زمانی که افراد میگویند دلم برایت تنگ شده است یعنی از عمق وجود یک خلا را تجربه میکنند که این حس با قلب احساس میشود.
دلتنگی کلمهای است که اغلب افراد آن را به کار میبرند بدون آنکه معنای دقیق این واژه را بدانند، تا به حال برایتان پیش آمده است که به جای استفاده از کلمه دل از قلب استفاده کنید؟، این واژه ریشه روانشناسی دارد و افراد معنای دقیق آن را نمی دانند.
گاهی افراد پس از پشت سرگذاشتن یک زندگی شکستخورده و ناموفق، دلتنگ رابطه قبل میشوند، برای رفع این دلتنگی راهکارهایی وجود دارد که روند دلتنگی را کاهش میدهد.
نباید فراموش کرد تمام روزهایی که در آن خاطره داشتیم به دلیلی از دست رفتهاند و سیاه شدهاند، شاید در زمان و مکان مناسب به شخصی نرسیدهاید، شاید در مورد فرد حاضر در زندگیتان اشتباه کردهاید و شاید هم خودتان را خوب نشناختهاید، اما دلیل جدایی شما هر چه که هست، باید لابهلای اتفاقاتی که افتاده، به دنبال خودتان بگردید و دلتنگی روزهای رفته را آرام کنید.
مریم فرضی روانشناس بالینی معتقد است به زبان آوردن جملاتی مانند “دلم برایش تنگ شده است و دوست داشتم تمام دنیا را از دست میدادم تا آن عزیز را کنارم داشتم” و یا “دلم برای گذشتههایم تنگ شده برای با او بودن” از فکر کردن نشات می گیرد و نشان دهنده تعبیر و تقسیر ما از موضوعی است که در گذشته با آن رو به رو شدهایم، واژه دل به معنای قلب است اما دل احساسیتر عمل میکند و باعث میشود ما از کلمه دل استفاده کنیم.
دلتنگ هستید؟ آنچه باید در این باره بدانید
دلتنگی احساس ناراحتی هنگامی دوری از خانه و خانواده یا حضور در محیطی جدید و ناآشنا است. این امر بر افرادی که به طور موقت یا دائم نقل مکان کرده اند مانند دانشجویان، مهاجران، پناهندگان، سربازان و حتی دوری از خانواده در زمان شیوه ویروس کرونا در حال حاضر تاثیر می گذارد. تخمین زده می شود بین 50 تا 75 درصد از مردم عادی حداقل یک بار در زندگی خود احساس دلتنگی را تجربه کرده اند.
مطالعات نشان می دهد بیش از 65 درصد از زنان مبتلا به افسردگی در ظاهر احساس بدبختی نمی کنند. در عوض، آنها با علائم جسمی از جمله احساس سوزش عجیب، خواب آلودگی بعدازظهر و غذا خوردن زیاد دست و پنجه نرم می کنند.
به گزارش وب ام دی، بر اساس اظهارات محققان دانشگاه واشنگتن، مقابله با دو یا چند مورد از این علائم راه بدن برای نشان دادن افسردگی است، بنابراین برای مقابله با افسردگی قبل از اینکه شما را از پا دربیاورد این نکات ساده را برای شاد زیستن دنبال کنید:
چه چیزی باعث دلتنگی می شود؟
تقریبا همه هنگام دوری از خانه و خانواده حس دلتنگی را تجربه می کنند، اما برخی از افراد در مقایسه با سایرین این احساس شان شدیدتر است، برخی از دلایل دلتنگی عبارتند از:
اختلال در شیوه زندگی. دور شدن از خانه یعنی روال و شیوه زندگی مختل می شود که می تواند منجر به بروز اضطراب و ناراحتی شود. در شرایط جدید نمی توانید به عادات و روال معمول وابسته باشید به ویژه اگر محیط از نظر فرهنگی متفاوت از آن چیزی باشد که به آن عادت دارید.
فاصله فرهنگی. محققان دریافتند هرچه تفاوت بین فرهنگ ها و ارزش های فرهنگی بیشتر باشد سازگاری سخت تر است که منجر به دلتنگی می شود. این امر می تواند منجر به عدم بروز علاقه به محیط جدید شود.
