طرد شدن، یک جنبه تقریبا اجتناب ناپذیر از انسان بودن است. هیچکس تا به حال بدون حداقل یک بار روبرویی با طرد شدن، در عشق و زندگی موفق نبوده است. همه ما آن را تجربه می کنیم، و در عین حال، هر زمان که به آن دچار می شویم، اغلب احساس تنهایی، ناخواسته بودن و آوارگی می کنیم. در حقیقت، بسیاری از آسیب ها و مبارزه هایی که ما تحمل می کنیم، حتی بر اساس خود “از دست دادن” نیست، بلکه بر اساس تجربه این شکست، روش های بی رحمانه ای که خودمان را درگیر آن کرده ایم و یا اندیشه های نا امید کننده ای درمورد آینده است که خودمان را در آن غرق کرده ایم.
مطالعات حتی نشان می دهد که واکنش ما به طرد شدگی، درواقع بر اساس اتفاقات و وقایع گذشته ما، به طور مثال “تاریخ دلبستگی ما” می باشد. در نتیجه، واکنش ما نسبت به طرد شدگی اغلب به همان اندازه یا حتی بیشتر از خود طرد شدن است. به همین دلیل یادگیری نحوه برخورد با طرد شدن بسیار مهم است!
راه های بسیاری برای یادگیری برای مقابله با طرد شدن وجود دارد. این راهها شامل ابزارها و تکنیک های روانشناختی است که شامل تفکر در مورد گذشته ما، افزایش و تقویت درک خودمان و تقویت احساس خود به منظور داشتن احساس کنترل بیشتر و قدرتمندی بیشتر در روبرویی با تقلا و کشمکشی که در حال حاضر رخ داده و رو به رو شدن با آینده خود است.
در اینجا ما برخی از راهکارهای قدرتمند فردی را برای چگونگی مقابله با طرد شدن، مشخص می کنیم:
1– نحوه برخورد با طرد شدگی: دیدگاه خود را تغییر دهید.
توانایی ما برای دیدن چیزهایی که “قابل تغییر” هستند، می تواند تأثیر زیادی در نحوه برخورد با طرد شدگی داشته باشد.
محققان استنفورد اخیرا دریافتند که “باورهای اساسی یک فرد در مورد شخصیت، می تواند با این مسئله ادامه پیدا کند که آیا فرد می خواهد در رنج طرد شدگی باقی بماند یا از آن بهبود بیابد.”
مطالعات آنها نشان داد افرادی که “ذهنیت ثابت” دارند و شخصیت را مثل یک سنگ ثابت می بینند و حاضر نیستند از خود انعطاف نشان دهند، به احتمال زیاد خود و شخصیت سمی خود را برای شکست، بیشتر سرزنش می کنند.
هنگامی که آنها تجربه طرد شدن را پیدا می کنند، تمایل دارند پیش بینی کرده و از خودشان انتقاد کرده و روابط آینده خود را کمتر امیدوار کننده می بینند.
از سوی دیگر، افرادی که دارای “ذهنیت رشد و ترقی” هستند، شخصیت خود را به عنوان چیزی که می تواند تغییر کرده یا توسعه یابد، می بیند. آنها قادرند به شکست، به عنوان یک فرصت برای رشد و تغییر نگاه کنند. آنها امیدوار هستند که آینده عاشقانه آنها بهبود پیدا کرده، و روابط آنها بهتر خواهد شد.
افراد دارای “ذهنیت رشدی” از هر گونه شکست از لحاظ احساسی، بسیار سریعتر بهبود می یابند.
اگر ما بتوانیم این ایده را درک کنیم که زندگی انعطاف پذیر است و ضررهای زندگی در واقع فرصتی برای ما فراهم می کنند تا ما بتوانیم در درون خود بیشتر رشد کنیم، در نتیجه زمانی که ما طرد می شویم، کمتر رنج خواهیم برد.
2– نحوه برخورد با طرد شدگی: توجه به انتقاد درونی خود
به عنوان انسان، ما نه تنها در اثر آنچه که برای ما اتفاق می افتد، بلکه توسط مشاهده آن اتفاق نیز، پالایش و صاف می شویم. دکتر رابرت و لیزا فایر استون هر دو به طور گسترده ای در مورد نقش «صدای انتقادی درونی» فرد در نگاهی که به جهان دارد، مطالب زیادی نوشته اند.
مانند یک مربی مرموز که درون ذهن ما زندگی می کند، این منتقد درونی، برای نقد، تضعیف و خراب کردن روحیه ما طراحی شده است. همانطور که تجربیات مثبت و پرورش دهنده به ما کمک می کند که یک احساس سالم از خودمان داشته باشیم که درواقع “طرف ما” می باشد، “صدای انتقادی درونی ” ما اغلب ناشی از تجربیات منفی اولیه در زندگی ما است که به ما احساس اساسی بد بودن یا قرار داشتن در مسیر اشتباه در زندگی می دهد. در طول زندگی ما، این براساس یک نوع “ضد خود”، مرتب شده است؛ قسمتی از ما که به چیزی برعلیه خودمان تبدیل شده است.
