سندروم مونشهاوزن، یک بیماری عجیب

faateme1366
همه دوست دارند از بیماری و درد در امان باشند اما باورتان می شود عده ای هستند که بیماری را در خود ایجاد می کنند؟ بله، این افراد وانمود می کنند به شدت بیمار هستند و ممکن است حتی عمدا در آزمایشات خود خلل ایجاد کنند. البته این افراد از یک اختلال روانی رنج می برند و اینکارشان به دلیل مشکلات دیگر است. اگر می خواهید همه چیز را بدانید این مطلب را بخوانید.

از سندروم مونشهاوزن چه می دانید؟

نشانگان مونشهاوزن یا سندروم مونشهاوزن به آلمانی: Münchausen syndrome) نوعی از اختلال ساختگی (factitious) است که در آن بیمار یک شرح دقیق و باورکردنی و اغلب دراماتیک از یک بیماری حادّ می‌دهد که همراه با وانمود به علائم و نشانه‌های بالینی است. نوعی از این اختلال که به عنوان نشانگان مونشهاوزن با وکالت (by proxy) شناخته می‌شود، نوعی کودک آزاری (child abuse) است که در آن پدر یا مادر یا یک پرستار گزارش نادرستی از علائم در کودک می‌دهد و حتّی ممکن است علایم فیزیکی را هم تقلید کند.

این اختلال که نام خود را از بارون فون مونشهاوزن آلمانی، معروف به «بارون دروغگو» نویسنده داستانهای پرحادثه و سفرهای ماجراجویانه در قرن۱۸ گرفته‌است، با اسامی متعدد دیگری نیز مشخص شده‌است، از جمله این اختلال را: اعتیاد بیمارستان (hospital addiction)، اعتیاد به جراحی متعدد (polysurgical addiction) و عارضه بیمار حرفه‌ای (professional patient syndrome) نیز نامیده‌اند که اینها فقط نمونه‌هایی از نام گذاری‌های متعدد آن است.عارضه مونشهاوزن در دسته اختلالات ساختگی قرار می‌گیرد، در این اختلال بیمار برای جلب توجه یا همدردی دیگران، شروع می‌کند به تظاهر به داشتن بیماری یا ناخوشی خاصی که وجود خارجی ندارد یا حتی گاه خودزنی نیز میکند. او اگر علایمی از بیماری داشته باشد، در آنها غلو می‌کند، طوری که پزشکان شک می‌کنند و انواع آزمایش‌ها را برای بیمار درخواست می‌کنند.بعضی از کسانی که این مشکل را دارند، در مورد بیماری‌های تحقیق زیادی می‌کنند تا منطبق بر یک بیماری، علایم و نشانه‌هایش را ابراز کنند. آنها سابقه بستری‌های طولانی‌مدت و حتی عمل‌های جراحی متعدد هم دارند.سندرم مونچاوزن از اختلال دیگری به نام خودبیمارانگاری یا هیپوکندریاز متمایز است، چرا که در آن اختلال خود فرد آگاهانه علایم بیماری را جعل نمی‌کند و تلاشی آگاهانه برای تقلید یک بیماری از خود بروز نمی‌دهد.

اختلال ساختگی چیست؟

اختلال ساختگی نوعی تشوش روانی‌ست که در آن فرد به خود آسیب می‌رساند. بیمار از عواقب این وضعیت کاملا آگاه است و می‌داند که اگر به همین ترتیب پیش برود بالاخره به مرگ او منتهی می‌شود، اما نمی‌تواند رفتارش را کنترل کند. در اختلالات ساختگی بیماران به قصد گرفتن نقش بیمار به خود، به‌طور آگاهانه علایم جسمی یا روان‌شناختی را تقلید می‌کنند. در این اختلالات، بیماران به‌طور ارادی علایم اختلالات طبی یا روانی را ایجاد و سابقه و علایم بیماری را تعریف می‌کنند. تنها هدف مشخص از آن، احراز نقش بیمار بدون انگیزه‌ی بیرونی است. معمولا بستری شدن، هدف اصلی و روش زندگی آنان محسوب می‌شود. این بیماران گاهی مجرب‌ترین داکتران را نیزدر تشخیص‌گذاری با مشکل مواجه می‌کنند. اکثر این بیماران درست قبل از این‌که معلوم شود که بیمار واقعی نیستند، با عجله بستر شفاخانه را ترک می‌کنند، تا دوره‌ی تازه‌یی را در شهر دیگر یا شفاخانه‌ی دیگر شروع کنند.

مشهور ترین اختلال ساختگی

اختلال ساختگی با علایم جسمی معادل‌های متعددی داشته که مشهورترین آن سندرم مونچهاوزن است که نام خود را از بارون مونچهاوزن آلمانی، نویسنده داستان‌های پرحادثه و سفرهای ماجراجویانه در قرن ۱۱ گرفته است. خصوصیات اساسی بیماران مبتلا به این اختلال، توانایی ایجاد ماهرانه علایم جسمی است، به گونه‌ای که آنان را قادر می‌سازد در شفاخانه پذیرفته شده و بستری شوند. این افراد با تشخیص اکثر اختلالاتی که احتیاج بستری شدن و دوا دارند، آشنا بوده و قادرند شرح حال‌هایی ارائه نمایند که ممکن است مجرب‌ترین پزشکان را نیز فریب دهد. ایجاد عمدی علایم جسمی مانند دلبدی، استفراغ، درد و حملات تشنجی در این اختلال مشاهده شده است. بیمار ممکن است عمدا خون در مدفوع و ادرار وارد کند، به‌طور مصنوعی حرارت بدنش را بالا ببرد.

آیا راه درمانی وجود دارد؟

اگر چه فرد مبتلا به طور فعال به دنبال درمان اختلالات مختلف ساختگی خود می باشد اما اغلب مایل به پذیرفتن بیماری خود و پیگیری کردن درمان سندرم مونشهازون نخواهد بود و درمان بیماران مبتلا به سندرم مونشهازون به عنوان یک چالش مطرح است. زمانی که امر درمان میسر شد اولین هدف درمان اصلاح کردن رفتار بیمار و کاهش سوء استفاده و استعمال مفرط از منابع پزشکی است. زمانی که به این هدف دست یافتیم گام بعدی عملی کردن اصولی نتایج روان درمانی است که فاکتورهای مسبب رفتار بیمار را یافته و راه حلی برای این فاکتورها و سایر نیازهای اجتماعی ارائه دهد.اساسی ترین درمان سندرم مونشهازون، روان درمانی است. درمان متمرکز بر تغییر افکار و رفتار افراد می باشد. روان درمانی شناخت گرا و خانواده درمانی نیز ممکن است مفید باشد. هیچ دارویی برای درمان اختلالات ساختگی وجود ندارد و اگر هم دارویی مورد استفاده قرار می گیرد اختلالات مرتبط با این سندرم از قبیل افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی آنها را بهبود می بخشد.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