هنگامی که احساس می کنیم که طرد می شویم، حتی وقتی احساس خشم نسبت به دیگران یا موقعیت خود داریم، اغلب ما در بعضی از سطوح مایل به جدا شدن از خودمان هستیم، در حالیکه ما خود، آن فردی که ما را طرد کرده است، ساخته ایم.
ما فرد یا رابطه ای را آرمانی و ایده آل کرده و برای آن زمان صرف کرده ایم، در حالی که به طور همزمان این ایده را تقویت می کنیم که ما کمتراز او بوده و یا غیر قابل قبول هستیم.
آنچه ما باید بدانیم این است که ریشه این احساس کم ارزشی، چقدر در درون ما عمیق است و آنچه که ما را مجذوب می کند اغلب کمتر از آن حقیقت واقعی است که ما از دست داده ایم و بیشتر با یک احساس منفی بنیادین در مورد خودمان همراه است و ما را اغلب به سمت یک باور فانتزی غیر واقعی می راند.
4- نحوه برخورد با طرد شدگی: تمرین خودخواهی
در یک تحقیق از دانشگاه آریزونا، محقق دیوید سبارا کشف کرد که افرادی که طلاق گرفته اند اما دارای سطح بالایی از خودخواهی هستند، افکار منفی کمتر، آرزوهای بد کمتری درباره طلاق و افکار نشخوار کننده و وسواسی منفی کمتری را گزارش کردند.
یافته های او موجب شد که سبارا نتیجه گیری کند: “اگر همه متغیرهایی را که مردم پس از پایان ازدواج خود پیش بینی می کنند، انتخاب کنید، خودخواهی واقعا برنده می شود.”
خودخواهی که توسط پژوهشگر ارشد و نویسنده خودخواهی دکتر کریستین نف تعریف شده است،
شامل سه عنصر کلیدی می شود:
- خودخواهی دربرابر خود داوری:
هنگامی که به صدای انتقادی درونی خود توجه می کنیم و چشم انداز خود را رنگ آمیزی می کنیم، باید هدف ما تمرین کمی خود خواهی باشد. اساسا ما باید خودمان را به نحوی دوست داشته باشیم که گویی دوست خود هستیم. ما می توانیم نسبت به مبارزه خودمان، حساس و مضطرب باشیم.
این خود خواهی در مورد احساس عذرخواهی از خودمان و یا انکار اشتباهات ما نیست، بلکه مربوط به عدم قضاوت یا عدم بی رحمی نسبت به خودمان است.
- بشریت اشتراکی در برابر انزوا:
دکتر نف بر شناختن این مسئله تاکید می کند که هیچ کس در مبارزه با خود تنها نیست، حتی اگر آن را در برخی موارد احساس می کند. همه انسان ها رنج می برند و اغلب آنها تجربه طرد شدگی دارند. به یاد آوردن این ارتباط می تواند به ما کمک کند تا از این احساس که “ما به نوعی متفاوت یا جدا شده هستیم،” پرهیز کنیم. بسیاری از مردم مسیر مشابهی را طی کرده اند و وقتی در آینده، در مسیر ما قرار می گیرند، باید امیدوار بوده و با آنها در ارتباط باشیم.
- ذهنیت آگاه در برابر تطبیق بیش از حد:
ذهنیت آگاه، عبارت است از عمل تمرکز آگاه ما بر لحظه حال، یادگیری به وسیله اندیشه یا تجربه بدون قضاوت.
علاوه بر داشتن مزایای بهداشت روانی و فیزیکی بی شمار، ذهنیت آگاه به ما کمک می کند تا از شناسایی بیش از حد افکار دردناک و احساسات رنج آور جلوگیری کنیم. ما می توانیم بدون اینکه به افکار منفی خود اجازه بدهیم تا به نفع خود کارکنند، آنها را احساس کنیم. ما می توانیم مانع ورود به این قطار “صداهای انتقاد درونی” شویم که خودمان و واقعیت ما را ویران می کند.
زمانی که احساسات قوی یا واکنشهای شدید ایجاد می شود،با تمرکز ذهنی یا تمرینات تنفسی نیز ممکن است احساس آرامش کنید.
خودخواهی به ما می آموزد که وقتی می توانیم یک طرد شدگی را تجربه کنیم، می توانیم یک دوست برای خودمان باشیم. ما می توانیم در عین حفظ مهربانی و درک خود، در مورد خودمان و وضعیت خود صادق باشیم.
5- نحوه برخورد با طرد شدگی: به خودتان اجازه دهید تا درد خود را احساس کنید.
