اختلاف با مادرشوهرم را چطور برطرف کنم؟
سلام. مادرشوهری دارم که فکر میکند هیچکس هیچچیز نمیداند و فقط او همه چیز را بلد است. مثلا سر کوچکترین مسئله هم اظهارنظر میکند. اما من تا آنجا که کسی تقاضای کمک نکند در کار دیگران دخالت نمیکنم چون به عقل و شعور آدمها اعتقاد دارم. بهدلیل همین خیلی اذیت میشوم و بارها هم سعی کردم از طرق مختلف به مادرشوهرم این موضوعات را بفهمانم، ولی فقط در چند مورد موفق بودم و او دوباره سر مسائل دیگر این رفتارها را تکرار میکند. اصلا هم دوست ندارم همسرم را وارد این قضیه کنم چون به هر حال مادرش است و ممکن است اختلافاتی پیش بیاید. لطفا کمکم کنید که باید چه کار کنم؟
قبل از هر چیز باید بگوییم این رفتار که همسرتان را وارد این قضیه نکرده و فضای زندگی خود را متشنج نمیکنید قابل تحسین است و آن را درست میدانم. این نشان میدهد که شما از بینش و منطق لازم برای تشکیل زندگی و مدیریت آن برخوردار هستید. برای حل این مشکل توصیه میکنم نسبت به درخواستهایی که از سمت مادرشوهرتان مطرح میشود و به نظر شما منطقی نیست یا راهکارهایی که مادرشوهرتان ارائه میکند که ممکن است حتی درست باشد اما برای شما و زندگی شما کاربردی نبوده یا آن را نمیپسندید، حساسیت نشان ندهید. نیازی نیست به مادرشوهرتان ثابت کنید که اشتباه میکند همین که رفتار خودتان را داشته باشید، کافی است. گاهی اوقات با برخی افراد در زندگیمان که ممکن است نزدیکترین افراد خانوادهمان هم باشند اختلافنظر و سلیقه داریم و این طبیعی است. اگر با مادر همسرتان هم صحبت کنید میگوید شما اشتباه میکنید و او درست میگوید چراکه اساسا با هم اختلافنظر دارید و چون از نسل متفاوت، خانوادههای متفاوت و شخصیت متفاوتی هستید بنابراین دید متفاوت نسبت به موضوعات دارید. نمیتوان تعیین کرد چه کسی درست میگوید و چه کسی اشتباه میکند. به جای اینکه ناراحت شوید، خودتان را اذیت کنید و دائم ذهن خود را مشغول این موضوع کنید یا حتی به جای تلاش برای اینکه ثابت کنید او اشتباه میکند، به نظرات یکدیگر احترام بگذارید و سکوت کنید. شما میتوانید با آرامش تصمیمات خودتان را برای زندگی داشته باشید و در عین حال به مادر همسرتان احترام بگذارید. هر قدر تلاش کنید که به او ثابت کنید اشتباه میکند، رفتار نادرستی دارد و باید تغییر کند، طرف مقابل بیشتر تلاش میکند که توضیح بدهد و ثابت کند که درست میگوید. تلاشتان را برای تغییر دادن او متوقف کنید و به زندگی و تصمیمات خود متمرکز شوید.
من مهمترم یا خانوادهات؟
خانمی 34 ساله هستم. مشکلم این است که همسرم مسئولیت بیش از حد در برابر خانواده خود دارد؛ بهطوریکه هرکسی از خانوادهاش مشکل داشته باشد او برای کمک میشتابد، همه گرفتاریها به گردن اوست و از زمان بودن با من و فرزندم را برای این کارها صرف میکند. گاهی اوقات حتی احساس میکنم خانواده خود را به ما ترجیح میدهد. من هیچوقت مانع کمک او به خانوادهاش نشدم فقط میخواهم وظایف بین همه اعضای خانواده و دیگر برادرانش تقسیم شود. او توجهی به این صحبتها ندارد و باز هم مشکلی پیش بیاید اولین کسی که خود را به خانواده میرساند شوهر من است. آیا توقع من زیاد است؟ آیا رسیدگی بیش از حد به تمام اعضای خانواده (حتی خواهرزادهها و…) و درگیر مشکلات آنها شدن طبیعی است؟ من چه کاری باید انجام دهم؟