مشکل سازگاری. یک موقعیت جدید نیاز به تعدیل دارد، اما همه نمی توانند خود را به راحتی وفق دهند. در مطالعه ای روی افرادی که به تازگی وارد ارتش شده بودند مشخص شد افرادی که احساس غربت می کردند بیشتر کسانی بودند که رفتارهای سختگیرانه تری از خود نشان می دادند. آنها به عادات قدیمی خود پایبند بودند و از موقعیت هایی که نیاز به سازگاری آنها بود اجتناب می کردند.
احساس تعلق نداشتن. در مطالعه ای روی مهاجران ساکن در هلند دلتنگی بیشتر بین کارکنان 30 تا 39 ساله که 6 تا 8 سال در هلند اقامت داشته اند امری شایع بود.
یک توضیح احتمالی برای افزایش میزان دلتنگی بعد از چند سال این است در حالی که محیط اطراف د رحال حاضر آشناست خارجی ها هنوز خود را بیگانه احساس می کنند، همچنین برخی از آنها تعجب کنند آنها و فرزندان شان به کجا تعلق دارند. آیا آنها به کشور فعلی خود تعلق دارند یا کشور مبدا؟
فلسفه گفتن دلتنگی چیست؟
فرضی در گفتوگویی در خصوص فلسفه گفتن دلم برات تنگ شده، اظهار کرد: زمانی که یک رابطه عاطفی به سرانجام نمیرسد و افراد شکست عشقی میشوند و یا از عزیزی دور میمانند که نسبت به او تعلق خاطر یا تعلق عاطفی دارند، از جملههایی مانند دلم برایت تنگ شده، دلم برایش پر میزند، دلم برایش یک ذره شده است و یا دلم هوای او را کرده است، استفاده میکنند.
وی ادامه داد: زمانی که میگوییم دلم برایت تنگ شده است یعنی از عمق وجود یک خلا را تجربه میکنم یا با تصویر سازی ذهنی جای خالی آن عزیز را احساس میکنم، خاطراتش را در ذهنم مرور میکنم، در این لحظه دوست داریم این فرد کنارمان باشد و یا احساس تنهایی داریم، بدون آن عزیز زندگی برایمان معنا ندارد، این احساسات در واقع در مغز صورت میگیرد.
این روانشناس بالینی یادآور شد: علت اینکه در لحظهای مشخص دلتنگ کسی می شویم، این است که در آن لحظه نیاز شدیدی به وجود آن فرد داریم و او می توانست این نیاز را برآورده کند، احساس در دل انسان وجود دارد و دل نسبت به اجزای دیگر حساس تر است.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه معمولا احساسات خود را تعبیر و تفسیر میکنیم، تشریح کرد: افراد اغلب به خود میگویند چرا بدون آن فرد نمی توانم لذت ببرم، چرا زمان دیر گذر است، دوست داشتم آن عزیز در این شادی با من سهیم باشد، چرا وقتی من همه چیز دارم آن عزیز کنارم نیست و من احساس میکنم هیچ چیزی ندارم و به این صورت ذهن خود را درگیر سوالات میکنند.
فرضی با تاکید بر اینکه درک کردن با تفکر همراه است، عنوان کرد: احساس در لحظه رخ میدهد و درک کردن تنها با تفکر امکان پذیر است، وقتی به زبان میآورم که دلم برایش تنگ شده و دوست داشتم تمام دنیا را از دست می دادم تا آن عزیز را کنارم داشتم، یا همه چیز دارم اما عشقم کنارم نیست، نمیخواهم چیزی داشته باشم تا زمانی که آن عزیز کنارم باشد؛ این حرفهای درونی از فکر کردن نشات میگیرد و نشان دهنده تعبیر و تقسیر از موضوع است که احساس دلتنگی را به وجود میآورد.
چرا از واژه دل به جای قلب استفاده میکنیم؟
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه افراد به دلایل مختلفی از واژه دل به جای قلب استفاده میکنند، خاطر نشان کرد: اغب افراد متوجه نمیشوند چرا به جای اینکه از واژه قلب استفاده کنند، واژه دل را به کار میبرند و یا از واژه دیگری استفاده نمیکنند؛ کلمه قلب در فارسی به دل تعبیر میشود؛ میتوان گفت که حالات روحی نظیر شادی، غم، ترس، اضطراب، تشویق و غیر آن بیشتر از هر عضو دیگری در قلب احساس میشود و انسان قلب را به عنوان عضو مرتبط با این حالات میشناسد.
