرش تلفن کند. شروع کردم فریاد زدن سر پدر بچه که خجالت نمی کشی؟ شما بچه پانزده ساله را در شهری که آدم های چهل ساله هم اگر مواظب نباشند هزار بلا سرشان می آید، رها کرده اید؟ آن طفل معصوم سه روز بود که غذا نخورده بود. فقط آب و نان بربری خورده بود.
من نمی خواهم به اسم اشاره کنم، اما این بچه در همان محلی زندگی کرده بود که درباره اش صحبت کردم. جایی که اتفاقا در تمام رده های نونهالان، نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسال از بچه های مردم پول می گیرد.
مسئولان آکادمی فوتبال مدعی هستند که از طریق ناظرهایی که به مدارس فوتبال می فرستند، وضعیت فرهنگی و اخلاقی این مدارس را کنترل می کنند. آیا واقعا چنین نظارتی وجوددارد؟
باید بگویم بهتر بود شما سوال می کردید که آکادمی چند ناظر دارد؟ شما تصور کنید که یک میلیون ناظر هم بگذارند، وقتی مشکل ما در درون این مدارس است، دیگر چه انتظاری دارید؟ شما فرض کنید که در ماه، هزار ناظر هم به یک استان بفرستیم، چه تاثیری دارد؟
بسیاری از رسانه ها درباره ناهنجاری های مدارس فوتبال سکوت می کنند، فکر می کنید سیاست درستی است؟
به نظر من هیچ کس نباید سکوت کند. در تهران، پانصد مدرسه فوتبال داریم. در تمامی محله های تهران مدرسه فوتبال وجود دارد، اما معلوم نیست که مربی آن چه کسی است. مدارس فوتبال زیادی در روزنامه ها تبلیغ می شود. مدارسی که هیچ اسمی از بانی آن درکار نیست و تنها یک شماره تماس می بینید.»
دلال متجاوز
روزنامه شرق، در اردیبهشت 1391 یک گزارش بسیار جنجالی منتشر کرد. آن ها در این گزارش که موضوع اصلیش دلالیسم بود، به پدیده شوم تجاوز هم اشاره کردند. در ادامه، بخشی از متن را با هم مرور می کنیم:
«در این باره همچنین می توان یادآور شد که برخی با سوءاستفاده از نام خود و با تشکیل موسسه فرهنگی و ورزشی که هیچ گونه نظارتی بر کارهای شان نمی شود، شروع به ترک تازی می کنند و چقدر راحت و بدون دردسر، درست رنج خیلی ها را که شب و روز برای آن پول زحمت کشیده اند، به بهانه فوتبالیست شدن از چنگش به تاراج می برند.
گستاخی یک دلال به حدی رسید که ناجوانمردانه پانزده نوجوان معصوم را مورد آزار جنسی قرار داد. متهم که یک دلال فوتبال است، پانزده نوجوان اصفهانی را به عضویت یک باشگاه فوتبال درآورده و در خوابگاه شبانه روزی مورد آزار و اذیت قرار داده و از آن ها فیلمبرداری کرده است. پسران نوجوانی که با رویای فوتبالیست شدن، میلیون ها تومان پول به یک دلال داده بودند، به جای شهرت، آزار و اذیت جنسی نصیب شان شد.
با توجه به این که شاکیان اعلام کرده بودند از سوی متهم مورد آزار جنسی نیز قرار گرفته اند و فیلمی هم دراین خصوص به دست آمده و محل وقوع جرم و دستگیری متهم هم تهران بوده است، ماموران پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران فرستادند و قاضی شعبه 77 بعد از بررسی اولیه پرونده، نواقصی را در تحقیقات دید و دستور رفع آن ها را صادر کرد.
اواخر سال 1387 با دستگیری چند نفر از کسانی که دست های آلوده ای در فوتبال ایران داشتند، پرده از مافیای فوتبال برداشته شد تا مبارزه با پلیدی ها در این رشته وارد فاز تازه ای شود. در فاز اول این حرکت، تعدادی دلال فوتبال، مربی، مدیر و چند خبرنگار، از سوی وزارت اطلاعات و قوه قضاییه دستگیر شدند تا شوک این دستگیری ها برای مدتی هم که شده، در این تجارت سیاه فوتبالی توقف ایجاد کند؛ هر چند با فعالیت شدید ستاد منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال، عده ای از مربیان صاحب نام نیز به واسطه داشتن چنین پرونده های کثیفی در فوتبال، اجازه فعالیت در لیگ برتر را نیافتند، ولی متاسفانه از آن روز به بعد این مورد هم دیگر پیگیری نشد و دوباره واسطه های بی رحم در عرصه فوتبال عرض اندام می کنند…»
در دی ماه امسال، نشست هم اندیشی راهکارهای پیش گیری و مبارزه با فساد در فوتبال ایران برگزار شد. در این جلسه، نتیجه گیری شد که فساد در فوتبال هست، اما سازمان یافته نیست. مجید جلالی، در حاشیه جلسه هم اندیشی راهکارهای پیش گیری و مبارزه با فساد در فوتبال، در مورد مسائل مطرح شده در این نشست گفت: «در این جلسه درخصوص حوزه های زیادی صحبت شد، از جمله مسائل قانونی، فرهنگی، اقتصادی. باید آن طور که می شود با فساد مقابله کرد.»
وی در مورد اینکه در سال های اخیر صحبت های زیادی در مورد فساد در فوتبال شده و چرا قوه قضاییه با این مسئله برخورد نمی کند، عنوان کرد: «شاید به خاطر این است که صحبت هایی که مطرح می شود، مستند نیست و براساس شنیده ها است. مرجع قضایی نیاز به مستند دارد تا رسیدگی کند.»
سرمربی پیکان، درباره این که آیا در فوتبال ما فساد وجود دارد، تصریح کرد: «مواردی هستند که همه می دانند. گردش مالی در فوتبال زیاد است و ممکن است این اتفاق بیفتد. به نظرم اتفاقاتی که در ورزشگاه ها می افتد و خانم ها اجازه ورود به استادیوم را ندارند، باعث شده است دیدها به این رشته تغییر کند و این بدبینی در جامعه همه گیر شود. باید با فساد، بنیادی برخورد کرد، نه این که چند نفر را بگیریم و آنها را به فساد متهم کنیم.»
نکته قابل تامل در مورد این نشست، جای خالی کودک آزاری بود. در این نشست هیچ صحبتی من باب موضوع تجاوز به کودکان نشد.
آخرین واکنش های داخلی
مهدی مهدوی کیا، در برنامه نود بیستم دی ماه، در مورد موضوع کودک آزاری صحبت کرد. عجیب ترین قسمت مصاحبه زمانی بود که مهدوی کیا از فردوسی پور اجازه گرفت تا رو به دوربین صحبت کند. او گفت: «آقایان مسئول فوتبال ایران، چه چیزی را می خواهید ببینید؟ چرا هیچ برخوردی صورت نمی گیرد؟ حتما باید کار به آزارهای جنسی برسد؟ نمی توانیم با این تخلفات فوتبال برخورد کنیم؟ مگر می شود هر کسی در فوتبال پایه ورود کند؟»
حرف مهدوی کیا که به آزار و اذیت جنسی رسید، فردوسی پور میان حرف آمد و البته تاکید کرد که به غیر از مسائل مالی، مطرح کردن مسایل دیگر در رسانه امکان پذیر نیست.