آخرین باری که با هم حرف زدید
مشخص است که هر روز با هم حرف میزنید. این کاری است که بالاخره مجبور به انجام آن هستید. همیشه چیزهایی وجود دارد که آدمها هم میگویند « صبحت بخیر»،« شبت بخیر»،
« مراقب خودت باش». اما هیچکدام از اینها یک گفتوگوی واقعی که هر دوی شما را به هیجان بیاورد نیست. کی و کجا را به یاد میآورید که با هم درباره یک موضوع مورد علاقه حرف زدهاید؟ ما از گفتوگویی حرف میزنیم که هردوی شما بدون آزار و اذیت یکدیگر با هم حرف زده باشید.
زندگی در دو اتاق مجاور
نگاهی بیندازید و ببینید که شما کجا نشستهاید و همسرتان کجاست؟ آیا او رفته توی اتاق کارش و مشغول کارهای خودش است و شما هم جای دیگری مشغول کارهای خودتان؟ آیا شما توی تاریکی شب،تنها جلوی تلویزیون نشستهاید و همسرتان ساعتهاست که مثل همیشه خواب است؟ توجیه شما برای این موقعیتها چیست؟ آیا خودتان را متقاعد کردهاید که او خستهاست یا نیاز به تنهایی دارد و یا شما باید کتاب بخوانید و به کارهای خودتان برسید؟ ما درباره حفظ حریم خصوصی یکدیگر حرف نمیزنیم ما از زمان مشترکی حرف میزنیم که باید در کنار هم باشید.
تلاشهای یکنفره
شما کار میکنید، به همه امور رسیدگی میکنید. مراقب بچهها هستید. اما دیگری مثل یک همخانه و بهعنوان سایه عمل میکند. او نظری درباره هیچ چیز در خانه ندارد. مسئولیتها با شماست. همه کاره خانه شما هستید و دیگری فقط حضور دارد. این رابطه مشترک نیست. شما تنها وزنه این زندگی هستید و نبودن شما بسیار محسوس است چون اگر نباشید هیچ چیز سرجای خودش نیست و کاری پیش نمیرود. ما از این نمیگوییم که شما باید در زندگیتان موجودی مؤثر باشید ما به یادتان میآوریم که شما تنها مسئول زندگی نیستید.
هرکدام از این موارد میتواند زنگ خطری برای رابطه شما باشد. اگر اینطور است باید به فکر تغییری دررابطه باشید. مشکلات باید حل شوند و زندگیتان باید از یک الگوی سالم زناشویی پیروی کند.