-کمال گرایی:
بسیاری از ما با این باور بزرگ شده ایم که باید همیشه کارهایمان را عالی و بدون نقص انجام دهیم و باور داریم که بهترین شدن اهمیت ویژه ای در نزد دیگران دارد.داشتن معیارهای سطح بالا چیز بدی نیست،اما کمال گرایی وسواس گونه نیز راه مناسبی برای بالا بردن کیفیت کارها نیست.
– باور نادرست:
اهمال کاران همیشه خودشان را دست کم می گیرند و در همان لحظه ای که به خود می گویند:«باید اینکار را انجام دهم.»این فکر را در سر دارند که« اما حالا به انجام آن مجبور نیستم تا فرصتی دیگر صبر می کنم .».
-نداشتن قاطعیت و جرات ورزی در کارها
بسیاری اوقات چون فکر می کنید دیگران از شما توقعات نابجا دارند تن به مسامحه می دهید و چون دوست ندارید کار محول شده را انجام دهید،چون به هر دلیلی نتوانسته اید در برابر آن مخالفت کنید به هر نحو ممکن از زیر بار انجام آن کوتاهی می کنید.
همچنین اضطراب،تنفر از انجام به موقع وظایف،ترس از شکست،ترس از ارزیابی منفی دیگران وعزت نفس پایین نیز از جمله موارد دیگری هستند که می توان به عنوان دلائل اهمال کاری مطرح کرد.
دلیل تراشیها و افکار غیرمنطقی که فرد اهمالکار دارد:
– به تأخیر انداختن کارها باعث عملکرد دقیق می شود و باعث می شود تحویل کار به بهترین نحو صورت پذیرد.
– تأخیر،بار روانی را از بین می برد و می توان آزادانه و هر وقت فرصت شد کار را به موقع انجام داد.
– انجام دادن کار در آخرین لحظات باعث صرفه جویی در وقت امروزم خواهد شد.
– امروز کار مهم تری در پیش رو دارم پس همان بهتر که کار امروز را به فردا موکول نمایم
ما دو جور اهمال کار داریم:
اهمال کار منفعل:همین طور که از اسم این افراد بر می آید، آن ها در مقابل وسوسه به عقب انداختن کارها کاملا تسلیمند و اساسا توانایی تصمیم گرفتنشان مشکل دارد.
اهمال کار فعال :این آدم ها عمدا و آگاهانه کارهایشان را عقب می اندازند.آن ها خودشان می دانند که اگر کارهایشان را عقب بیندازند هم می توانند در دقیقه نود انجامش دهند و هم آن را بهتر انجام می دهند و هم دست آخر از نتیجه کارشان راضی ترند.
ضررهای اهمال کار بودن:
-۱ افراد مسامحه کار از تأخیر در انجام کار خود و دیگران پشیمان و ناراحتند.
-۲ اهمال کاران در وجود خود احساس پوچی و بی ارزشی می کنند.
-۳ افراد اهمال کار از بی اعتمادی به نفس خود گلایه کرده اند
-۴ اهمال کاری انسان را به وادی حیرت و سرگردانی سوق خواهد داد.
افسردگی؛ این بیماری خود گواه و نشانه این است که اهمال کار می خواهد خود را از رنج اهمال کاری نجات دهد. افسردگی دارای نشانه هایی چون: خستگی، سر دردهای شدید، بی خوابی، فشارخون و زخم معده است.
ترس همیشگی درونی، دلهره و تردید در انجام کارها
بی کنترلی و بی ارادگی در کارها
تنبلی با اهمال کاری فرق می کند؟
ریشه تنبلی کردن، اهمال کاری است. وقتی اهمال کاری، دست دست کردن، سهل انگاری و ساده انگاری به صورت یک عادت درمی آید فرد تبدیل به یک آدم اهمال کار می شود.
اغلب آدمهایی که تنبل، سهلانگار یا اهمالکار هستند سه دسته اند:
دسته اول:این افراد در غفلت هستند،یعنی خبر ندارند که دارند سهل انگاری می کنند. مثلاً خانمی که چند روز ظرف ها را نمی شوید و همه روی هم تلنبار می شوند. چنین شخصی ممکن است متوجه نباشد که دارد غفلت می کند.
دسته دوم: افرادی هستند که خبر دارند اهمال کاری می کنند، خودشان می گویند من سهل انگارم، اما نمی دانند کارشان چقدر زشت است، مانند کسی که سیگار می کشد اما نمی داند چقدر سیگار کشیدن تا چه اندازه برای او خطرناک است.
دسته سوم :کسانی هستند که می دانند سهل انگاری می کنند و کارشان نادرست است اما راه حل مشکل را بلد نیستند و نمی دانند با این مشکل چگونه کنار بیایند.
نسخه ای برای رفع اهمال کاری:
برنامه پنج مرحله ای زیر می تواند به کم کردن اهمال کاری کمک کند:
گام اول: فهرست کنیدکدام کار است که مدام از انجام آن طفره می روید؟ آن را یادداشت نمایید و سود و زیان انجام ندادن آن را یادداشت نمایید.سپس مزایا و معایب انجام ندادن کار مورد نظر را با هم مقایسه کنید و به آنها امتیاز بدهید.
گام دوم: برای کارهایتان برنامه ریزی کنید.زمان شروع هر کاری را دقیقاً مشخص نمایید. سپس فهرست مواردی را که ممکن است شما را از شروع کار منع کند تهیه کنید و راه حل هایی را که طرز برخورد با این مشکلات را نشان می دهد، بنویسید.
گام سوم :کار سخت را ساده کنید. اگر به جای هدف های بسیار بزرگ و دست نیافتنی، هدف های واقعی و ساده انتخاب کنید، کار دشوار آسان می شود. به دو شکل می توانید این کار را انجام دهید:راهکار اول اینکه برای انجام هر کاری آهسته و پیوسته پیش بروید.راهکار دوم ساده کردن کار،تقسیم بندی زمان است. زمان های کوتاه و محدودی را برای انجام کار انتخاب کنید تا کارهای بزرگ را به کارهای کوچک تقسیم می کنید تا در مدت کوتاه انجام پذیر باشد.
گام چهارم: واقع بینانه فکر کنید. افکار منفی مرتبط با کاری را که مدام انجامش را به تاخیر می اندازید، یادداشت کنید.جای افکار غیرواقع بینانه را با افکار منطقی یا شناخت های کارآمد عوض کنید. برای مثال اگر با خود می گویید باید تمام این کتاب را بخوانم. این تفکر همه یا هیچ است. می توانید به جای این جمله منفی به خود بگویید، مجبور نیستم همه را امروز بخوانم اما گر دست کم تعدادی از فصل ها را بخوانم،احساس بهتری خواهم داشت.
مرحله پنجم: به خود پاداش بدهید. وقتی کاری را که از انجامش طفره رفته اید شروع می کنید، به جای بی ارزش جلوه دادن کار از خود به خاطر کاری که کرده اید سپاسگزاری کنید. اگر به خواسته خود نرسیدید، می توانید از تجربه ای که کرده اید درس بگیرید و به جای آنکه خود را بازنده بدانید، زمینه را برای موفقیت های بعدی هموار سازید.
عطیه رضایی- روانشناس بالینی