خبرهای بد یکی پشت دیگری. هنوز خاطرمان از اتفاق تلخی که برای ستایش افتاد التیام پیدا نکرده بود که آتنا قربانی شد، که بنیتا، که اهورا، که رقیه، که امیرعلی، که دیروز خبر تجاوز به دختر پانزده ساله رسید، که سارینا در حضور پدر و مادرش آزار دید و کارش به بیمارستان کشید، که اسم صدها کودک دیگر به صفحه حوادث روزنامهها نمیرسد اما در پیدا و پنهان خانهها و خیابانها، خشونت را با ابعاد مختلفش تجربه میکنند.
خبرهای بد یکی پشت دیگری از راه میرسند، کودکان در معرض تجاوز و آزار قرار میگیرند، فقر آنها را به خیابان میکشاند، از تحصیل بازمیمانند، صورتشان کبود است و جای سوختگی بر بدنشان دیده میشود، آنوقت دست روی دست گذاشته شده و کاری انجام نمیشود، کاری که بتواند فارغ از بیانیه و اظهار همدردی و تاسف، از وقوع این اتفاقها در آینده جلوگیری کند.
خبرهای بد از راه میرسند و تنها واکنشی که به آنها انجام میشود، دست به دست کردن این اخبار تلخ است. و گاهی، در کنار سر تکاندادنها و آه کشیدنها، اعتراضهایی در شبکههای مجازی انجام میشود. مثل دیشب، که به یاد قربانیان خشونت و درخواست از مسئولان برای فراهم کردن امکانات قانونی و حمایتی از کودکان، توفان توییتری #توقف_کودک_آزاری راه افتاد.
تربیت جنسی نداریم، تجاوز اتفاق میافتد
«کودکان امروز، بیشترین قربانیان جامعهای هستند که تربیت جنسی ندارد»، این جمله، محور توییت خیلی از کاربرانی بود که کودکآزاریهای جنسی را ناشی از ناآگاهی خانوادهها، کودکان و پیگیری نکردن سلامت جنسی و روانی در جامعه میدانند. همان چیزی که متخصصان هم به آن اشاره میکنند، مانند دکتر عفتالسادات مرقاتی خویی، سکسولوژیست که به خبرآنلاین میگوید: نباید منتظر بمانیم و ببینیم چه اتفاق ناگواری پیش میآید بعد واکنش نشان دهیم یا برای مشکل راه چاره بیندیشیم. این که دست روی دست بگذاریم که آموزشهای جنسی از طریق غیرصحیح و از کانالهای نادرست به فرزندانمان داده شود درمان کار نیست، باید خودمان پیشگام باشیم و آموزشهای لازم مبتنی بر فرهنگ کشور خودمان را به کودکانمان ارائه کنیم.
او از عواقبی میگوید که اگر این آموزش جنسی اتفاق نیفتد، باید هر روز بیشتر منتظر آنها باشیم: اگر این آموزشها داده نشود باید منتظر عواقب زیادی مثل آسیبهای جنسی خفته، گسترش بیماریهای روحی-روانی، عفونتهایی مثل اچآیوی، تجاوزات جنسی و رفتارهای مخاطرهآمیز جنسی باشیم. اگر تربیت جنسی جدی گرفته شود، کمتر شاهد این آسیبها خواهیم بود؛ نوجوان مشکلدار زود شناسایی خواهد شد، ستایشها قادر خواهند بود از خود محافظت کنند و والدین از هوشمندی کافی برخوردار خواهند شد. اگر در فاجعه ستایش، آن نوجوان در فضای خانواده تربیت و آموزشهای صحیح را دریافت کرده بود، اگر توانسته بود با والدین خود ارتباط صحیح داشته باشد مسلما علامتهای هشداردهنده را والدین متوجه میشدند که فرزندشان در معرض چه خطری است، آن نوجوان میتوانست دغدغههای ذهنی و مشکلاتش را با پدر و مادر و اولیای قابل اعتمادش در مدرسه در میان بگذارد، کمک بگیرد و مسلما میتوانستیم از این فاجعه پیشگیری کنیم. ولی ما در کشورمان پنهانکاریهایی داریم که پرداختن به این اتفاقات را پیش از آن که واقعه تلخی رخ دهد دشوار میکند.