نوع واکنش افراد برابر انواع هیجانات چگونه است؟
فرضی با بیان اینکه انسان ها 6 هیجان اصلی را در زندگی خود تجربه می کنند، عنوان کرد: این 6 هیجان شامل شادی، خشم، ترس، اندوه، نفرت و تعجب است؛ با تجربه کردن این هیجانات، واکنشهای فیزیولوژیکی در بدن ایجاد میشود، بسته به اینکه چه نوع هیجانی را تجربه میکنیم واکنش بدن ما نسبت به آن هیجان متفاوت است.
وی با تشریح اینکه نوع واکنش افراد در مقابل هیجاناتی که با آن روبه رو می شوند، متفاوت است؛ مطرح کرد: این واکنشها میتواند در افراد کم یا زیاد باشد؛ مثل زمانی که فردی را خیلی دوست داریم با فکر کردن یا دیدن او ضربان قلبمان افزایش پیدا میکند، فشار خون بالا میرود و یا در مقابل گر از چیزی بترسیم ضربان قلب تند میزند و احساس ترس در ما به وجود می آید.
این روانشناس بالینی ادامه داد: در واقع زمانی که از چیزی می ترسیم، عرق سرد روی پیشانی ایجادمیشود یا در داخل معده فعل و انفعالاتی صورت می گیرد، طوری که میگوییم پاهایم سست شده و حتی نمی توانم حرکت کنم یا آب دهانمان خشک میشود، این موارد واکنش های فیزیولوژیکی است که بسته به نوع هیجانات مختلف، آن را تجربه می کنیم.
بیشتر بخوانید:کدام نوع گوشت بهتر است؟
فلسفه گفتن دلتنگی چیست؟
فرضی با اشاره به اینکه احساساتی که افراد تجربه میکنند با نیم کره راست مغز آنها در ارتباط است، گفت: وقتی حسی را احساس میکنیم، اتفاقاتی در مغز رخ میدهد که دریافت کننده این احساسات است و این فعل و انفعالات ادراک را به همراه دارد؛ زمانی که میگوییم من این حس را درک کردم و یا تفسیری از محیط پیرامون داریم، فرآیند احساس کردن در ما شکل گرفته است.
هیجان چیست؟
وی با اشاره به اینکه واکنشهای فیزیولوژیکی باعث ایجاد احساسات در فرد میشود، اظهار کرد: وقتی واکنشی زود گذر، قطعی و غیر منتظره نسبت به یک موقعیت غیر عادی داریم خود را هیجان زده میبینیم؛ احساس خوشایندی که با حس ناخوشایندی همراه باشد را هیجان میگویند.
چرا دلتنگ میشویم؟
سمیرا درویشی روانشناس بالینی در گفتوگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص اینکه چرا دلتنگ یک فرد خاص می شویم، اظهار کرد: نیاز از عواملی است که انسانها را به انجام کاری ترغیب میکند، دلیل اینکه در لحظهای خاص دلتنگ یک شخص خاص می شویم این است که در آن لحظه احساس نیازی وجود شما را فرا گرفته است، که تنها همان شخص توانایی بر آورده کردن آن را دارد.
این روانشناس بالینی ادامه داد: احساس دلتنگی شما به دلیل نیازهایتان است؛ اگر بتوانید نیازهایتان را از راه دیگری برآورده کنید، دیگر دلتنگ نمیشوید و یا با آن فرد تماس برقرار نمیکنید.
وی ادامه داد: در حالت غم و اندوه این سینه است که تنگ میشود؛ در این حالت قلب تند میتپد، نبض به سختی میزند؛ قلب منشا حرکات نبض است که باعث می شود انسان احساس دلتنگی کنیم.