در حالی که تنفر از خودمان یک اتلاف وقت است، زمانی که ما یک رویداد دردآور را در زندگی تجربه می کنیم، تلاش برای قطع کردن و یا حذف احساساتمان معمولا به ما کمکی نمی کنند.
این مهم است که وقتی احساس می کنیم که طرد شده ایم، به خودمان اجازه دهیم تا در خود احساس غم و یا عصبانیت کنیم.
برخی از این احساسات می توانند عمیق تر شوند، زیرا آنها باعث تحریک احساسات بنیادی و قدیمی می شوند.
ما ممکن است از این احساس ترس و وحشت داشته باشیم و به این ترتیب خودمان را بیشتر در معرض حمله به خودمان یا فردی که ما را در یک سطح اولیه رد می کند، گیر بیندازیم.
ما همیشه می توانیم چگونگی عمل خود را انتخاب کنیم، و در حالی که نباید به احساساتمان اجازه دهیم تا ما را به هر سمتی که می خواهند ببرند، نباید سعی کنیم آنها را نیز کاملا خاموش کنیم.
یک استراتژی سازگارتر ممکن است شامل این باشد که به احساسات خود اجازه دهیم تا آزادانه جریان داشته باشند، در حالی که همزمان به یاد داشته باشیم که احساسات مانند یک موج حرکت می کنند. اگر ما همیشه در معرض درد و یا احساس هیجان قرار می گیریم، جستجوی کمک همیشه یک ایده قوی و عاقلانه است.
وقتی که اجازه می دهیم واقعا غم و اندوه خود را احساس کنیم، اغلب اوقات احساس راحتی و کاهش درد و ناراحتی می کنیم. به همان خوبی نیز، ما ممکن است در مورد موقعیت خود احساس شفافیت و راحتی کنیم.
6- نحوه برخورد با طرد شدگی: اجتناب از یک ذهنیت قربانی
در حالی که بسیار مهم است که احساسات واقعی خود را تصدیق و احساس کنیم، اما اگر در رنج خود دچار افکار تکراری و وسواس گونه شده و یا احساس کنیم به وسیله شرایط خود، یک قربانی هستیم، هرگز کمکی به ما نمی کند. پس از یک طرد شدگی، بیش از حد خشمگین باقی ماندن و یا پرورش شرایط و موقعیت خود، میتواند بسیار وسوسه برانگیز باشد، اما این می تواند به ذهنیت قربانی منجر شود که در آن رنج خواهیم برد و به خصوص احساس نمی کنیم که قدرت زیادی داریم.
این که آیا ما از طریق احساس قربانی بودن خود، شارژ و هیجان زده می شویم و یا بی تفاوت بوده و تحریک می شویم، یک نگرش سازگار با احساس بلوغ فکری نیست و در یک مسیر سالم حرکت نمی کند.
مهم این است که در اقدامات خود، احساس یکپارچگی داشته باشیم، حتی زمانی که احساس می کنیم بیشترین صدمه و آسیب پذیری را داریم. در حالی که ما باید به طور مداوم تمرین خودخواهی را بپذیریم، همزمان باید تشخیص دهیم که این، بسیار متفاوت از احساس یا عمل مانند یک قربانی است.
7- فردیت خود را در آغوش بگیرید
پس از یک طرد شدگی، به ویژه هنگامی که ما به صدای انتقادی درونی خود گوش می دهیم، نا امنی ها به راحتی می توانند ظاهر شده و باعث می شوند تا ما احساس اطمینان کمتری نسبت به خودمان داشته باشیم. اگر ما به وسیله کسی شکست بخوریم، ممکن است احساس کنیم در جایی خارج از جایگاه حقیقی خود هستیم. ممکن است برای مدتی، بازبینی مجدد آن مکان ها، افراد یا فعالیت های خاص برای ما دردناک باشد.
اگرچه، این لحظه در زمان حال، فرصتی برای ارتباط واقعی با شخصیت فردی ما را فراهم می کند. هر آنچه که هست، ما را روشن می کند تا بدانیم باید چه کسی را دنبال کنیم، آیا این شامل دوستان، مکان ها و فعالیت های قدیمی است یا جدید. تلاش برای انجام دادن چیزهای جدید می تواند به وسیله راه های بزرگ و کوچک به ما نشان دهد که فرصت های جدیدی وجود دارد. ما می توانیم قسمت های جدیدی از خودمان را کشف کنیم. حفظ ارتباطات قدیمی که برای ما اهمیت دارد، به ما نشان می دهد که ما در کنار هر گونه طرد شدگی که تجربه کرده ایم، زندگی کاملی داریم و زندگی را ادامه خواهیم داد.
