مراحل روانی بعد از زلزله
1- مرحله تماس با ضربه: این مرحله چند دقیقه پس از حادثه بروز میکند.افراد دچار وحشت شدید میشوند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند. این مرحله معمولاً کوتاه و گذرا است.
2- مرحله قهرمان گرایی: درساعات اولیه وقوع حادثه بین افراد حادثه دیده هم بستگی ایجاد میشود افراد به طور داوطلبانه به امدادرسانی کمک میکنند (بیرون آوردن اجساد از زیر آوار)
3- مرحله فراموش کردن غم: یک هفته تا چند ماه پس از بروز حادثه همزمان با رسیدن نیروهای کمکی افراد امیدوار میشوند و ممکن است حالت آرامش و نشاط کنند.
4- مرحله مواجهه با واقعیت: 2 تا 3 ماه پس از حادثه بروز میکند در این مرحله افراد تازه متوجه دامنه خسارت و فقدانهایشان میشوند. فرد مجددا روحیه خود را از دست میدهد. افراد در این مرحله افسرده و مضطرب میشوند و به شدت احساس تنهایی میکنند.
5- مرحله تجدید سازمان: که 6 ماه تا یک سال پس از وقوع حادثه بروز میکند در این مدت فرد درک میکند که باید متکی به خود باشد. عدم رسیدن تعادل در این مرحله منجر به باقی ماندن علایم و واکنشهای روانی مثل افسردگی و اضطراب در فرد میشود. همچنین مشاهده میشود که این افراد از انواع دردهای فیزیکی هم شکایت میکنند. اما زمانی که به پزشکان مراجعه میکنند هیچ علایم و نشانهای در بدن آنها مشاهده نمیشود.
کودکان چه واکنشهای روانی خواهند داشت؟
ترس از جدایی و چسبیدن بیش از حد به پدر و مادر، ترس از بیگانهها و بیاعتمادی به دیگران، ترس از تاریکی و ترس از اشیای خیالی، مشکل در به خواب رفتن و خودداری از تنها خوابیدن، دیدن رویاهای ترسناک، برگشت به رفتارهای اولیه رشد مثل شب ادراری، فعالیت بیش از حد و پرخاشگری، اختلال در صحبت کردن یا سکوت و لکنت زبان.احساس غمگینی، مشکلات خواب (مثل بیخوابی، پرخوابی یا کابوس)، اضطراب نگرانی و ترس از تکرار شدن اتفاقی که منجر به از دست دادن نزدیکانش شود، مشکلات تحصیلی، برگشت به رفتارهای اولیه کودکی مثل شب ادراری یا انگشت مکیدن، شکایتهای بدنی مثل درد شکم و سردرد و سرگیجه.نوجوانان 11 سال به بالا تقریبا مثل بزرگسال ها به زلزله واکنش نشان میدهند. آنها ممکن است در تخیل خود از به وجود آمدن زلزله جلوگیری کنند یا از کسی که آن را به وجود آورده انتقام بگیرند و علایم بدنی مثل دردهای شکمی و سردرد و ناراحتی پوستی، مشکلات خواب و کابوس، نزاع با دیگران و تحریک پذیری، افت تحصیلی، طغیان و سرکشی در خانه و مدرسه، افسردگی یا غمگینی، از دست دادن علاقه به تفریح یا فعالیتهای گروهی در آنها ظاهر شود.
برای بهبود اوضاع چه باید کرد؟
گوش دادن فعال به افراد و احترام به احساسات آنان، در کنار هم بودن اعضاء خانواده و یا بستگان، برآورد میزان تاثیر پذیری از بحران و شدت آن و ارایه خدمات و انجام مداخله های مورد نیاز نیز از جمله مواردی هستند که با حضور مددکاران در محیط باید اجرایی شود تا از اثرات و عواقب زلزله کاست.کاهش میزان تنش و اضطراب و ترس از طرق مختلف از جمله تسکین دادن اولیه به تناسب شرایط فرهنگی بازماندگان، استفاده از روانشناسان و مددکاران اجتماعی کارآزموده و با تجربه و تخصصی برای حمایت از آسیب دیدگان بلایای طبیعی و زلزله بسیار موضوع مهمی است چرا که آموزش و مشاوره های اشتباه میتواند به جای کمک به آسیب دیدگان اثرات مخربی به همراه داشته باشد.
مراقب کودکان باشید
برای شناخت ترس کودکان بهتر است با آنها ارتباط برقرار کرد و به آنها اجازه داد در مورد حادثه حرف بزنند، به سوالات کودک خود صادقانه پاسخ دهند، کودکان احتیاج به آرامش و اطمینان بخشی دارند با خونسردی آنها را در آغوش بگیرند، در کار روزانه و خواب و تغذیهشان هماهنگی ایجاد کنند و نظمی را که قبل از حادثه وجود داشت به خانواده برگردانند، به نیازهای بهداشتی و تغذیهای کودکان توجه کنند، رفتارهای مثل شب ادراری کودکان را بپذیرند و بدون سخت گیری به او آرامش داده و تنبیهش نکنند، کودکان و نوجوانان را به فعالیتهای نیکوکارانه، کمک به مردم در بازسازی شهر، کمک در امر کشاورزی و باغبانی تشویق کنند، انتظارات خود از کودکان در امر انجام تکالیف مدرسه را کمتر کنند و به آنها سخت نگیرند، کودکان در شرایط بحران بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازی دارند زیرا بازی باعث منحرف کردن توجه آنان از استرس میشود و به آنها آرامش میدهد، مانع بازی و سرگرمی آنها نشوند.