مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعهشناسی ایران از دلایل رغبت زنان به سزارین گفت و به بررسی نقش نظام سلامت و سازمانهای بیمهگر در این زمینه پرداخت.
دکتر سیدعلی شفیعی، مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعهشناسی ایران، درباره نسبت زایمان طبیعی و سزارین با تغییرات اجتماعی بیان کرد: مسأله این است که همواره گرفتار افراط و تفریط هستیم. از یک مقطع زمانی سزارین تقریباً تبدیل به یک مد شده و افراد ترجیح میدهند که از یک نوع روش درمانی استفاده کنند و به جای اینکه نظام سلامت بخواهد براساس شواهد و اصول علمی و پزشکی نوع مداخلات و خدمات درمانی و بهداشتی را معین کند، نهایتاً جامعه حتی نظام سلامت را نیز مجبور میکند که متناسب با این مطالبهاش رفتار کند و به آن پاسخ دهد.
اهمیت تعامل میان جامعه و نظام سلامت
او با تأکید بر اهمیت تعامل میان جامعه و نظام سلامت گفت: کارآمد بودن این تعامل و اعتمادی که جامعه به نظام سلامت دارد و بالعکس، بسیار مهم است. لازم است که جامعه یعنی مخاطبان خدمات سلامت از آگاهی کافی نسبت به مسائل بهداشتی و پزشکی برخوردار باشند؛ همچنین نظام سلامت و ارایهدهندگان خدمات نظام سلامت به اندازه کافی گروه هدف مداخلات خود را بشناسد و خدمات را متناسب با ملاحظات جامعهشناختی، فرهنگی و اقتصادی آنها بهصورت مستقل و حسابشده ارایه کنند.
تقلید رفتار افراد همگن در گروه اجتماعی؛ دلیلی برای گرایش به سزارین
مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی به دلایل گرایش زنان به سزارین اشاره کرد و افزود: در دورهای به دلایل مختلف مانند امکان آسیبهای فیزیکی زایمان طبیعی و سایر پیامدهایی که ممکن است داشته باشد، درد زایمان و مُدی که رایج شده بود، بسیاری از زنان تمایل داشتند به جای انجام زایمان طبیعی، سزارین شوند. البته برای برخی هیچ دلیل دیگری غیر از تقلید رفتار افراد همگن در گروه اجتماعیشان وجود نداشت.
مسیری که نظام سلامت در پیش گرفت، افراطی بود
شفیعی درباره رویکرد مسؤولان سلامت نسبت به سزارین تصریح کرد: نظام سلامت با توجه به عوارضی که زایمان سزارین دارد -که مهمترین آن برای نظام سلامت هزینههایی است که ایجاد میکند- شروع به تشویق زنان برای انجام زایمان طبیعی کرد. به نظر میرسد مسیری که نظام سلامت در پیش گرفت، افراطی بود؛ در برههای هرکسی که میخواست سزارین شود، این امکان را در اختیارش قرار دادیم اما امروزه این موضوع سخت و دشوار شده و حتی برای زنانی که به دلایل پزشکی نیازمند سزارین هستند، امکان انجام این عمل جراحی به یک استرس تبدیل شده است.
لزوم نظارت بیمه ها
او با اشاره به مشوقهایی برای انجام تعداد بیشتری زایمان طبیعی در بیمارستانها گفت: زمانی که به مراکز درمانی برای کمتر شدن سزارین نسبت به زایمان طبیعی مشوقهایی داده میشود، ممکن است مراکز درمانی حتی افرادی را که سزارین به نفعشان است، به نوعی وادار کنند که زایمان طبیعی داشته باشند. این موضوع به بیاعتمادی بیمار نسبت به سیستم درمانی دامن میزند و جامعه ممکن است درک متفاوتی نسبت به این محدودیت داشته باشد. این انتظار وجود دارد بیمه به مواردی که نباید سزارین شود؛ براساس ضوابط، دستورالعملها و پروتکلهایی نظارت کند. اما بیمه نه تنها در این مورد بلکه در تمام حوزههای خدمات درمانی به وظیفه نظارتی خود به شکل اثربخش عمل نمیکند؛ شاید دلیل آن را بتوان در بدهکاری بیمه به مراکز درمانی دانست که به دنبال آن نمیتواند مطالبهگر خدمات استاندارد باشد.
