«صرف نظر از این که علت مسئله غم، تنش یا خشم باشد، گاهی اوقات پیش از آن که اشکمان سرریز شود، حس میکنیم تودهای راه گلویمان را سد کرده است و در حال خفگی هستیم.
دلیل این مساله واکنشی زنجیرهای است که توسط بدن آزاد میشود. وقتی جانوری برای ادامه حیاتش احساس خطر کند، بدنش حجم بالایی آدرنالین تولید میکند تا فرار کند و از مهلکه بگریزد. بدن انسان هم به همین صورت عمل میکند. قلب، خون را با فشار بالایی درون شاهرگها پمپ میکند و تنفش شدیدتر میشود. به دلیل افزایش جریان اکسیژن، حنجره منبسط میشود. در این حالت وقتی میخواهید آب دهانتان را قورت بدهید، دریچه نای (اپیگلوت) تلاش میکند بسته شود. با وجود این ماهیچههای گلو در مقابل آن مقاومت میکنند زیرا تلاش دارند با باز نگه داشتن دریچه نای تنفس را تسهیل کنند و بنابراین اگر چه هیچ تودهای در گلوی شما وجود ندارد اما تنش ماهیچهای شدیدی که در این ناحیه رخ میدهد، باعث بروز چنین حسی میشود.»