8- اتصالی به گذشته خود درست کنید.
نگاهی به تاریخ گذشته ما می تواند به ما کمک کند تا درک کنیم که چگونه ما طرد شدن را پردازش می کنیم. حوادث دردناک گذشته، اغلب می تواند باعث تحریک احساسات ما از گذشته شود.
به عنوان مثال، ممکن است ما هنوز از یک فقدان، در زمانی که یک سبک دلبستگی نا ایمن را در اوایل زندگی و کودکی خود تجربه کردیم، رنج می بریم. به عنوان بزرگسال، ما غالبا به طور ناخودآگاه، به دنبال ساختن دوباره هویت عاطفی گذشته خود هستیم، حتی اگر دردناک باشد.
ما ممکن است در زندگی شریکانی را انتخاب کنیم که کمتر در دسترس بوده و یا بیشتر طرد می شوند ما ممکن است احساسات بیشتری نسبت به افراد یا شرایطی داشته باشیم که باعث می شود ما به همان شیوه منفی که همیشه در مورد خودمان داشتیم، عمل کنیم.
گزارش شخصی زیر از فردی که تجربه طرد شدگی داشته، نشان می دهد که چگونه درک بینش و برقراری ارتباط با گذشته ما می تواند به ما کمک کند تا با طرد شدن در زمان حال، روبرو شویم.
9- تحریک قدرتمند طرد شدگی
همه چیزی که من می خواهم او است. او تنها کسی است که همیشه دوست خواهم داشت، چه چیزی اشتباه پیش رفت؟ چرا او دوست داشتن و خواستن مرا متوقف کرد؟ چگونه می توانم به او بگویم دوباره مرا دوست داشته باش؟ اگر فقط می توانستم آن را بفهمم . شاید اگر شکل بهتری داشتم، لباس هایی را که دوست دارد می پوشیدم، سعی می کردم بهترین کارها را انجام دهم، لباس هایش را بشویم، برایش غذا درست کنم، بعد از آن او مرا دوست خواهد داشت؟
چرا این طور شد؟ مگر مشکل من چیست؟ او مرا دوست داشت و اکنون از پیش من رفته است.
این مرا دیوانه می کند. هرچه من بیشتر به سمت او می رفتم، او بیشتر از من دور می شد.
من باید علت آن را بفهمم. من باید آن را درست کنم: من نیاز دارم که عشق خودم رو پس بگیرم.
چرا من کسی را می خواهم که مرا نمی خواهد؟ برای من چه اهمیت دارد؟ چگونه می شود یک مرد که مرا نمی خواهد، تمام هدف و تمرکز و خواست من باشد؟
گویی ناگهان متوجه شدم که چیزی اشتباه است خیلی زیاد است. این نسبت متعادل نیست.
او سزاوار این سطح از نیاز و خواسته و تمرکز من نیست. چرا این کار را می کنم؟ و بعد متوجه شدم. من متوجه می شوم که او آنچه من می خواهم نیست، اما بیش از آن، تغییر اوست که آن را نمی خواهم … این چیزی است که بسیار قانع کننده است.
برای رفع این مشکل، به دوران کودکی خود و به خانه خود برگشتم؛ یک دوگانگی در مورد عشق والدین؛ مادری که مرا نمی خواست و پدری که همه احساسش را به پای من ریخت. واقعیت این است که من خوشحال نبودم.
اما من یک زن مطلوب هستم؛ من می توانم بیشتر از این باشم. من از پس آن بر می آیم.
حالا به او نگاه می کنم، و او شروع به محو شدن می کند. توجه من گسترش می یابد.
او فقط یک مرد است که مرا طرد کرده است. ناامیدی از بین می رود. در حال حاضر، او کمتر در افکار من است. او فقط یک فرد است. من توسط یک طرد شدگی، دلسرد شده بودم. اما حالا دریافتم که عشق او چیزی نیست که من نیاز دارم، بلکه دوست داشتن خود، شناختن این که چه کسی هستم، دانستن این که چقدر آسیب دیده ام، و برای رفع آن چه باید بکنم، نیازهای من است.
سعی نکنید این اطمینان را از شخص دیگری بدست آورید، نیازهای خود را به دیگران تحمیل نکنید. من نیازی به اصلاح این درد قدیمی ندارم تا مرا خوب کند. من درحال حاضر خوبم، و بعد از این هم خوب خواهم بود.
برگردان: سیما آزاد فلاح
چگونه با احساس طردشدگی بعد از طلاق کنار بیاییم؟