مشکلی که از سمت این خانم مطرح شده به بررسی بیشتری نیاز دارد. سوال من از این خواننده محترم این است که آیا واقعا در خانواده همسرتان فرد دیگری وجود دارد که میتواند مسئولیتها را انجام دهد و این کار را انجام نمیدهد؟ گاهی اوقات میبینیم علت اینکه تصمیمگیریها، مسئولیت بیشتر یا پیشبرد کارها به گردن یکی از اعضا میافتد این است که او منطقیتر، آگاهتر و توانمندتر است و دیگر اعضای خانواده به اندازه او توانمندی لازم برای حل مشکلات را ندارند. در حقیقت باید بگوییم که این کار همسرتان که به مشکلات اعضای خانواده خود رسیدگی میکند اساسا کار خوبی است. مشکل زمانی آغاز میشود که رسیدگی به خانواده پدری باعث میشود از رسیدگی به حقوق همسر و فرزندان باز مانده شود. این رفتار باید تا حدودی تعدیل شود اما یک نکته مهم این است که نباید دائم این موضوع را تذکر بدهید. گاهی اوقات وقتی از همسرمان مصرانه میخواهیم که کاری را انجام ندهد، در حقیقت او را برای آن کار مصرتر میکنیم. نکته بعدی این است که شما هم از همسرتان در کارها کمک بگیرید، به او مسئولیت بدهید، کارها را برعهدهاش بگذارید و از او نظرخواهی کنید. گاهی خانمها به تنهایی مشکلات را حل میکنند و کارها را انجام میدهند و به نوعی همسر خود را درگیر نمیکنند. همین قضیه باعث میشود همسرتان در جایی مشکلات را حل کند و مشارکت داشته باشد که او را قبول دارند. با تایید کردن او و دخالت دادنش در مسائل خانواده، حضور او را بیشتر کنید. سوالی که مطرح میشود این است که چه میشود کسی که حتی مشکلات افراد دورتر خانواده مثل خواهرزادهها هم برایش دغدغه است و نسبت به آنها بیتفاوت نیست، از وظایف خود برای همسر و فرزندانش کوتاهی میکند؟ پاسخ این سوال میتواند به حل بهتر و موثرتر مشکل شما کمک کند. بهتر است حضوری و با یک مشاور مجرب کمک بگیرید.
خانمی 31 ساله هستم و متاسفانه همسرم بسیار بیمسئولیت یا اصطلاحا نسبت به زندگی بیخیال است. او کارهای مربوط به خانه و حتی کارهای خود را هم انجام نمیدهد و نسبت به آن دغدغهای ندارد. مثلا تابستان است اما هنوز کولر خانه راهاندازی نشده یا بارها و بارها باید یک کار مهم را به او گوشزد کنم اما باز هم بینتیجه است، حتی کارهای مربوط به خودش را هم انجام نمیدهد. این موضوع تاحدی در مادر او هم وجود دارد. من بارها صحبت کردم، روی کارها پافشاری کردم اما فقط دعوا شده و خانه را ترک کرده است. راهنمایی کنید چه راهحلی برای من وجود دارد؟
عدم مسئولیتپذیری و سهلانگاری در انجام وظایف، ممکن است یک مشکل تربیتی بوده و ریشه در نحوه بزرگ شدن او و محیط خانوادگی داشته باشد. یعنی چنین فردی از ابتدا هیچ مسئولیتی نداشته، همه کارها را دیگران برای او انجام دادهاند و او به این روش زندگی عادت کرده است. از طرفی ممکن است این قضیه به بیانگیزگی فرد هم مربوط باشد. حل این مشکل به صبر، مدیریت و درایت زیادی نیاز دارد. اما زمانی که مشکل بیمسئولیتی فقط به محیط خانوادگی و وظایف همسری مربوط باشد و فرد در محیط کار و روابط دوستانه و افراد فامیل و… عملکرد خوبی داشته باشد، به بیانگیزگی فرد مربوط باشد. چنین فردی احتمالا رضایت از زندگی ندارد و همین قضیه او را دچار بیانگیزگی میکند. گاهی اوقات انتقادهای خیلی زیاد هم باعث میشود فرد احساس کند توانمندی لازم را ندارد و کارها را به درستی انجام نمیدهد. در چنین شرایطی ترجیح میدهد اصلا کاری انجام ندهد که مورد انتقاد هم قرار نگیرد. باید علت را پیدا کرده و آن را حل کرد اما به شما توصیه میکنم بیش از حد تذکر ندهید، بیش از حد انتقاد نکنید حتی اگر کارها دیر انجام میشود یا آنطور که باید، در حد مطلوب نیست. اگر کار کامل هم انجام نشده، آن بخشی از کار که انجام شده را قدردانی کنید و به آن توجه کنید. رضایت شما، او را به انجام وظایفش تشویق میکند. بهعلاوه توجه کنید، کارهایی که به همسرتان سپردهاید و جزء وظایف او محسوب میشود را خودتان انجام ندهید؛ حتی اگر آنها را به تعویق میاندازد. وقتی درخواستی دارید و انجام نمیشود، بعد از آن با درگیری و اصرار، فضای خانواده را متشنج نکنید. شاید حتی لازم شود گاهی اوقات از روشهای خلاقانه، شوخی و… درخواستهای خود را مطرح کرده و او را به سمت مسئولیتپذیری سوق دهید.
منبع: مجله سیب سبز