وقتی موضوع رحم اجارهای مطرح میشود، خواهناخواه مانند هر اتفاق پزشکی دیگری، حرف بازار سیاه و دلالان هم به وسط میآید. دلالانی که البته نام خود را «واسط» گذاشتهاند. واسطها کارشان شناسایی و معرفی زنانی است که 9 ماه نقش مادر جایگزین را برای زوجهای ناباروری که از همهجا ناامید شدهاند، ایفا میکنند. کسانی که از شروع تصمیمگیری تا تحویل دادن کودک به آغوش گرم خانواده در کنارشان هستند. واسطان این عمل را برای هر دو طرف قضیه برد-برد میدانند. زوج متقاضی به بچه میرسند، زن اجارهدهنده به پولش و البته واسط هم با استفاده از نیاز هر دو طرف پول خوبی به جیب میزند.
تجارت خانوادگی
از پشت تلفن با اشتیاق صحبت میکنند. مشاوره انواع مشکلات ناباروری و معرفی متخصصان زنان و زایمان از کارهای حاشیهای آنهاست. تخصص اصلیشان اما واسطهگری یا به قول خودشان، استفاده از گامت واسط است. اغلب واسطانی که هدایتکننده این تجارت نون و آبدارند، یا مدتی برای پزشکان زنان و زایمان کارکردهاند یا خودشان قبلاً مادر جایگزین بودن را تجربه کردهاند و بعد از آنکه چموخم کار دستشان آمد، با سازماندهی کردن زنان دیگر، کسبوکار خود را راه انداختهاند: «من خودم دو بار رحمم را اجاره دادهام. الآن هم 10سال است توی این کار هستم و واسطهگری میکنم.» خانم «مینا» واسطهگر گزارش ما، شرط اولیه برای گامت جایگزین بودن را سلامت مادر میداند. واسطان باید از هر نظر خیال پدرومادرهای متقاضی را راحت کنند تا به بیماریهای واگیرداری مثل ایدز یا هپاتیت مبتلا نباشند. برای این کار هم هر واسطی روش خاص خودش را دارد. بعضی از آنها، آزمایشهای دورهای مادر جایگزین را رو میکنند، بعضی هم فقط با آشناها کار میکنند.
مینا تعریف میکند: «من فقط با آشناها کار میکنم. دوستانم، دخترخاله، دخترعمههای خودم گامتهای من هستند. اگر کسی هم از طرف آشنا معرفی شود که من نشناسمش باید صلاحیتش برای من ثابت شود، هر چه باشد، سلامت جنین برای ما مهم است.»
تعرفه ثابت و مشخصی از طرف وزارت بهداشت برای اجاره رحم تعریف نشده است، قیمت ثابتی هم برای رحم اجارهای وجود ندارد اما معمولاً قیمت پایه از 30میلیون تومان شروع میشود: «بعد از انجام آزمایشها و تاییدهای اولیه، برای انتقال 2 میلیون تومان به گامت واسط داده میشود. در زمان قرارداد بستن 2 میلیون تومان، موقع شنیدن قلب جنین 5/1میلیون تومان، در سهماهگی 3 میلیون تومان، 5 ماهگی 3 میلیون تومان دیگر و در 7 ماهگی هم 5/2میلیون تومان زوج متقاضی باید به گامت واسط بدهند. بعد از زایمان هم بقیه پول توافقی داده میشود.» زوج متقاضی باید مراقب خورد و خوراک مادر جایگزین و جنینشان هم باشند، واسط تعریف میکند: «نفقه از ماهی 400 هزار تومان شروع میشود. سقفش هم 700 هزار تومان است. حالا اگر وضع مالی گامت واسط بد باشد، ممکن است که زوج کمک بیشتری هم بکنند، مثلاً تهیه خانه برای گامت جزء بند قراردادی ما نیست ولی من خودم چند مورد داشتم که چون خانهای که گامت در آن زندگی میکرده، مناسب نبوده، زوج متقاضی برایش خانه هم اجاره کرده بودند.» اغلب مادرانی که «آیویاف» میکنند، دوقلو به دنیا میآورند. اگر بچه دوقلو باشد به این هزینهها اضافه میشود. مینا توضیح میدهد: «اگر بچه دوقلو باشد -که اغلب هم همینطور است- ما دیگر هزینهها را دو برابر نمیکنیم. 6 میلیون تومان به قیمت توافقی اضافه میشود، مثلاً میشود 40 میلیون. بهاضافه اینکه به نفقه هم 200 هزار تومان اضافه میشود.» با یک حساب سرانگشتی، هزینههای دارو، آمپول تا هزینه لقاح مصنوعی، هزینه زایمان، هزینه نفقه مادر جایگزین تقریباً 60 میلیون تومان تا 70 میلیون تومان برای متقاضیان آب میخورد. البته نباید خوشخدمتی واسطان را هم فراموش کرد. مینا میگوید: «وقتیکه صدای قلب جنین شنیده شد، پدر و مادر بچه باید حق واسطهگری ما را بدهند که فقط چهار میلیون تومان است.»
