بررسی واکنش مردم به حوادث تروریستی

faateme1366
«چرا در خیابان مانده‌اند؟!»، چرا به خانه‌هایشان نمی‌روند، «چرا نمی‌گذارند پلیس کارش را انجام دهد» و...؛ هنوز دقایقی از حمله تروریستی به ساختمان مجلس نگذشته بود که این پیام‌ها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد.

پیام‌هایی که گاه لحنی عصبانی داشت و گاه با تأسف و شرم بیان می‌شد. «چقدر یاد پلاسکو افتادم با دیدن این تصویر… .» کاربران این شبکه‌ها خود را مقابل یک پرسش بزرگ قرار داده بودند. چرا مردم ایران در مقابل حوادث طبیعی و غیرطبیعی، «ماندن» را انتخاب می‌کنند؟! در این میان، گروهی به سیاق حوادث دیگر، واکنش‌های مردم ایران را با واکنش سایر مردم دنیا به وقایع تروریستی مقایسه می‌کردند. «تو انگلیس مردم فرار می‌کنن اما تو ایران می‌ایستن و نگاه می‌کنن…»، پیام‌هایی که بیش از آنکه تحلیل ریشه‌ای کنش‌های مردم را به‌عنوان «عامل» مدنظر قرار دهد، به هدف قراردادن «معلول» آن که مردم هستند، بسنده می‌کردند. نوعی انحراف در مسیر شناخت پدیده‌های اجتماعی که گاهی به اشتباه تبدیل به ادبیات مسلط جامعه برای تحلیل کنش‌های اجتماعی می‌شود. بااین‌حال، برای درک بهتر آنچه باعث تفاوت کنش‌ها در مواجهه با حوادث در ایران و جهان می‌شود، باید به تحلیل احساسات جمعی مردم ایران در مواجهه با چنین حوادثی پرداخت. مصطفی مهرآیین، جامعه‌شناس و تحلیلگر احساسات جمعی بر این باور است که اساسا رسالت جامعه‌شناس ایجاب می‌کند تا به تحلیل دقیق شرایط و پدیده‌های اجتماعی بپردازد و از تحلیل احساسی موضوعات فاصله بگیرد. با این تعریف، واکنش به پدیده‌ای چون تروریسم را هم باید در بستر شرایط اجتماعی و سیاسی و سایر رفتارهای اجتماعی مردم در مواجهه با پدیده‌ها دید. مردم در چنین جامعه‌ای، با ترور هم مانند سایر پدیده‌های طبیعی و غیرطبیعی دیگر برخورد می‌کنند. در ایران اصولا مردم در مواجهه با هر خطری، ماندن را انتخاب می‌کنند و این مسئله، ریشه در آموزش‌های اجتماعی و فرهنگی ایرانیان دارد. 


