البته حتما لازم نیست زن و شوهر از هم جدا شده باشند بلکه بعضی از زن و شوهرهایی که با هم زندگی می کنند اما دلخوشی از با هم بودن شان ندارند، مشکل را نداشتن تفاهم بیان می کنند. گویا نداشتن تفاهم به منزله پایان یک زندگی مشـــــترک اســت. در این جا یک سوال مطرح می شود: «آیا راهـــــی وجود دارد تا به این مسئله پایان داد یا تنها راهی که باقی می ماند، نداشتن دلخوشی از زندگی و همسر است یا حــــــــتی طلاق!؟» برای یافتن پاسخ، با ما باشید…
آمادگی برای ازدواج، دقیقا یعنی چه؟
هنگامی که جوانی تصمیم به ازدواج می گیرد، ابتدا باید این سوال را از خود بپرسد که آیا آمادگی های لازم را در خود می بیند تا ازدواج کند یا خیر؟ منظور از آمادگی یعنی فراهم کردن و داشتن شرایط فیزیکی و ذهنی مانند: «موقعیت سنی، اقتصادی، خانوادگی ، تمایل ذهنی و احساس نیاز به ازدواج». وقتی این شرایط به طور نسبی فراهم شد، در گام بعدی باید سراغ گزینه مناسب برای شروع زندگی مشترک برود. فرایند خواستگاری یعنی تمام مراحلی که یک فرد سعی می کند کسی را انتخاب کند تا بعدا در کنار او احساس رضایت و خوشبختی کند.
تفاوت تشابه با تفاهم
معمولا داشتن «تفاهم» یکی از مهم ترین ملاک های افراد برای این انتخاب است. دختر و پسر سعی می کنند با کسی ازدواج کنند که از لحاظ خانوادگی، سطح فرهنگ، تحصیلات، خلق و خو، اهداف و … به خودشان نزدیک یا مشکلی با شرایط آنان نداشته باشد. به طور مثال معمولا هدف از پرسیدن سوالاتی مانند: «نظر شما درباره ادامه تحصیل چیست؟»، «شما تا چه حد به مسائل مذهبی اهمیت می دهید؟»، «از چه غذاهایی خوش تان می آید؟»، «نظرتان درباره تعداد فرزندان چیست؟» و سوالات بسیاری که معمولا در زمان خواستگاری مطرح می شود سنجش میزان «تشابهات» بین خود و طرف مقابل است که باید دانست با تفاهم متفاوت است. تفاهم در زبان عربی از باب تفاعل و معنای آن درک دو طرف از زبان یکدیگر است نه صرفا شبیه به هم بودن یا پذیرش بی چون و چرای عقاید یکدیگر. بنابراین این طور به نظر می رسد که موضوع تفاهم از مهم ترین موضوعاتی است که قبل و بعد از ازدواج مطرح می شود.
چرا نداشتن تفاهم مشکل زا می شود؟
اما چه اتفاقی می افتد که با رعایت همه این ملاحظات، مدتی بعد از ازدواج و سپری شدن ایام عقد و ماه عسل، مشکلات شروع می شود و یک زوج بیان می کنند: «تفاهم نداریم». چطور با این که قبل از ازدواج تمام سعی خود را می کنند تا با فردی ازدواج کنند که تفاهم داشته باشند، باز هم «نداشتن تفاهم» منجر به بروز مشکلات و تشدید اختلافات آنان می شود!؟ به راستی راه حل چیست؟ چطور می توان جلوی این مشکل را گرفت؟ چطور می توان از دو نفر که در دو خانواده متفاوت رشد کرده اند، تجارب متفاوتی دارند و از همه مهم تر از دو جنس متفاوت (زن و مرد) هستند، انتظار داشت که در بیشتر موارد تفاهم داشته باشند!؟
رابطه تفاهم و توافق
درک این اتفاق، نیاز به دقت ویژه ای دارد. شاید نباید حرف زوجی را باور کرد که ابراز می کنند: «ما در همه مسائل تفاهم داریم»، البته شاید! چراکه واقعیت چیز دیگری است و حتی هنگامی که زوجی بیان می کنند تفاهم زیادی دارند، در واقع به «توافق» رسیده اند و تفاوت زیادی بین «تفاهم» و «توافق» در رابطه وجود دارد. توافق نوعی قرارداد بین دو طرف رابطه است تا با هم بر سر برخی مسائل به نتیجه برسند و به نظر یکدیگر احترام بگذارند.
به طور مثال، زوجی را در نظر بگیرید که تصمیم گرفته اند در ایام تعطیلات با هم به مسافرت بروند. ممکن است نظر یکسانی درباره مقصد نداشته باشند، زن خواهان مسافرت به شمال کشور باشد و مرد دوست داشته باشد به غرب برود. ممکن است زن علاقه مند باشد خانواده اش همراه او باشند و مرد دوست داشته باشد دو نفری و بدون خانواده به این سفر بروند و موضوعات بسیاری که در یک کار و فعالیت مشترک می تواند اتفاق بیفتد.
اگر در چنین شرایطی، هر کدام حرف خود را بزند، نه تنها نتیجه ای عاید نخواهد شد بلکه ممکن است کار به جرو بحث و درگیری هم کشیده شود. در چنین مواقعی، گفت و گو برای رسیدن به یک توافق می تواند مشکل را حل کند. بهتر است از اصطلاح «کوتاه آمدن» هم استفاده نشود زیرا کوتاه آمدن به معنی نادیده گرفتن نیاز و علاقه یکی از دوطرف است در حالی که در «توافق» می توان به این نتیجه رسید که مثلا سفر فعلی را قرعه کشی می کنیم و نتیجه هر چه شد، همان کار را انجام می دهیم و در سفر بعدی نظر طرف مقابل هرچه باشد، همان را اجرا می کنیم. این توافق می تواند نوعی سرگرمی باشد که به تقویت مهارت های ارتباطی، گفت و گو و حل مسئله نیز کمک می کند.
رضا یعقوبی -روان شناس بالینی
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