تلقی جامعه محدود شدن خدمات برای کاهش هزینه بیمه است
شفیعی افزود: از سوی دیگر جامعه این تلقی را دارد که بیمه برای کاهش هزینههای خود دائماً به دنبال ایجاد محدودیت در ارایه خدمات است. همین روند باعث میشود که نوعی نیاز القایی در بیماران ایجاد شود تا به جای زایمان طبیعی، مطالبهگر زایمان سزارین باشند. مخصوصاً در مراکز خصوصی که به نفعشان است بخواهند به این نیاز به شکلی آسان پاسخ بگویند. بنابراین بسیار اهمیت دارد که هر سه وجه موضوع یعنی نظام سلامت و بیمه، ارایهدهندگان خدمت و بیماران، نسبت به مسأله خودشان و مسأله دو وجه دیگر به اندازه کافی اطلاع و آگاهی داشته باشند تا این اعتماد ایجاد شود.
برخی اقدامات درمانی بهعنوان بخشی از سرمایه اجتماعی فرد کارکرد پیدا میکنند
مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی درباره چگونگی مد شدن زایمان به روش سزارین اظهار کرد: چگونگی مد شدن زایمان به روش سزارین، نیازمند مطالعه میدانی است. معمولاً به این صورت است که افراد نه فقط در مورد سزارین بلکه سایر پروسیژرهای (روش) درمانی، نوع خدمات درمانی را که میگیرند بهعنوان پرنسیب میدانند. اینکه چه سرویسی دریافت کردهاند، اینکه کدام پزشک معالجهشان کرده است؛ اینکه در کدام مرکز عمل شدهاند؛ کدام داروی ایرانی یا خارجی را مصرف میکنند یا انجام یک عمل جراحی خاص (مثلاً سزارین بهجای زایمان طبیعی)، همگی از موضوعاتی هستند که در مواردی حتی بیشتر از آنکه اهمیت درمانی داشته باشند، بهعنوان بخشی از سرمایه اجتماعی فرد کارکرد پیدا میکنند. بهطور مثال بسیاری از افرادی که عمل زیبایی انجام دادهاند، جدای از اینکه آیا زیباتر شدهاند یا نه، صرف انجام عمل، جراح یا بیمارستان محل جراحی برایشان مطلوبیت دارد.
شفیعی با بیان اینکه پاسخ به این سؤال که چرا باید در جامعهای چنین مسائلی بهعنوان شاخص مطرح شود و ایجاد سرمایه اجتماعی کند، نیاز به بررسی بیشتری دارد؛ افزود: زمانی که این اتفاق میافتد و این نرم ایجاد میشود، افراد بدون اینکه حتی به این فکر کنند که چرا اصولاً باید فلان خدمت درمانی را مطالبه کنند و بابت آن هزینه کنند، صرفاً به خاطر اینکه سایر اعضای جامعه آن رفتار را دارند، از آنها تقلید میکنند که البته این موضوع خود توضیحات جامعهشناسی دارد.
مشکل اصلی سیستم معیوب مدیریت سلامت است
او در مورد تضاد منافع مراکز درمانی و بیمه از انجام عمل سزارین تصریح کرد: تنظیم فرآیندهای مالی خدمات درمانی، یکی از مسؤولیتهای بیمه است و البته نقش نظارتی بیمه از این نظر بیشتر از حمایت مالی از بیمار اهمیت دارد. یعنی بیمه برای اطمینان از استاندارد بودن خدماتی که برای آن هزینه صرف میکند، باید به فرآیندهای درمانی نظارت کند که این کار در کشور ما بهصورت مؤثر انجام نمیشود و به سختگیریهای غیرمنعطف و ایجاد برخی ممنوعیتها محدود میشود.
اما این نکته بسیار حائز اهمیت است که فرد حاضر است خود هزینه کند تا سزارین شود که لزوماً شاید این به نفعش نباشد. بسیاری از افراد علیرغم داشتن بیمه و امکان استفاده از خدمات دولتی، ترجیح میدهند که از بخش خصوصی خدمت بگیرند. قاعدتاً بخش خصوصی نیز مبتنی بر سود است. بیمهها بسیاری از خدمات بخش خصوصی را پوشش نمیدهند و این مراکز مبالغی بیش از تعرفه طلب میکنند که باعث نارضایتی بیمار میشود و مسبب آن را طمعکاری پزشک میداند؛ درحالیکه مشکل اصلی سیستم معیوب مدیریت سلامت است.
