محمد، دانشجوی نخبه دانشکده حقوق دانشکده شهید بهشتی تهران دو روز قبل خودش را از پشت بام ساختمان دانشکده پایین انداخت و خودکشی کرد. دانشجوهایی که داخل کلاس نشسته بودند از پنجره ساختمان پیکر معلقش را میان زمین و هوا دیدند و آنها که داخل حیاط ایستاده بودند، زمین و زمان میان چشم هایشان گم شد و نخواستند به تصویر جلوی چشم هایشان اعتماد کنند. حالا یک روز از ماجرا گذشته است. روی تصویر بنر چهره محمد، روبانی سیاهرنگ گره زده و آن را داخل سالن دانشکده گذاشته اند. محمد در عکس به دوستان و همکلاسی هایش لبخند می زند. یکی از همکلاسیها میگوید: «این عکس مال روزهایی بود که محمد تازه به دانشکده آمده بود».
دوستان و همخوابگاهیهایش تک و توک روی صندلی های چوبی نشسته اند و با دست، صورتهایشان را پوشانده اند. از میان مسئولان دانشکده هیچ کدام برای شرکت در مراسم نیامده و تنها کسی که در این مراسم شرکت کرده، مسئول مشاوره دانشگاه است که در یک سخنرانی جمعی به دانشجویان اعلام می کند که او از مدت ها قبل برای مشاوره مراجعه کرده بود و قرص های ضدافسردگی مصرف می کرد». بازپرس دادسرای جنایی و پزشکان پزشکی قانونی تهران وقتی بالای سر پیکر بی جانش رسیدند داخل یکی از جیب هایش، کاغذ کوچک مچاله شده ای را پیدا کردند که رویش نوشته بود:« خودکشی من دلیل شخصی داشت». این در حالی است که خبرگزاری ها اعلام کرده اند او در این کاغذ نوشته ماجرای خودکشی اش ربطی به ماجرای بازی نهنگ آبی نداشت. این موضوع را همخوابگاهی اش تکذیب می کند و می گوید در آن کاغذ هیچ اسمی از بازی نهنگ آبی نوشته نشده بود. هیچ کدام از ما نمی دانیم این دروغ از کجا منتشر شده است.
افسردگی مزمن دانشجویی
سمانه یکی از دوستان و همکلاسی محمد که در بسیاری از المپیادها همراه او بود، به «قانون» می گوید:« دیروز وقتی به دانشگاه آمد مثل همیشه بود. اغلب این طور بود که تا وقتی کسی به سمتش نمی رفت نزدیک نمی شد. ما ساعت 10 تا 12 و 1 تا 3 کلاس داشتیم. او را ساعت 10 داخل دانشکده دیدیم اما کلاس 10 تا 12 را نیامد. دوباره ساعت 12 او را داخل دانشکده دیدیم و سر کلاس حقوق مدنی که ساعت یک برگزار شد آمد و نشست. ساعت یک و نیم از کلاس بیرون رفت و ما ساعت 2 شنیدیم که خودش را از بالای ساختمان پرتاب کرد پایین». سمانه اینها را میگوید و آه می کشد. هم اتاقی محمد در خوابگاه، کنارش نشسته و از دیروز که این اتفاق افتاده حتی یک کلمه حرف هم نزده است. سمانه ادامه می دهد:« محمد همیشه حالت افسردگی را داشت و این برای ما عجیب نبود. البته دو سه روز گذشته تقریبا با کسی حرف نمی زد. از آنجایی که به شدت باسواد بود و همیشه ایده های بکری داشت، او را به جمع هایمان دعوت می کردیم؛ خیلی کوتاه صحبت می کرد و زودتر از همه از جمع خارج می شد. در سه ماه گذشته به شدت لاغر شده بود و غذا نمیخورد. این در حالی است که روزهای اولی که وارد دانشکده شده بود وزنش بالا بود و می خواست هر طور شده وزنش را کم کند و به حالت ایده آلی که خودش می خواست برساند. این چند ماه آخر، چهره اش قابل شناسایی و مقایسه با روزهای اول نبود». یکی دیگر از همکلاسی های محمد که با او در یک کلاس درس می خواند نیز درباره او می گوید:« او داخل دانشکده یک دوست صمیمی هم نداشت. ما همیشه او را تنها می دیدیم. کسی نبود که با او ارتباط داشته باشد. هم اتاقی هایش در خوابگاه هم هیچ وقت نتوانستند با او ارتباط برقرار کنند. آدم ساکتی بود که زمان های طولانی روی تختش کتاب می خواند و با کسی صحبت نمی کرد».
درِ پشت بام دانشکده حقوق همیشه قفل و کلیدش در دست نیروهای خدماتی است. اما آن روز محمد طبق نقشه قبلی بالای پشت بام رفت و لحظه ای که نیروی خدماتی در را باز گذاشته بود، خودش را پایین انداخت. این موضوع را دانشجوها می گویند و حدس می زنند محمد با نقشه قبلی که شاید از چند روز پیش طراحی کرده به زندگی اش پایان داده است. سمانه می گوید:« من می دانستم که محمد با مرکز مشاوره دانشگاه ارتباط داشت و قرص مصرف می کرد اما افسردگی اش آنقدر شدید بود که دیگر نمی شد برایش کاری کرد. وضع مالی خانواده اش خوب بود و برای درآمدزایی هم جایی کار نمی کرد».