این “صدا” که نشان دهنده یک فرآیند تفکری مخرب است و بیشتر در زندگی و روابط مان به ما آسیب می رساند، اغلب وقتی که بیشتر آسیب پذیر هستیم، به ما حمله می کند.
برای مثال، هنگامی که ما با یک طرد شدگی در تقاضا برخورد می کنیم، این صدا آنجاست که به ما بگوید: “دیدی؟ من بهت گفتم این روش جواب نمیده! هیچکس نمی تونه تو رو واقعا دوست داشته باشه. هرگز اونی رو که می خواهی پیدا نخواهی کرد.”
این صدا گاهی نیز به ما مشاوره بد می دهد: “هرگز نباید خودت را اونجا قرار بدی. تو هرگز نمی تونی به دیگران اعتماد کنی. فقط صدمه می بینی. “
همه ما انسان و ناقص هستیم و به احتمال زیاد چیزهای واقعی زیادی داریم که می خواهیم در درون خود بر روی آنها کار کنیم، اما این صدا هرگز دوست ما نیست و گوش کردن به این صدا به تغییر واقعی منجر نمی شود.
این یک چرخه از تفکر خود تخریبی است که ادامه دار است و گاهی اوقات با اقدامات خود محور یا خود تخریبی دنبال می شود. هنگامی که ما به ناچار باید با یک شکست مواجه شویم، می توانیم احساس کنیم که خیلی قوی تر هستیم و می توانیم بخصوص هنگامی که در سمت خود و به نفع خود حرکت کنیم، بسیار بهتر عمل کنیم. این بدان معناست که صدای انتقادی درون ما دشمن شماره یک ما است.
دکتر رابرت و لیزا فایر استون گامهای خاصی را که میتوانیم برای شناسایی این صداها، حس کردن آنها، جدا شدن از آنها، و چالش با آنها در سطح عملی برداریم، مشخص کرده اند.
انجام دادن این تمرینات به طور جدی، می تواند واقعا به ما کمک کند تا زمانی که پس از یک شکست، بهبود می یابیم، در یک فرآیند ذهنی سالم و واقع بینانه باقی بمانیم. برای انجام این تمرینات به کتاب “صدای انتقاد درونی” از این نویسنده ها مراجعه کنید.
3– با یک عینک خیالی به گذشته نگاه نکنید
هنگامی که ما یک طرد شدگی را تجربه می کنیم، اغلب بیشتر تمایل داریم تا هر چیزی و یا هر کسی را که باعث طرد شدن ما شده، دور خود جمع کرده و شروع به افکار خیالی، وسواسی و تکراری در مورد آن فرد و آن موضوع می کنیم. اگر که ما آنها را تلنبار نکنیم، تغییر، می تواند شروع بهتری داشته باشد. اگر به عقب باز نگردید، روزها ممکن است جذاب تر ظاهر شوند. و روابطی که سخت و پر دست انداز بود یا ما را ناراحت می کرد، ممکن است
پس از پایان دادن به آن، سعادتمندانه به نظر آید. زمانی که ما در حال گرامیداشت چیزی هستیم که واقعا وجود نداشته است، برخورد با طرد شدگی بسیار سخت تر است.
اغلب زوج هایی که با نزدیک بودن مبارزه می کنند، قبلا به نوعی از توافق وابسته بودند؛ آنچه که دکتررابرت فیراستون آن را “پیوند فانتزی” می نامد؛ یک توهم از اتصال و امنیت، که جایگزین عشق واقعی، صمیمیت و محبت می شود.
آنها برای شکل دادن به یک رابطه، با ازدواج به توافق رسیده اند، در حالی که آن احترام واقعی، گرما و جاذبه ای را که در مرحله اول آنها را کنار هم قرار داده بود، از دست می دهند. در نهایت زمانی که یک شریک تصمیم به پایان دادن به رابطه می گیرد، فرد دیگر سوگوار است؛ نه تنها آن رابطه را از دست رفته می داند، بلکه همه تمایلات درمورد ایجاد ارتباط با دیگران را نیز ازدست رفته می داند. آنها راه های مبارزه را فراموش کرده و یا نادیده گرفته اند، بخشی از آنها ارتباط با شخص دیگررا خوب برقرار نکرده و کیفیت هایی که در شریک زندگی خود و یا در رابطه با او دوست نداشتند، نادیده می گیرند.
برگردان: سیما آزاد فلاح
چگونه با احساس طردشدگی بعد از طلاق کنار بیاییم؟