این متخصص به این هم اشاره میکند که: از توهین، تهاجم و تجاوز جنسی آمار کشوری قابل استنادی در دست نیست، ولی آنچه به تجربه برای بنده روشن است این است که در مواردی حریم جنسی افراد مورد هجوم و اهانت قرار میگیرد، بدون اینکه فرد بتواند از حریم خودش دفاع کند؛ بدون اینکه توانمندی کافی داشته باشد از مراجع قانونی کمک بخواهد یا فرد خاطی را به پلیس معرفی کند! این همه تجاوز به حریم دیگران به این دلیل است که به افراد جامعه یاد ندادهایم احترام به حریم دیگران چگونه باید باشد و به چه معناست. به افراد نیاموختهایم که در جامعه با محرکها و نمادهای جنسی باید چگونه روبرو شد و در عین حال رفتار سالم داشت. و یا مردم چگونه خود و احساسات جنسیشان را بشناسند و آنها را در جهت امنیت و سلامت جامعه مدیریت کنند.
لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان
اما بسیاری از انتقادها در اعتراض توییتری برای توقف کودکآزاری، نسبت به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بود که این روزها بیشتر از همیشه بر سر زبانها افتاده: «چطور ممکن است در یک جامعه این حجم از کودکآزاری اتفاق بیفتد و همچنان تعلل بر سر تصویب قوانین حمایتی و مدافع حقوق کودکان؟»، «لایحه حمایت از حقوق کودکان سالهاست در مجلس خاک میخورد و دریغ از یک اقدام عملی»، «هر روز تاخیر در تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان، مساوی قربانی شدن بیشتر کودکان در خشونت و تجاوز … با این همه رنج چطور زندهایم؟»، «این که ارادهای برای تدوین برنامه جامع مقابله با کودکآزاری وجود ندارد، روشنترین چراغ سبز برای کودکآزاریست»، این اعتراض و درخواستها، جزو مواردی است که فارغ از فضای مجازی، فعالان مدنی را به واکنشهای گستردهای واداشته و آنها با جلسات مختلف کارشناسی و دعوت از مسئولان، تقاضای تصویب هرچه سریعتر این لایحه برای پیشگیری از کودکآزاریهای بیشتر را دارند.
مونیکا نادی، مشاور حقوقی پویش «بدسرپرست تنهاتر است» درباره ضرورت تصویب سریعتر لایحه حمایت از کودکان، به خبرآنلاین میگوید: یاز به حمایت از کودکان از جایی آغاز می شود که آن ها بی دفاع ترین قشری هستند که در جامعه حضور دارند. سیر تحول قوانین در سال های اخیر به نفع کودکان بوده اما قوانین این حوزه فاقد جامعیت و مانعیت لازم است. لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در سال 87 از سوی قوه قضاییه تدوین شد، همان سال به دولت فرستاده شد که سه سال بی دلیل معطل ماند، بعد از سه سال به مجلس رفت و با وجود این که تا آخرین روزهای مجلس نهم انتظار تصویب داشتیم، اما چنین اتفاقی نیفتاد و حداقل مطالبه نهادهای مردمی فعال در عرصه کودکان این است که مجلس دهم این لایحه را به تصویب برساند.
