درحالیکه آمارها خبر از سوءاستفاده، آزار و اذیت جنسی و انواع آسیبهایی میدهد که در نخستین ساعات فرار نوجوانان از خانه به سراغ این افراد میآید رسانه ملی دست به ساخت و پخش سریالی زده که پیام اخلاقیای که به مخاطب خصوصا مخاطب نوجوان منتقل میکند متضاد با گفتههای روانشناسان، جامعه شناسان و متولیان امور مربوط به آسیبهای اجتماعی است.
بهطور مثال تصویر خیالیای که سریال گمشدگان از سرنوشت نوجوانان فراری از منزل ارائه میدهد، موفق در روبهرو شدن با خطرات و هر روز مصممتر و موفقتر پیش رفتن است.
یا اینکه در طول اکثر ساختههای تلویزیونی با مضمون فرار دختران با قهرمانانی آشنا میشوید که مستقل و به دور از حمایت و نظارت خانواده مشکلات را پشت سر گذاشته و بدون کوچکترین آسیب و زخم و رنج روحی و روانی مسیر خوشبختی و آرامش را مییابند.
حال آنکه روزانه تعدادی از نوجوانان بهدلیل ویژگیهای خاص دوران بلوغ و نوجوانی، بیتجربگی، خامی، جسارت و ناآگاهی و رفتارهای هیجانی، به امید رسیدن به خوشبختی و آرامش، فضای امن خانههای خود را به سوی ناکجا آباد ترک میکنند که در خوشبینانهترین حالت، پلیس پس از روزها جستوجو در حالی موفق میشود نوجوان مورد نظر را زنده پیدا کرده و به آغوش خانواده بازگرداند که وی با انواع آسیبها و سوءاستفادهها روبهرو شده است بهطوری که مدتها زمان میبرد تا نوجوان سلامت روحی و روانی خود را بازیافته و تجربههای تلخ روزها و شبهای گذرانده در خیابانها، پارکها، خانههای تیمی و خرابهها را به فراموشی بسپارد و دوباره موفق شود اعتماد اطرافیان خود را جلب کند و بهعنوان فردی عادی به ادامه زندگی بپردازد.
کارشناسان و روانشناسان نیروی انتظامی در فعالیتهای آموزش همگانی خود در مدارس دخترانه، ضمن بازگو کردن سرنوشت تلخ پروندههای فرار از خانه همواره میکوشند تا به نوجوانان بیاموزند هیچ مشکلی با فرار و ترک منزل حل نشده و این تصمیم آنان را در ورطه بیبازگشت آسیبها و مشکلاتی بزرگتر گرفتار میسازد اما در همین زمان تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی با ترویج روحیه استقلالطلبی غیرمنطقی در سنین نوجوانی، تنوعطلبی، عدمرعایت احترام بهنظرات والدین و پرخاشگری نسبت به بزرگترها و… فرار از خانه را نمایش میدهند بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت در این کار.
حال آنکه ساختههای تلویزیونی بیشترین مخاطب را نیز داراست و در این حالت به جای نقش پیشگیرانه عاملی مؤثر در شیوع پدیده فرار از منزل میشود.در بسیاری از موارد فرار دختران، خصوصا مواردی که خانواده به دلایل فرهنگی پلیس را در جریان قرار نمیدهد، دختری که از خانه فرار میکند، دیگر بازنمی گردد! واقعیت تلخ برآمده از پروندههای تشکیل شده در پلیس آگاهی نشان میدهد که فرار از خانه آغاز بیپناهی و بیخانمانی فرد است و همین امر زمینه ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم میکند. افرادی که از خانه میگریزند در خطر ابتلای شدید به سوء مصرف مواد مخدر قرار دارند. کسانی که فرار میکنند و به خانه بر نمیگردند قربانی بدرفتاری سوءاستفادهکنندگان میشوند و با طولانی شدن زمان، احتمال بیشتری میرود درگیر رفتارهای مخاطره آمیز شوند یا به باندهای تبهکار بپیوندند.
فرار از خانه، بهویژه هنگامی که نوجوان گریزپا دختر باشد، لطمهای بزرگ به آبرو و حیثیت خانواده او میزند. در بسیاری از موارد، حتی پس از پیدا شدن دختر فراری، خانواده از تحویل گرفتن او خودداری میکند. طبق آمارها هیچ نوجوانی پس از فرار از خانه موفق نشده از راه درست و شرافتمندانه گلیم خود را ازآب کشیده و در آشفته بازاری به نام نیمهپنهان و تاریک کلانشهری چون تهران خود را از گزند انواع آسیبها و بهرهکشیها حفظ کند. گفته میشود 18درصد دختران فراری در روز نخست فرارشان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و 60درصد آنها نیز در هفته اول مورد تجاوز قرار میگیرند.
بسیاری از قاتلین امروز همان افرادی هستند که در لحظه جنایت خود را در ابراز خشم و خشونت محق میدانستند؛ درست مثل نوجوانی که بهدلیل تنشهای موجود در خانواده و بیمهارتی والدین، خود را در فرار از خانه محق میداند و متأسفانه تولیدات تلویزیونی ما نیز به این باور غلط نوجوانان دامن زده و این فکر را در ذهن نوجوان مینشاند که راهحل دیگری در برابر تنش و مشکلات خانوادگی به جز فرار از منزل وجود ندارد.
- مشاور و کارشناس ارشد روانشناسی