آثار دلتنگی خانه
افسردگی. افسردگی که به عنوان اختلال افسردگی اساسی نیز شناخته می شود بیماری است شامل احساس غم و اندوه مداوم و از دست دادن علاقه یا لذت است. پزشکان می گویند دلتنگی علائمی مشابه افسردگی مانند گریه مکرر، مشکلات خواب، مشکل تمرکز و کناره گیری از اجتماع دارد. در برخی موارد حتی دلتنگی می تواند به افسردگی تبدیل شود.
اندوه. در حالی که مهاجران برای شغل بهتر یا دستمزد بهتر از خانه و وطن خود خارج می شوند از دست دادن راحتی خانه و تعلق خاطر به سرزمین مادری آنها را غمگین می کند.
بر بهره وری تاثیر می گذارد. احساس قریب به اتفاق بودن در محیط جدید و دور از آشنایی می تواند منجر به بروز مشکلات عملکردی در محل کار و مدرسه شود. احساسات شدید دلتنگی نیز می تواند منجر به مشکل در تمرکز بر موضوعاتی شود که به خانه مربوط نیست.
اثرات فیزیکی. دلتنگی منجر به بروز علائم جسمی مانند بی اشتهایی، مشکلات معده، کم خوابی، سردرد و خستگی می شود.
برای رفع دلتنگی چه کارهایی انجام دهیم؟
این روانشناس بالینی در خصوص رفع دلتنگی، اظهار کرد: مواجهه با هیجانات و حالتهایی که باعث ایجاد فشارهای ناشی از آسیب های ذهنی، جسمی و روحی بر شخص میشود، ایجاد دلتنگی میکند؛ با وجود اینکه تجارب دلتنگی امری شخصی محسوب میشود اما در همه این تجارب مراحل دلتنگی به ترتیب شامل ضربه اولیه، اندوه، نا امیدی و سرانجام پذیرش آن است که هر شخصی آن را تجربه میکند.
درویشی افزود: حالات هیجانی و احساسات رنج آور مانند جذرومد دریا بالا پایین میروند، درست در لحظهای که تصور می کنید بر این احساس رنج آور غلبه کردهاید، شنیدن صدایی، حس کردن بویی یا مشاهده تصویری، شما را به آزردگی عاطفی بازمیگرداند؛ این غلیانها و فروکشهای هیجانی معمولا بین 6 ما ه تا 2 سال یا بیشتر ادامه دارد.
وی با اشاره به مراحل مواجهه با دلتنگی، گفت: مواجهه با واقعیت، ایجاد فقدان میکند؛ پشت سرگذاشتن خاطرات رنج آور، تحمل مجموعهای کامل از هیجانات مربوط به فقدان، انطباق با تغییراتی که به علت فقدان پیش آمده و شرایط زندگی را تغییر داده است، پذیرفتن فقدان و ساماندهی دوباره زندگی از مراحل دلتنگی است که هر شخصی بسته به شرایط خود آن را تجربه می کند.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه افراد باید هیجانات و احساسات خود را بشناسند، ادامه داد: در حالت ناامیدی شما احساس پوچی میکنید، دلتنگی در برابر فرد محبوبتان ممکن است غیر قابل تحمل باشد و نتوانید گریه خود را کنترل کنید، در آن صورت زندگی خود را پوچ و بی معنا می دانید؛ در برابر احساس ترس ممکن است شما هراس به خود راه بدهید بدون آنکه به علت آن واقف باشید؛ هنگام تجربه احساس خشم، ممکن است غضب شما، خودتان یا فرد محبوب از دست رفته را هدف بگیرد، یا هر فرد دیگری که در اطراف شماست؛ این نوع حس باعث میشود در برابر باورهای معنوی خویش خشمناک شوید.
ممکن است برخی مواقع اضطراب، احساس پریشانی و آشفتگی بدون آنکه علت آن را بدانید، بر شما غلبه کند؛ زمانی که افسرده می شوید خلق، اشتها، خواب، حافظه شما مختل میشود، وقتی درماندگی را حس میکنید که امور زندگی از کنترل شما خارج شده و هیچ کاری از دست شما ساخته نباشد و قادر به کنترل احساسات خود نیستید؛ هنگام تنهایی هیچ کس نمی تواند درد شما را درک کند، تمایل دارید از دیگران و یا به طور کلی از دنیا کناره بگیرید، در مواجهه یا حس اشتیاق به شدت مشتاق دیدار فرد از دست دفته هستید، احساس میکنید با هیچ چیز نمی توانید این فضای خالی را پر کنید.