خانواده ها به فکر باشند
دکتر سید کاظم ملکوتی، رییس جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران با بررسی دلایل خودکشی این دانشجو به «قانون» گفت: «علت اصلی خودکشی این دانشجوی نخبه افسردگی است. او با اینکه بسیار بدحال بوده خودش برای درمان خودش اقدام کرده است اما باز هم نتوانسته جواب بگیرد. چون درجه افسردگی اش بالاتر از حدی بوده که بتواند به تنهایی آن را کنترل کند. او در واقع با افسردگی خود، آگاهانه برخورد کرده اما شدت بیماری بالا بوده است. لاغری از علایم هشدار دهنده ای است که خانوادهها و دوستان باید در مورد آن آگاهی داشته باشند که در موارد بسیار زیادی به علت افسردگی اتفاق می افتد». وی درباره اینکه چطور می شود این بیماران را برای درمان ترغیب کرد نیز ادامه داد: «بیمارانی که حالت های افسردگیشان خیلی حاد می شود باید کسی را داشته باشند که برای درمان بیماری ترغیبشان کند. این دانشجو به احتمال زیاد، قرصهایش را به طور دایم مصرف نکرده یا اینکه باید به صورت هفتگی مشاوره می رفته که این کار را انجام نداده است». دکتر ملکوتی درباره نقش دوستان و خانواده در پیشگیری از این خودکشیها میگوید: « افسردگیهایی که تا این مقدار حاد میشود ریشه ژنتیکی دارند و باید از کودکی آن را کنترل کرد. از آنجا که این بیمار، افسردگی اش شدید بوده باید خدمات جدی تری را دریافت می کرده است. مشاوری که با او در ارتباط بوده باید برای درمانش دستور بستری شدن می داده اما به هر دلیلی این کار را نکرده یا در روزهای اوج افسردگی، بیمار را ندیده است. در این گونه مواقع، دوستان و همکلاسیها باید به هر طریقی شده بیمار را قانع کنند که در بیمارستان بستری شود و داروهایش را به موقع مصرف کند تا بهتر شود». او درباره اینکه خودکشی هنور در جامعه ما تابو است و معمولا دانشگاه یا خانواده مایل به صحبت کردن درباره آن نیستند نیز افزود:«موضوع مهم این است که در دانشگاهها و خانواده های ما، خودکشی تابو است. هیچ کسی نمیخواهد درباره آن صحبت کند. خانواده ها از ترس آبرویشان و دانشگاه ها برای اینکه خدای ناکرده وجهه بیرونی دانشگاهشان خراب نشود. اما این آفت است؛ باید این مسائل مطرح شود تا هر چه زودتر بیمارانی که دچار افسردگی های حاد هستند درمان شوند و راه به خودکشی ختم نشود».
درباره خودکشی این دانشجو با اشاره به اینکه این دانشجوی پسر در سال 94 مدال طلای رشته ادبیات را کسب کرده بود اعلام کرده: او ورودی سال 95 رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتی بود. نزدیکان این دانشجو تاکید دارند که وی هیچگونه سابقه پرخاشگری، اعتراض در سطح دانشگاه و یا نشانهای از داشتن مشکلات مالی و یا آموزشی نداشته است. این منابع آگاه اعلام کردند که پس از خودکشی این دانشجو، تکه کاغذی در جیب لباس وی پیدا شد که متوفی قبل از اقدام به خودکشی در آن نوشته است مرگ وی هیچ ارتباطی با فضای مجازی و بازی نهنگ آبی نداشته و فقط تصمیم شخصی او بوده است. برخی از نزدیکان این دانشجو تاکید دارند که وی بسیار گوشهگیر و انزواطلب بوده و هیچگاه در جمعهای دوستانه دانشجویان حاضر نمیشد.
روابط عمومی دانشگاه شهید بهشتی درباره درگذشت این دانشجو نیز بیانیه ای منتشر کرد. در این بیانیه آمده است: « با کمال تاسف، یکی از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، بعد از ظهر امروز یکشنبه ۷ آبان ۱۳۹۶، کمی پس از ساعت ۱۴:۰۰ ، خود را از یکی از ساختمان های دانشگاه فرو انداخت. بلافاصله پس از وقوع حادثه، پزشک حاضر در درمانگاه دانشگاه به همراه آمبولانس و پرستار در صحنه حاضر شدند و چون هنوز مصدوم دارای علایم حیاتی بود، سریعا با آمبولانس به بیمارستان آیت ا… طالقانی انتقال یافت. تلاش پزشکان آن بیمارستان برای احیا نتیجه نداد و در نهایت، مصدوم در بیمارستان آیتا… طالقانی فوت کرد».