تفاوت واکنش‌ها امری طبیعی است


ایرانی‌ها خاطرات تلخ زیادی از ترورهای سال‌های نه‌چندان دور دارند.؛ خاطراتی که در طول دهه‌های 60 و 70 در حافظه جمعی آنها ذخیره شده و طی سال‌ها واکنش‌های متفاوتی را برانگیخته است. در ساعات اولیه وقوع حادثه تروریستی در مقابل مجلس، حضور مردم و ماندن آنها در خیابان‌های اطراف بهارستان، یکی از نکاتی بود که بارها در پیام‌های تلگرامی و پست‌های توئیتری مطرح شد. یک روز بعد، این مسئله به روزنامه‌ها هم کشیده شد. در اغلب نوشته‌ها و تحلیل‌های مطرح‌شده، ناآگاهی مردم از بحران و شیوه مواجهه با آن، بهانه‌ای برای تحلیل برخورد مردم با حوادثی از این دست بود. تحلیل جامعه‌شناسانه اینکه مردم ایران باتوجه به سوابق و ریشه‌های تاریخی خود با حوادثی از این دست چگونه برخورد می‌کنند، از آن جهت مفید است که می‌تواند تا حدود زیادی جزم‌اندیشی و نگرش یک‌سویه به پدیده‌های اجتماعی را به حاشیه براند. مصطفی مهرآیین، جامعه‌شناس و تحلیلگر احساسات جمعی دراین‌باره می‌گوید: نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم، مردم در همه جای دنیا به یک شکل به حوادث واکنش نشان دهند. مردم ایران، مردم انگلیس نیستند؛ در این زمینه‌ها هم آموزش ندیده‌اند. درنتیجه رفتارشان هم در واکنش به یک حمله تروریستی، متفاوت با مردم در یک کشور دیگر است. بااین‌حال، نباید از این نکته غافل شویم که این تفاوت تنها در شکل نشان‌دادن واکنش است، نه اصل آن. گروهی می‌ایستند و نگاه می‌کنند و واکنش گروه دیگر، فرار از صحنه است.
او در تحلیل واکنش مردمی به وقایع تروریستی در این سطح می‌گوید: در چنین اتفاقاتی باید این نکته را در نظر بگیریم که جامعه از چه زاویه‌ای به موضوعات نگاه می‌کند. در وقایعی از این دست، مردم در هر نقطه دنیا به گونه‌‌ خاص خود با مسائل برخورد می‌کنند. مثلا شاید در لندن، مردم باتوجه به آموزش‌هایی که از قبل دیده‌اند، در صحنه‌ای که ترور در آن اتفاق افتاده، نمی‌مانند و به سرعت فرار می‌کنند اما در ایران در همه حوادث طبیعی و غیرطبیعی، مردم بر ماندن در صحنه تأکید دارند. حتی زمانی که زلزله هم اتفاق می‌افتد، ما این مسئله را می‌بینیم. می‌توان این مسئله را به نوع آموزش ما در برخورد با حوادث طبیعی و غیرطبیعی ربط داد و به‌دنبال حل آن بود اما نمی‌توان تنها بر تفاوت‌ها تأکید کرد و از علل اصلی چشم‌پوشی کرد. واقعیت این است که خاستگاه روانی واکنش‌های مردمی به چنین حوادثی در تمام دنیا یکی است؛ یعنی عواملی چون شوکه‌شدن یا ترس، عامل بروز واکنش در مردم می‌شود. گروهی در صحنه می‌مانند تا بر این احساسات فائق آیند و گروه دیگر در همان لحظه تصمیم به فرار از صحنه می‌کنند.


مهرآیین به تحلیل‌های اخیر برخی جامعه‌شناسان درباره رفتار مردم در صحنه پس از وقوع حمله تروریستی نیز واکنش نشان می‌دهد و می‌گوید: من خیلی از این تحلیل‌ها را قبول ندارم. اینکه چرا مردم از چنین حوادثی جوک می‌سازند، یا چرا در صحنه حضور پیدا می‌کنند و نمی‌روند، اینها کار جامعه‌شناس نیست. جامعه‌شناس نباید مسائل را سطحی ببیند و باید مسائل را به صورت ریشه‌ای تحلیل کند. مردم برحسب شرایط اجتماعی و فرهنگی‌ای که دارند، نسبت به موقعیت‌ها واکنش نشان می‌دهند و احساسات مردم در این زمینه تأثیرگذار است.