کار ما قانونی است
مساله مهم در رحم اجارهای که ممکن است خیلی از زوجهای نابارور را دچار تردید کند، تحویل ندادن بچه پس از تولد توسط مادر جایگزین است. واسطان از این نظر هم روشهای خود را دارند، بعضی از آنها، از لحظه انتقال جنین به رحم گامت تا لحظه به دنیا آمدن کودک مثل یک بادیگارد در کنارش هستند، برخی هم با قراردادهای سفتوسخت دست هر دو طرف را میبندند تا هم زوج متقاضی و هم گامت هیچکدام نتوانند معامله را فسخ کنند: «روز قرارداد هر دو طرف در دفتر یک وکیل جمع میشوند و قرارداد امضا میکنند تا همهچیز قانونی باشد. اگر هم در وسط کار چه گامت و چه پدر و مادر بچه معامله را فسخ کرد، باید خسارت بدهند. حالا فرقی ندارد اگر گامت وسط کار پشیمان شد، تمامی هزینهها، بهاضافه خسارت برعهده اوست. اگر هم پدر و مادر بچه پشیمان شدند هم همینطور باید خسارت بدهند.» مساله مهمی که این روزها راه واسطان را وارد مرحله دیگری کرده است؛
مساله توریسم درمانی است، مسالهای که کسبوکار آنها را بینالمللی کرده است. کار آنها مرز نمیشناسد. حالا فرقی هم ندارد، زوج نابارور در داخل کشور باشد یا در خارج از مرزها، روی کمک واسطان برای بچهدار کردن خانوادهای میتوان حساب کرد، مینا توضیح میدهد: «الآن یک موجی پیداشده که کشورهای همسایه دوست دارند بچهشان توی رحم یک زن ایرانی رشد پیدا کند. اعتقاد دارند که زنان ایرانی قویترند. به هر حال ما به آنها کمک میکنیم. من خودم حتی یک زوج متقاضی داشتم که ساکن انگلیس بودند. وکیلشان آمد کارهایشان را انجام داد. بعد از 9 ماه هم بچه را تحویل گرفت و رفت.» با تمام مراقبتهای واسطان اما، ممکن است در طول زمان بارداری بچه از بین برود، در آن موقع زوج متقاضی دستشان از داشتن بچه کوتاه میماند. واسطان فکر اینجایش را هم کردهاند، مینا تعریف میکند: «در 70 درصد مواقع مشکلی پیش نمیآید و بچه سالم میماند اما برای آن 30 درصد بقیه ما راه چاره داریم. اگر بچه از بین رفت گامت دیگری معرفی میکنیم. ما اجازه نمیدهیم زوجی دست خالی از پیش ما برود. راستی دو تا گامت جوان و سرحال دارم که 100 درصد جواب میدهد. مشتری سراغ نداری؟! حیف میشودها!»
پشیمان نیستم
به نظر میرسد، برای زنوشوهری که در همه راهها برای بچهدارشدن به بنبست خوردهاند، تنها راه بچهدارشدن، اجاره رحم واسط است. راهی که مشکلات زیادی را به همراه دارد، از حرف مردم، فشارها و استرسها تا هزینههای سرسامآور. گرچه با آغوش گرفتن بچه به دنیا آمده از این روش، تمامی مشکلات به فراموشی سپرده میشود. خانم «مریم میبدی» و همسرش یکی از این زوجها هستند که بعد از تحمل مشکلات فراوان از این راه بچهدار شدهاند. بچهای که البته بعد از گذشت چهار سال از تولدش، هنوز قادر به راه رفتن نیست، بااینحال میبدی و همسرش از داشتن پسر راضی هستند. او دلایل اولیه برای انتخاب رحم اجارهای را اینطور عنوان میکند: «من تقریباً همه راهها را رفته بودم، کلی دوا و درمان کردیم. سه بار «آیویاف» کردم، یکبار هم جواب داد ولی در چهارماهگی بچه از بین رفت. بعد از 15سال که از ازدواجمان گذشت، دکترها گفتند که به خاطر بالا بودن سن و به خاطر ضعف تخمدانها دیگر نمیتوانیم کاری انجام دهیم. تنها راه برای بچهدار شدن، رحم اجارهای بود.»