راه حلهای رفع دلتنگی
وی با تاکید براینکه برای کنار آمدن با دلتنگی راه حل هایی وجود دارد، تشریح کرد: واقعیت را بپذیرید، قبول کنید که رابطه شما تمام شده است و در فرصت دیگری میتوانید شروع تازهای داشته باشید؛ اجازه دهید کدورت ها از بین رود، ممکن است همه افراد در زندگی خود کارهای اشتباهی انجام دهند، نفرتی به طرف مقابل در دل نگه ندارید، اجازه بدهید تا این احساسات منفی از بین بروند و در عوض فرصت عشق در آینده و شادی را در آغوش بگیرید.
این روانشناس بالینی ادامه داد: به علاقمندیهایتان بپردازید، فرصتی را برای خود محیا کنید تا بتوانید علاقمندیهایتان را بشناسید؛ ارزشهای شخصی خود را بشناسید، شاید رابطه شما به پایان رسیده باشد اما به این دلیل بازنده محسوب نمیشوید، تمام این مراحل را پشت سر میگذارید، یک لیست از توانمندی های خود تهیه کنید و بر روی آنها تمرکز کنید.
درویشی با بیان اینکه افراد برای رفع دلتنگی خود می توانند احساساتشان را با یک دوست امین یا یکی از اعضای خانواده در میان بگذارند، گفت: این فرد باید کسی باشد که خوب به حرف های شما گوش دهد، شما را قضاوت نکند و راز دار باشد؛ این فرد نباید به شما راهکار و دستور دهد، همچنین می توانید خاطره نویسی کنید و حرف هایتان را بنویسید.
وی در آخر یاد آور شد: سعی کنید کارهایی انجام دهید که به شما آرامش میدهد، یک کتاب خوب بخوانید، پیاده روی کنید و یا به سایر سرگرمیهای مورد علاقه تان بپردازید، می توانید به یک موسیقی آرام بخش گوش دهید؛ یاد بگیرید چطور بهترین دوست خود باشید، با عشق و علاقه به خودتان نگاه کنید، شاید تا امروز با خودتان به تندی و سنگدلانه رفتار می کردید اما سعی کنید از این به بعد با همدردی و دلسوزی کنید.
بیشتر بخوانید:کارهایی که باید بعد از ضربه به سر انجام دهید!
چگونه با دلتنگی مقابله کنیم؟
احساس دلتنگی در مکان جدید و دوری از خانه، خانواده، دوستان و حیوانات خانگی کاملا طبیعی است. این موضوع یعنی شما وابستگی سالمی به عزیزان خود دارید و سازگاری با محیط جدید کمی طول می کشد. در ادامه برخی از راهکارها برای غلبه بر حس داتنگی توضیح داده می شود.
در رویدادها یا کلاس ها شرکت کنید. برخی از شرکت ها یا دانشگاه ها رویدادهایی را برای کارمندان یا دانشجویان بین المللی ترتیب می دهند و این ممکن است شما را برای کسب اطلاعات بیشتر درباره محل جدید زندگی خود و ملاقات با افراد جدید آشنا کند.
فعال باشید. شرکت در ورزش و فعالیت های بدنی می تواند به شما در دور کردن ذهن از دلتنگی و تقویت روحیه کمک کند، همچنین ورزش های گروهی به شما در ایجاد ارتباطات اجتماعی جدید و یافتن حمایت اجتماعی کمک می کند.
یک مکان “مورد علاقه” جدید پیدا کنید. این کار می تواند شامل یک کافه خاص برای نوشیدن قهوه، یک میز خاص در کتابخانه، یک درخت سایه دار برای نشستن زیر آن باشد. این کار با ایجاد یک فضای آشنا باعث می شود احساس بودن در خانه خود را تجربه کنید.
