فردی که دارای سلامت روان است به دلیل وجود انگیزه های فراوان قابلیت تاثیرگذاری بر خویش و محیط پیرامون خویش را دارد و به راحتی می تواند در هر مقام و جایگاهی تاثیرگذار باشد. در ادامه به معرفی ده ویژگی برتر افراد با سلامت روان میپردازیم که با بررسی آنها میتوانید به میزان سلامت روانتان پی برید و در صدد بهبود کیفیت زندگی بربیایید.
بخشندگی و دست و دلبازبودن:
فردی که از لحاظ روانی نرمال است در وهله ی اول، فقط دریافتکننده محبت نیست و خود نیز به دیگران مهر میورزد، بنابراین فردی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفیاش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و… کند یا ضعیف است یا برعکس آنقدر روابط عاطفیاش بیش از حد میشود که به وابستگی میانجامد نرمال نیست.
داشتن هوش اجتماعی:
فرد نرمال باید هوش اجتماعی داشته باشد تا بتواند به دنبال فعالیتهای شغلی و عملکردی برای بروز و ایجاد یک فعالیت مولد باشد. فعالیتهای غیرمولد و بیفایده و بیارزش، مانند بسیاری از فعالیتهایی که در جهت خلاف است یا انجام آنها فایدهای برای فرد یا افراد جامعه ندارد، فعالیت غیرمولد شناخته میشود.
قدرت حل مساله:
فردی که قدرت حل مساله دارد، در برابر مشکلات تسلیم نمیشود و سعی میکند برای مشکلات خود راهحل پیدا کند. طبیعی است برای رسیدن به این هدف باید واقعیتهای موجود را درک کرد. افرادی که از این درک عاجزند و تفکرات سحرآمیز دارند، به رمل و اسطرلاب، جادو و سحر و دعانویسی و کفبینی و موضوعات خرافی میپردازند، قدرت حل مساله ندارند زیرا نمیتوانند واقعیتهای موجود را قبول کنند. نکته قابل توجه اینکه حتی در حل مساله، تکرار مکررات هم طبیعی نیست بلکه فرد باید برای حل مشکلاتش ابداع و تنوع در تصمیمگیری داشته باشد.
گذشت، بخشندگی و مروت:
فرد نرمال باید گذشت و بخشش داشته باشد و سخت و غیرقابل انعطاف نباشد و در عین حال بتواند خشم خود را بروز دهد. فردی که مدام خشمش را فرومیخورد و جرأت ابراز احساسات خود را ندارد، نرمال نیست. البته بروز خشم باید بدون صدمه و اهانت به خود و دیگران باشد و فرد نباید ذرهای به شخصیت خود یا دیگران لطمه بزند.
قدرت مقابله با استرس:
واقعیت این است که ما در فضایی از استرس و اضطراب به سر میبریم. فرد نرمال باید بتواند با این استرسها مقابله یا از مکانیسمهای مقابلهای برای رفع استرسها استفاده کند تا خود را با هر استرسی انطباق دهد و با آن مقابله کند. متاسفانه ما با بسیاری از فقدانها، مشکلات مالی و اقتصادی، مسایل اجتماعی و محیطی، مسایل سیاسی و… روبرو هستیم. فرد باید بتواند با این استرسها کنار بیاید. کسی که زود میشکند و در برابر اندک استرسی کمر خم میکند، نرمال نیست. هرکس ممکن است یک عزیز، مال یا شغلش را از دست بدهد، اما باید بتواند محرومیتها را تحمل کند و در برابر این فقدانها قدرت مانور و سوگواری داشته باشد و به پذیرش نهایی واقعیت برسد.
قدرت مدیریت:
فرد نرمال باید قدرت مدیریت محیط اطرافش و محیطی که در آن زندگی یا کار میکند، داشته باشد و این به یک مدیریت ذاتی نیاز دارد.
در نظر گرفتن جوانب احتیاط:
فرد نرمال باید همه جوانب احتیاط را رعایت کند و به اصطلاح خود را ارزان نفروشد. البته منظور این است که بدبین باشد زیرا بدبینی خود غیرطبیعی است اما احتیاط، وجه مهمی از نرمال بودن است. فرد باید برای انجام معاملات اقتصادی، روابط بین فردی، امور اداری و شغلی و… محتاطانه عمل و رفتار خود را کنترل کند.
کنجکاوی و علاقهمندی:
انسانهای بیتفاوت، بیاحساس، غیرکنجکاو و غیرعلاقهمند به موضوعات روزمره، انسانهای نرمالی نیستند بنابراین فردی که زیباییها را تقدیر و تحسین نمیکند و نسبت به آنها کنجکاو نیست طبیعی و نرمال نیست.
آیندهنگر بودن:
فرد نرمال باید در مورد آینده خود جهتگیری داشته باشد و بداند چه آیندهای برای فردا و فرداهایش در نظر دارد، بنابراین باید برای سنین جوانی، میانسالی و سالمندی خود برنامهریزی کند.
خلاقیت و نوآوری:
فرد نرمال باید خلاق باشد و ایده داشته باشد و به دیگران و محیط کار و زندگی خود ایده بدهد. از سوی دیگر باید استقلال داشته باشد و اهداف مناسبی در سر بپروراند. فردی که وابسته است، نمیتواند اهداف درستی را برای آینده خود برنامهریزی کند.
شور و هیجان:
افراد نرمال باید در انجام امور از خود شوق و حرارت نشان دهند. افراد بیحال و بیاحساسی که از خود شوق و شوری نشان نمیدهند، به خصوص در مسایل خانوادگی و اجتماعی، افرادی سرد و بیاحساس هستند نه نرمال.