بدون تردید در حال حاضر نگرش ها نسبت به اشتغال زنان و خانه نشینی مردان عوض شده است؛ چراکه هستند زنان شاغلی که بیشتر روز را بیرون از خانه سپری می کنند و مردانی که ساعات بیشتری را در خانه و با بچه ها می گذرانند. شاید چنین پدیده ای در ظاهر عجیب به نظر نرسد؛ ولی واقعیت این است که تغییرات گفته شده می تواند موجب نارضایتی و ناخرسندی هر دو طرف شود.
بر اساس نتایج به دست آمده از آخرین تحقیقات انجام شده، نشانه های افسردگی در زنانی که نان آور اصلی خانواده هستند بیشتر از دیگران دیده می شود. در طرف مقابل، زمانی که تأمین احتیاجات مالی خانواده بر دوش مردان است آنها احساس رضایت خاطر و خوشبختی بیشتری را تجربه می کنند. مطالعات انجام شده مطالعات انجام شده بر 2 هزار و سیصد زن و مرد نشان می دهد: بیکاری، از دست دادن شغل، ماندن در خانه و نگهداری از بچه ها برای اغلب زنان ناخوشایند نیست. به عبارت دیگر، آنها در چنین موقعیتی کمتر دچار افسردگی می شوند.
به استناد این یافته های فاصله گرفتن از نقش های سنتی که برای زنان و مردان تعریف شده است می تواند در نهایت به افسردگی و بدحالی منجر شود. به همین خاطر، بسیاری از مردانی که به هر دلیلی کار خود را از دست داده اند یا ساعات طولانی را در خانه هستند سریع تر به افسردگی دچار می شوند. از طرف دیگر، زمانی که زنان احساس کنند وظیفه اصلی تأمین نیازهای خانواده بر عهده آنهاست به شدت از نظر روحی ضعیف می شوند.
این در شرایطی است که برابری جنسیتی و تقسیم وظایف به حال بهتر زن و مرد کمک می کند. در واقع، زمانی که زنان احساس کنند به یک اندازه در تربیت فرزندان و تأمین مایحتاج خانه نقش دارند احساس بهتری نسبت به خود و زندگی خواهند داشت. بنا بر آنچه گفته شد، علی رغم تمامی تغییراتی که در زندگی امروز ما به وجود آمده است زنان و مردان هم چنان در نقش های سنتی که برایشان تعریف شده است احساس بهتری دارند.