این حقوقدان درباره وضعیت کودکان تاکید میکند: وقتی کودک در خانواده ای قرار دارد که سالم است، نیازهایش تامین میشود ولی کودکی که در خانواده ناسالم است با تامین نشدن نیازهایش در معرض آسیب قرار دارد یعنی شاید همین حالا بزهکار یا قربانی نباشد ولی خیلی راحت میتواند در معرض این موارد قرار بگیرد بنابراین نیاز به توجه ویژه دارد. در قوانین به این موضوع اشاره شده یعنی تعریفی از خانواده بدسرپرست وجود دارد و مصادیقی مانند اعتیاد والدین به مواد مخدر، اشتهار به فساد اخلاقی و فحشا، داشتن بیماری روانی، سوءاستفاده یا تکرار ضرب و جرح غیرمتعارف مصادیقی هستند که به قاضی اختیار میدهد در موارد مختلف این مصادیق را شناسایی کرده و حکم دهد. ضمانت اجرا هم وجود دارد یعنی گفته شده در مرحله اول قاضی میتواند ناظر برای این خانواده اضافه کند، در مرحله بعد میتواند سلب صلاحیت کند و علاوه بر آن ضمانت اجرای کیفری هم تعیین کرده است. اما مشکل اینجاست که این قوانین وجود دارد اما مشخص نشده چه کاری برای شناسایی این کودکان باید کرد؟ قانون چه ساز و کاری برای شناسایی آنها به ما داده و آیا این همه نهادی که مسئولیت حمایت از کودکان بر عهده آنها گذاشته شده، به وظایفشان عمل میکنند؟ صدا و سیما، وزارت رفاه، شهرداری و … وظایفشان را در قبال کودکان کشورمان انجام میدهند؟
کودکند اما ازدواج میکنند
عده دیگری از کاربران توییتر هم که به انواع کودکآزاری اعتراض داشتند، ازدواج کودکان را مورد انتقاد قرار دادند و نوشتند «توقف کودکآزاری بدون توقف ازدواج کودکان معنا ندارد». اشاره آنها به کودکانی است که هنوز به سن قانونی نرسیدهاند اما مجبورند طعم بزرگسالی را بچشند و با مخاطرات زیاد جسمی و روانی مواجه شوند. موضوعی که به مجلس هم رسیده اما هنوز در پیچ و خمهای طولانی تصویب قرار دارد، همانطور که طیبه سیاوشی، نماینده مجلس، میگوید: ماده 1060 قانون مدنی احتیاج به اصلاح دارد چون در نص قانون سن ازدواج برای دختران و پسران قید شده، اما اصلاح سنازدواج کودکان، مخالفانی بیرون از مجلس دارد.
او درباره این مخالفتها به خبرآنلاین تاکید میکند که گره کار، مسئله زنان است: مسائل مربوط به زنان در کشور ما خیلی راحت پیش نمیرود، این یک مساله مسلم است. چون هم بخش سنتی مورد بحث است و هم حساسیتهای سیاسی که ایجاد میکنند، یک عده هستند که بحث را سیاسی میکنند در صورتی که بحث ما اصلا سیاسی نیست. بحثی است که ما منافع مردم، اجتماع و نظام را در نظر گرفتیم، بههرحال آمار طلاقی که سال قبل درباره این کودک بیوههای 15 و 16 ساله مطرح شد، باعث نگرانی همگان شد زیرا این دخترانی که بیوه شدند نیاز به حمایت دارند، اینها اگر خانوادهای ثروتمند داشتند که تن به ازدواج با مردان 20 30 سال بزرگتر از خودشان یا مهاجرین نمیدادند. بیشتر این دختران از خانوادهای فقیر، پدران معتاد و بیبضاعت است، که وادار به ازدواج میشوند.
سیاوشی البته با وجود مخالفتهایی که با اصلاح سن ازدواج کودکان انجام شده، به تغییر این قانون امیدوار است و میگوید: ما نتوانستیم مستقیما نظر فقهای دیگر غیر از آیتالله مکارم شیرازی را جلب کنیم ولی مرکز تحقیقاتی اسلامی قم که وابسته به مجلس است، خیلی خوب دارد کار را پیش میبرود، معمولا نظر کارشناسی که ارائه میدهند در ارتباط با فقها است. امیدواریم هم درمورد دختران و هم درمورد پسران، سن ازدواج اصلاح شود و شاهد ازدواج کودکان نباشیم.
او این امیدواری را میدهد، محمد کاظمی، نایب رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، امیدواری تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان را میدهد، حبیبالله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، امیدواری رسیدگی اورژانس اجتماعی به وضعیت کودکان در معرض آسیب را میدهد، اما خبرهای بد باز هم یکی پشت دیگری.