چرا بیماران بخش دولتی را انتخاب نمیکنند؟
مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی ادامه داد: از یک طرف بیمار این انتخاب را داشته که به بخش دولتی مراجعه کند اما این کار را نکرده که ناشی از دو علت است؛ دلیل اول ارایهنشدن خدمات مناسب در بخش دولتی است. دلیل دیگر مطلوبیت اجتماعی درمان در بخش خصوصی است که برخی افراد ترجیح میدهند با صرف هزینه بیشتر، از بخش خصوصی خدماتی که لزوماً مورد نیاز نیست یا صرف آن میزان هزینه برای آن ضرورت ندارد، دریافت کنند. بنابراین این رفتار یک جنبه اقتصادی و یک جنبه جامعهشناختی دارد که افراد در انتخاب کیفیت درمان خود –ازجمله نحوه زایمان- در نظر میگیرند.
باید علت بیاعتمادی مردم به نظام سلامت را واکاوی کرد
شفیعی با تأکید بر اهمیت نگه داشتن حد تعادل افزود: حساسیت نشان دادن بیش از اندازه به برخی مسائل یا رها کردن آنها هر دو به ضرر بیمار است. اگر بیماران ما اعتماد داشته باشند که نظام سلامت براساس نیازهای آنها و اصول و شواهد علمی برایشان تصمیم میگیرد، درمانهایی که براساس اصول علمی به آنها نیاز نداشته باشند، مطالبه نمیکنند. باید دید چرا این بیاعتمادی در مردم نسبت به نظام سلامت بهطور عام و بهخصوص نسبت به مراکز درمانی دولتی ایجاد شده؛ علیرغم اینکه حتی ممکن است منافع مالی هم برایشان داشته باشد.
باید مطالبات مردم را با اصلاح نگرش آنها تغییر دهیم
او ادامه داد: بحث اعتماد به نظام سلامت در انواع رفتارهای بهداشتی و حوزههای سلامت میتواند مطرح باشد. در این موضوع نیز تمامی اجزای نظام سلامت نقش دارند. یعنی فقط بحث درمانگران یا پزشکان نیست. بیمهها بسیار نقش دارند. علاوه بر پزشکان، سایر شاغلان حوزه درمان مانند پرستاران، روانشناسان و مددکاران نیز نقش دارند.
همچنین مدیرانی که در تمام این حوزهها تصمیم میگیرند، بسیار اثرگذارند و نباید تکبعدی به موضوع نگاه کنند. یعنی صرف اینکه هزینه درمان زایمان طبیعی را فراهم و برای آن پروتکل و دستورالعمل صادر کنیم و برای کسانی که از این قالبها سرپیچی کنند، جریمه تعیین کنیم و درعین حال انتظار داشته باشیم که مردم از فردا مطالبهگر زایمان سزارین نباشند، تفکر اشتباهی است. باید مطالبات مردم را با اصلاح نگرش آنها تغییر دهیم.
براساس اصول علمی، اولویتهای بهداشتی و درمانی مردم را شناسایی کنیم
مدیر گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی بهمنظور شفاف شدن تأثیرگذاری نگاه مدیران بیان کرد: بهطور مثال این مسأله در مورد سقطهای غیرقانونی دیده میشود که ممکن است جنبه مجرمانه پیدا کند. گاهی اوقات حتی افرادی که ممکن است نیاز به سقط درمانی داشته باشند، به خاطر مشکلات و پیچ و خمهای اداری و قانونی ترجیح میدهند که بهصورت زیرزمینی این کار را بکنند تا دچار دردسرهای مراحل قانونی نشوند.
بنابراین خیلی مهم است که همه اجزای نظام سلامت متناسب با مطالبات، نیازها و شرایط جامعه هدف رفتار بکنند. اگرچه این اصلاً به این معنا نیست که تمامی مطالبات جامعه حتی در مواردی که برخلاف شواهد علمی باشد را هم بپذیریم که این خود خطای دیگری است. بلکه معنایش این است که براساس اصول علمی، نیازها و اولویتهای بهداشتی و درمانی مردم را شناسایی و سعی کنیم براساس اصول علمی به تمامی جوانب و ملاحظات آن بپردازیم و مطمئن باشیم که آن نیازها برآورده میشوند. در این رویکرد حتماً آموزش با هدف ایجاد نگرش صحیح و جلب مشارکت عمومی ضرورت دارد.