تلاش مردم برای بازسازی نظم


بااین‌حال، مهرآیین می‌گوید، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، مردم جامعه در چنین حوادثی به‌سرعت به دنبال برقراری نظم از‌دست‌رفته هستند. نکته‌ای که نباید در تحلیل این مسائل فراموش کنیم، این است که پدیده‌های تروریستی، پدیده‌های نادری هستند و به صورت مداوم تکرار نمی‌شوند که برای مردم تبدیل به یک امر دائمی شود. در چنین شرایطی، هر جامعه‌ای به‌سرعت به دنبال بازسازی نظم اجتماعی است. مردم به‌طور جدی با این مسائل درگیر نمی‌شود و طبق مطالعات اجتماعی، 72 ساعت تا درنهایت یک ماه زمان می‌برد تا مجددا نظم اجتماعی را بازسازی کنند. او ادامه می‌دهد: از دیدگاه جامعه، این اتفاقات مانند سیل و زلزله و هر پدیده دیگری که فقط بروزش را می‌بیند، ریشه اجتماعی ندارد. یعنی جامعه این‌گونه تصور می‌کند که تروریسم خاستگاه اجتماعی ندارد، پس پدیده‌ای مقطعی است و تمام می‌شود؛ بنابراین تلاش می‌کند تا به سرعت از این فضا خارج شود. در چنین فرایندی، جامعه گرایش عجیبی دارد تا نظم ازدست‌رفته را بازسازی کند. مهرآیین در پاسخ به این پرسش که تاریخ ایران شاهد حوادث تروریستی متعددی در طی سی ‌و‌ چند سال اخیر بوده و آیا همین مسئله باعث شده تا مردم قادر به تطبیق خود با شرایط این‌چنینی باشند، می‌گوید: وقایع تروریستی هرچقدر هم که زیاد باشد، نمی‌تواند نظم بسازد و جامعه برای مدتی طولانی با آن درگیر نمی‌شود. وقوع این پدیده‌ها نادر است و جامعه اساسا نمی‌تواند برای مدتی طولانی درگیر آن شود. او معتقد است این مسئله، خاص جامعه ایران نیست و در هر جامعه‌ای مردم با حوادث تروریستی، چنین برخورد می‌کنند. این پدیده‌ها، پدیده‌های موقتی هستند و مانند جنگ نیستند که اثرگذار و طولانی‌مدت باشند.


همبستگی مردم بیشتر می‌شود


بااین‌حال، برخی گمانه‌زنی‌ها پس از حوادث تروریستی تهران شدت گرفت. مواردی مانند تهدید امنیت و اینکه ممکن است بر اثر این اتفاق، ترس اجتماعی از ترور و جنگ در بین مردم بیشتر شود. مهرآیین دراین‌باره می‌گوید: جامعه هرگز نمی‌تواند در مورد چیزی که اتفاق نیفتاده، از خود واکنشی نشان دهد. به این معنا هرچقدر هم جامعه را پیش‌بینی‌پذیر بدانیم، باز هم حاضر نیست نظم فعلی‌اش را به نگرانی‌هایش بفروشد. او چند دلیل برای این موضوع ذکر می‌کند و می‌گوید: اینکه چرا انسان‌ها در چنین شرایطی احساس خطر نمی‌کنند، چند دلیل دارد؛ ازجمله اینکه انسان‌ها به‌طور کلی تکیه‌گاه یکدیگر هستند و خطرها را خنثی می‌کنند. مورد دیگری که باعث می‌شود ما احساس امنیت کنیم، این است که کنش‌های ما پیش‌بینی‌پذیر است. یعنی وقتی شما سوار هواپیما می‌شوید، می‌دانید که خلبان هواپیما را هدایت می‌کند و از این رو اطمینان دارید که خطری شما را تهدید نمی‌کند. به‌طور کلی در پاسخ به این شائبه‌ها باید بگویم گرایش جامعه به عقلانیت، حداقلی است. چه شما را با این حواث تهدید کنند و چه نکنند، بازهم شما به‌عنوان شهروندی که نظم اجتماعی را باور دارید، ترجیح نمی‌دهید که به آینده پیش‌بینی‌ناپذیر فکر کنید. این جامعه‌شناس می‌گوید: حتی به تاریخ جنگ‌های جهانی هم که نگاه کنیم، می‌بینیم که در زمان بحران همبستگی بین مردم شدت می‌گیرد و میل به زندگی اجتماعی در چنین شرایطی تقویت می‌شود. مثلا در زمان جنگ جهانی دوم و در بحبوحه جنگ، کتاب‌های خوبی نوشته و منتشر می‌شود؛ بنابراین می‌بینم که حتی در شرایط جنگی نیز همبستگی بین مردم بیشتر و نظم اجتماعی تقویت می‌شود؛ چه رسد به شرایط مقطعی چون حوادث تروریستی که اساسا شرط بقا برای آنها نیز متصور نیستیم. به باور این جامعه‌شناس، تجربه‌های تاریخی نشان داده تروریسم و پدیده ترور، اساسا نمی‌تواند تأثیری بلندمدت بر روان اجتماعی باقی بگذارد. این تأثیرات در کوتاه‌مدت، جامعه را برای رفع بحران و استقرار آرامش بسیج می‌کند و همبستگی میان سایر نیروهای اجتماعی را تقویت خواهد کرد.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