مریم البته از همان ابتدا موافق این کار نبوده است، او تعریف میکند: «من در ابتدا مخالف شدید بودم. نمیخواستم مردم پشت سرم حرف بزنند. هر چه باشد مردم ما هنوز این مساله را قبول نکردهاند، اما پزشکم وقتی اشتیاق مرا برای داشتن بچه دید، پیشنهاد داد تا مشاوره کنم. بعد از چند جلسه مشاوره قبول کردم.» بعد از مشاوره و قبول انجام این کار، میبدی به دنبال انجام کارهای اولیه میرود: «در کلینیک ناباروری یک لیست جلوی من گذاشتند و گفتند که یکی را انتخاب کن، با او صحبت کن و به توافق برس. بعد از تماس با آن خانم متوجه شدم که خودش سرپرست خانوار است. دو تا بچه دارد و شوهرش در یک تصادف رانندگی فلج شده است. در خانههای مردم کار میکرد. برای پول پیش خانهاش به مشکل برخورده بود، چهار سال پیش قیمت پایه 20میلیون تومان بود ولی آن خانم 9 میلیون تومان برای نگهداری بچه از من خواست. هر سه ماه 3 میلیون تومان به او میدادیم بهاضافه نفقه که ماهی 500 هزار تومان بود. با داروها، آمپولها و خرج بیمارستان 23 میلیون تومان هزینه داشت.» میبدی تعریف میکند که بعد از به دنیا آمدن بچه، دل کندن برای گامت واسط سخت بود: «برای واسط خیلی سخت بود، نخستین بارش بود که رحمش را اجاره میداد، هر چه باشد 9 ماه با بچه من اخت شده بود اما خودش بچه داشت، به پولش هم نیاز داشت. مجبور بود. تازه ما 3 ماه هم گذاشتیم، بچهمان را شیر دهد. روزهای سختی بود، از صبح تا شب پیشش بودم. برای پسرم هم سخت بود وقتیکه از آن خانم جدایش کردم، کلی اذیت شد. تا 6ماهگی بچهام هم با آن خانم تلفنی صحبت میکردم ولی برای هردوی ما سخت بود. توافق کردیم تا دیگر ارتباطی نداشته باشیم. بعدازآن هم میدانم که دیگر رحمش را اجاره نداد.»
باآنکه میبدی در پروسه طولانی بچهدار شدنش سختیهای زیادی را متحمل شده است و درنهایت فرزند معلولی نصیبش شده است اما راضی است. او میگوید: «اگر تنها راه بچهدار شدن این باشد به سختیها و هزینهاش میارزد، برای من که 15سال در حسرت بچه بودم، مفید بود. من به دیگران هم پیشنهاد میدهم که این کار را انجام دهند. الآن هم به دیگران مشاوره میدهم تا راه درست برای بچهدار شدن را انتخاب کنند، هرچند خیلیها از مشکلاتش که باخبر میشوند وسط راه پشیمان میشوند. به پسرم هم میگویم. اصلاً ایرادی ندارد، تازه تا محمدحسین من بزرگ شود راههای دیگری هم برای بچهدار شدن کشفشده است. شاید آن موقع این راه آنقدرها که الآن دردسر دارد، سخت نباشد.»
قانون چه می گوید؟
نخستینبار در سال 1976 در آمریکا بود که وکیلی بهنام نوئل کین بین یک زوج نابارور و یک مادر جایگزین قرارداد بست تا پس از بهدنیا آمدن بچه، نوزاد به پدر و مادری که او را خریده بودند، برسد. در ایران اما هنوز قانونی که مختص رحم اجارهای باشد وجود ندارد. بنابراین اغلب حقوقدانان به ماده قانونهای مشابه رجوع میکنند. از طرف دیگر، بر طبق قانون اساسی کشورمان، درصورتیکه عملی در قانون به جزء تفسیر نشده باشد، این ولیفقیه است که باید گره از این مشکل باز کند. نظر فقها درباره رحم اجارهای متفاوت است. در مواجهه با رحم اجارهای سؤالات زیادی وجود دارد اما مشهورترین آنها درباره جایز بودن یا نبودن، مالکیت فرزند، ارث و محرم بودن است. نظرات فقها در اینباره البته متفاوت است. آیتالله العظمی خامنهای درباره احکام رحم اجارهای میفرماید: «این کار فىنفسه اشکال ندارد ولى باید از مقدمات حرام از قبیل نگاه، لمس حرام و غیر آنها اجتناب شود.
بههرحال درصورتیکه با این روش کودکى به دنیا بیاید ملحق به شوهر زنى که صاحب رحم است نمىشود بلکه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است که صاحب تخمک است.» آیتالله مکارم شیرازی نیز در مواردی موافق این عمل است: «این امر ذاتاً جایز است ولی چون غالباً مستلزم نگاه و لمس حرام است جز در موارد ضرورت جایز نیست. این فرزند متعلق به صاحبان نطفه و با آنها محرم است و از آنها ارث میبرد و در مورد جانشین به منزله فرزند رضاعی است بلکه از آن در بعضی جهات اولویت دارد چراکه تمام گوشت و استخوان او از وی روییده است بنابراین حرام است که بعداً با آن زن و فرزندان او ازدواج کند اما ارث نمیبرد.» البته بعضی از فقها هم نظر مساعدی در اینباره ندارند. آیتالله بهجت در رساله خود میفرماید: «این کار حرام است و فرزند ملحق به صاحب نطفه است و نسبت به صاحب رحم احتیاط مناسب، ترک نشود.» آیتالله تبریزی نیز در اینباره میفرماید: «عمل مذکور جایز نیست، واجبات هم باطل است.» خارج از قانونی بودن یا نبودن این عمل، مسالهای که میتواند در آینده مشکلساز باشد، مشکلات روحی است که میتواند برای گامت جایگزین و حتی فرزند به دنیا آمده بهوجود بیاید، نتیجهای که شاید تأملبرانگیز باشد.