در کنار اینها، موارد دیگری نیز هستند که قدرت و کارکرد مغز را تحت تاثیر خود قرار میدهند که باید تا حد امکان از آنها دوری کنید.
– ضربه فیزیکی به سر
یکی دیگر از مواردی که مغز را به طور موقت از کار میاندازد، ضربه دیدن سر است. وقتی به سر فردی ضربه وارد میشود با توجه به شدت ضربه، ممکن است بخشی از حافظه خود را از دست بدهد. دلیل آن نیز این است که متابولیسم گلوکز مغز قطع میشود و نمیتواند اطلاعات وارده را تحلیل و ثبت کند.
– هیجان
هیجان و اشتیاق زیاد چه برای شادی بیش از حد باشد و چه برای غم، ما را از دنیای واقعی یک قدم عقبتر نگه میدارند. این مساله را میتوانید در نوجوانهایی که به تازگی عاشق شدهاند به خوبی ببینید و حس کنید. آنها دایم در دنیای خیال هستند و خیلی زود عصبی و بیحوصله میشوند. قدرت تمرکز خود را نیز تا اندازه زیادی از دست میدهند.
افرادی که عاشق میشوند، هورمونهای اکسی توسین و اندروفین در مغز آنها بیشتر ترشح میشود که موجب افزایش حس سرخوشی است. این مساله باعث میشود دایم به عشق خود فکر کنند و همین مساله حواسشان را پرت میکند و نمیتوانند به خوبی روی مسایل زندگی تمرکز کنند. حتی موجب آسیب رسیدن به حافظه آنها نیز میشود.
البته همه این مسایل در مورد عشقهای آتشین و هیجانی مصداق دارد و اگر فرد بتواند عواطف خود را کنترل کند، در معرض آسیب کمتری قرار خواهد داشت.
– ضربه عاطفی
تغییر شخصیت، استرس، افسردگی، عدم توانایی در تمرکز، دو بینی چشم و از دست دادن حافظه کوتاه مدت از جمله عوارض آسیبهای روحی است که به فرد وارد میشود. این نشانهها سه ماه پس از این رویداد تازه خودنمایی میکنند و اگر درمان نشوند حتی ممکن است تا آخر عمر گریبانگیر فرد باشند.
خشم و استرس کارکرد مغز را تحت تاثیر خود قرار میدهند .
– سومصرف مواد و الکل
زیادهروی در هر امری آسیبهای جبرانناپذیری به دنبال دارد. از جمله باید به سو مصرف مواد مخدر و الکل اشاره کرد که منجر به از بین رفتن حافظه میشوند. این افراد در تمرکز کردن نیز مشکلات زیادی خواهند داشت و میزان صبر آنها را نیز کاهش خواهد داد.
– کمخوابی
از دیگر دزدهای مغز باید به بیخوابی اشاره کرد. یک فرد سالم باید در طول شبانهروز دستکم ۷ ساعت خواب کامل داشته باشد. ۷ تا ۹ ساعت ایدهآلترین زمان خواب برای هر انسانی به شمار میرود. کمتر و بیشتر از آن به عملکرد مغز آسیب میرساند.
افرادی که دچار کمخوابی هستند، روی عواطف خود کنترل ندارند و میزان یادگیری آنها به طرز محسوسی کاهش پیدا میکند. حتی ممکن است به بدبینی و ترس نیز منجر شود.
– استرس و خشم
خشم و استرس نیز کارکرد مغز را تحت تاثیر خود قرار میدهند. افرادی که به طور دایم تحت استرس هستند، بخش هیپوکامپوس مغز آنها آسیب میبیند و نمیتوانند اطلاعات را در حافظه خود ذخیره کنند. این افراد به دلیل ترشح بیش از اندازه کورتیزول، دایم در حالت خستگی، ترس و حواسپرتی قرار دارند.
– بیماری لایم
این بیماری نوعی تورم است که با خارش، سردرد، تب و لرز خودش را نشان میدهد و به بدن درد منتهی میشود. لایم که نوعی بیماری باکتریایی است موجب میشود تا تمرکز فرد بیمار دچار آسیب بشود و حافظه کوتاه مدت خود را – در طول بیماری – از دست بدهد.
– رژیم غذایی ناسالم
هنوز به طور دقیق تاثیر غذاهای سالم و ناسالم مشخص نیست. اما دانشمندان کشف کردهاند ویتامینهایی همانند اسیدهای چرب امگا ۳ که در ماهی، کتان، سویا، آجیل و … یافت میشوند آمینو اسید لازم برای سلامت مغز را تامین میکنند و باعث میشوند تا کارکرد مغز انسان بهبود بیابد.
سلامت سلولهای مغزی نیز علاوه بر افزایش حافظه موجب بیشتر شدن حسهای مثبت و خوشبینی نیز میشود.
– بهت و تعجب زیاد
وقتی مسالهای همانند سوپرایز ناگهانی تمرکز عادی مغز را به هم میریزد، ممکن است بخشی از فکر و حافظه از بین برود. یا وقفهای در روند فکر کردن ایجاد شود که کاملا موقتی است. ترشح بیش از اندازه آدرنالین، باعث میشود تا تمرکز شما در یک موضوع واحد جمع شود. این مساله موجب میشود تا وقایع جانبی را به یاد نیاورید.
– کمبود اکسیژن
مغز به اکسیژن نیاز مبرم دارد و هرگونه کمبودی موجب کمکاری سلولهای مغز میشود. وقتی مغز دچار کمبود اکسیژن میشود قلب سریعتر میتپد و تا خون بیشتری به آن برساند. تغییرات ناگهانی یا سیگار کشیدن موجب کاهش میزان اکسیژن مغز میشوند.
اما به محض جبران اکسیژن فرد دوباره به حالت عادی باز خواهد گشت. اما نتیجه آن آسیب دیدن حافظه مغز است.
منبع: سلامتی