طلاق شاید تنها قطع شدن یک رابطه باشد اما در حقیقت پیامدهایی را با خود به دنبال خواهد داشت که به تنهایی میتواند برای خودش عامل اصلی بسیاری از آسیبهای اجتماعی شود.
برخی کارشناسان بر این باورند که طلاق میتواند موجب تشدید آسیبهای اجتماعی شود.
اما در کنار این افراد کارشناسانی هستند که معتقدند وقتی به نقطهای از زندگی میرسید که دیگر توان زندگی کردن ندارید و احساس میکنید دچار روزمرگی شدهاید باید جدا شوید تا هرکس به سمت سرنوشت خودش برود و این حس که شما تنها کسی هستید که میتواند طرفتان را خوشبخت کنید، اشتباه است.
داستان طلاق
راهرو دادگاه خانواده را که بالا و پایین بروید زوجهایی را میبینید که به نقطهای از زندگی مشترکشان رسیدهاند که دیگر نمیتوانند در کنار هم زندگی کنند.
زوج جوانی که بیسر و صدا و بحث یک گوشه ایستادهاند توجهم را جلب میکند. هیچ صدا و نگاهی بینشان رد و بدل نمیشد. وقتی به اتاق قاضی میروند انگار از قبل همه چیز مشخص بوده و بدون داد و بیداد و در کمترین زمان حکم طلاقشان صادر میشود.
زن وقتی از اتاق قاضی بیرون آید اشک از گوشه چشمش فرو میریزد و زیر لب میگوید چرا همه چیز را تمام کرد. نگاهم ناخودآگاه به چشمهای مرد دوخته میشود. او بدون مقدمه و بیدلیل میگوید: «9 سال زندگی مشترک را به هم زدم؛ چون زنم دیگر مرا دوست نداشت و یک شب آمد گفت عاشق کسی شده که برایش شعر میگوید.»
زن با ناراحتی آستین لباس مرد را گرفت و گفت: «گفتم همش کابوس بود و اشتباه من. گفتم به خاطر بچه ببخش؛ چرا این کار رو نکردی.» صدای گریه کودکی حواسم را پرت کرد. به سمت صدا که رفتم فریادهای زن و مردی که بر سر کودک دعوا میکردند بیشتر شد و تمام راهرو را پر کرد.
مرد گفت: «به خاطر این بچه تحمل کن، چرا میخواهی زندگیمان را خراب کنی؛ چون ورشکسته شدهام و دیگر پول ندارم.» زن فقط یک جمله را میگفت: «بچه را به من بده. تو نمیتوانی از او نگهداری کنی.»
آبرویم رفت
«روزی که جلوی خانوادهام ایستادم تا با او ازدواج کنم، فکر میکردم موفقترین زن جهانم که پای مردی ایستادهام که نه پول دارد، نه تحصیلات و فقط عاشقم هست. حالا بعد از 17 سال زندگی فهمیدم چه کلاهی سرم رفته است. شوهرم از روز اول مصرفکننده مواد بود. از آن بدتر اینکه با زنهای دیگر هم ارتباط داشت و دارد.
باورم نمیشود این همه سال پای کسی ماندم که نهتنها مصرفکننده بوده؛ بلکه هر لحظه به من خیانت میکرده است. هنوز هم بعد از 17 سال زندگی وقتی به روزی فکر میکنم که به خاطر این مرد جلوی خانوادهام، ایستادم ناراحت میشوم. آبرویم رفته اما چارهای ندارم؛ چون دیگر نمیتوانم تحمل کنم.»
راهرو دادگاه خانواده پر است از داستانهایی که هر کدام برای خودش یک کتاب درست و حسابی است؛ قصههایی که برای خودشان روزی زندگی واقعی بودهاند.
روند طلاق
روند طلاق براساس اختلاف سن زوج به زوجه هم در سال 94 و هم در 9 ماهه ابتدایی سال 95 تقریبا یکسان است؛ بهطوریکه میزان طلاق در زوجهای همسن و با اختلاف مثبت (مرد بزرگتر از زن) بیشتر است. البته وقوع چنین آماری کاملا طبیعی به نظر میرسد زیرا میزان ازدواج نیز در این سنین بیشتر است.
طلاق و آمارها
براساس آمار سال گذشته سازمان ثبت احوال، حدود 48 درصد طلاقها در «پنج سال اول» و حدود 15 درصد طلاقها در «سال اول» ازدواج رخ میدهد.