با مردم محلی دوست شوید. آشنا شدن با برخی مردم محلی به شما در سازگاری راحت تر با محیط جدید کمک می کند به ویژه اگر از جایی که بوده اید بسیار متفاوت است. مطالعه ای روی دانشجویان آفریقایی در ایالات متحده نشان داد کسانی که با دانشجویان آمریکایی وقت می گذرانند مشکلات کمتری برای سازگاری با زندگی جدید خود دارند.
در تماس باشید. به طور منظم نامه، ایمیل بنویسید یا با دوستان و خانواده خود تماس بگیرید یا پیام دهید. در مطالعه ای روی افراد مهاجر شاغل در لندن مخشص شد افرادی که به طور منظم با دوستان و خانواده خود تماس می گرفتند نسبت به کسانی که این کار را نمی کردند دلتنگی کمتری داشتند، اما تماس های تلفنی روزانه احساس دلتنگی را بیشتر می کند. شاید هفته ای یک یا 2 بار به جای تماس روزانه بهتر باشد.
شکرگزاری کنید. نوشتن به کاهش احساس غربت و دلتنگی کمک می کند، بنابراین سعی کنید هر شب 3 مورد سپاسگزاری بنوسید و 3 مورد هم درباره آنچه منتظر آن برای روز بعد هستید یادداشت کنید.
ویتامین D مصرف کنید. ویتامین D که به ویتامین آفتاب نیز معروف است به مغز در تولید هورمون های ضدافسردگی مانند سروتونین و اکسی توسین کمک می کند و خلق و خو را حداقل تا 30 درصد بهبود می بخشد.
بر اساس اظهارات محققان دانشگاه تگزاس، صبح ها بهترین زمان برای جذب مواد مغذی است. دریافت مقداری ویتامین D از نور آفتاب می تواند خطر افسردگی را به نصف کاهش دهد. در واقع، مطالعات نشان می دهد چشم انداز افراد را برای 5 ساعت متوالی بهبود می بخشد.
نورپردازی را اصلاح کنید. بین چشم ها و ساعت بیولوژیکی که به آن عادت کرده اید ارتباط عصبی مستقیم وجود دارد. با استفاده از لامپ هایی با توان بالا و کنار زدن پرده ها خانه و محل کار خود را در طول روز شاد و درخشان نگه دارید. نور لامپ ها را کم کنید و یک ساعت قبل از خواب رایانه و سایر وسایل الکترونیکی ساطع کننده نور را خاموش کنید.
برای شادی برقصید. رقص ترکیبی از ورزش و حرکات موزون است. این نوع فعالیت باعث تولی مقدار بیشتری هورمون های ثابت کننده خلق توسط مغز می شود. برای دریافت بهترین نتیجه 30 دقیقه 4 بار در هفته برقصید. در مطالعه اخیر سوئدی، فقط 9 هفته رقص طول کشید تا نمرات افسردگی افراد را تا 67 درصد کاهش دهد، پیشرفتی که حتی با داروهای ضدافسردگی نیز سخت است.
نشاسته را در رژیم غذایی خود قرار دهید. تحقیقات نشان می دهند سیب زمینی سطح تریپتوفان، عنصر اصلی هورمون ضدافسردگی سروتونین را در مغز تا 54 درصد افزایش می دهد.
به یک باشگاه بپیوندید. خاطرات خوب قدیمی را که در مورد آنها خوانده اید به خاطر دارید؟ آنها در واقع برای شما گزینه خوبی محسوب می شوند. زنانی که هفته ای یک بار وقت خود را در گروهی (به عنوان مثال، باشگاه کتاب خوانی یا کلاس یوگا) می گذرانند در عرض یک ماه احساس شادی و سلامتی می کنند.
مترجم: الهه زارعی
Shabnm
کاش هیچوقت دلتنگی نبود
سارا
اه ...همه اش نوشتین روانشناس بالینی روانشناس بالینی...انگار رمانه که اینقد طولانیش کردین ...اصلا ادم دلتنگ رو درک نمیکنین که این همه اراجیف سر هم کردین
سمانه دلارام
من یه چند ماهی اومدم مسافرت کلی دلم. برای مامانم تنگ شده چیکار کنم
سارا شریفی
دلتنگشم میخوام فراموشش کنم
غلام الدین محمدی
زن و فرزند من ازم جدا شده و من چه کار باید کرد