خانم ها و به ندرت آقایان از شلختگی طرف مقابل خود یا فرزندان گلایه دارند. گاهی هر ترفندی که به کار می برند تاثیرگذار نیست. شاید درمورد کودکان خودمان مقصر باشیم اما در مورد همسر شرایط متفاوت تر است. در این مقاله بیشتر در این باره اطلاعات کسب کنید.
عوامل بروز شلختگی چیست؟
عوامل متعددی در بروز شلختگی نقش دارند که موارد زیر را می توان از مهم ترین آنها برشمرد:
۱) ارث: این رفتار ممکن است به صورت ارثی در افراد وجود داشته باشد و فرد خواه ناخواه به این سمت حرکت می کند.
۲) یادگیری: فرد به مرور زمان در حال آموختن است و این آموختن می تواند در جنبه های منفی یا مثبت باشد.
۳) مشاهده: مشاهده یکی از عوامل بسیار مؤثر در بروز رفتار در فرد است. وقتی فرد رفتار پدر و مادر خود را مشاهده می کند، کم و بیش از آنها تاثیر می گیرد و خود نیز به آن سمت کشیده می شود. درواقع فرد در این حالت به تجربه و عینی کردن مواردی که مشاهده کرده است، می پردازد.
۴) تقویت شدن: این عامل نیز در بروز رفتار بسیار مؤثر است. مثلا اینکه فرد کاری را انجام دهد و اطرافیان جلوی او را نگیرند. اگر رفتارهایی مثل حمام نرفتن، مسواک نزدن و مرتب نکردن وسایل شخصی با ممانعت اطرافیان مواجه نشود، مدام تکرار می شود و به تدریج با تقویت شدن آن، به صورت بخشی از شخصیت فرد درخواهد آمد.
روش های نادرست برخورد با افراد شلخته چیست؟
یکی از کارهایی که در برخورد با این افراد باید به شدت از آن اجتناب کرد، استفاده از پیام های کلامی است. زیرا ممکن است تاثیر کاملا عکسی در فرد ایجاد کند. پیام کلامی تند مثلا «تو بازم لباست رو اینجا انداختی»، لحن نامناسب، پرخاشگری، تحقیر، تمسخر و تندی کردن تاثیر بسیار منفی ای در اصلاح رفتار فرد خواهد گذاشت. یکی دیگر از مسایلی که باید در برخورد با افراد شلخته از انجام آن اجتناب کرد، «از خود دفاع کردن» است.
عبارت هایی مانند «من از صبح تا شب دارم کار می کنم ولی تو…»، و جملاتی از این دست، تاثیرات منفی فراوانی را خواهند داشت. همسر فردی که دارای رفتار شلختگی است، باید به شدت از مقایسه او با دیگر اعضای خانواده اجتناب کند. تهدید برای قطع رابطه و قهر نیز می تواند اصلاح رفتار در فرد را دچار مشکل کند. همراه فرد نباید صبر کند تا رفتار غلطی انجام شود و بعد او را به دلیل آن مواخذه کند.
رابطه شلختگی و شخصیت افراد
عامل ایجاد تفاوت بین منظمها و بی نظمها چیست؟ آیا افراد منظم از اول با همین شخصیت متولد شدهاند؟ یا افراد بینظم در هرج و مرج و شلوغی بزرگ شدهاند؟
ازنظر برخی اتاق درهم ریخته نشانه یک ذهن درهم ریخته است. البته کسانیکه این فضاها را ترجیح میدهند الزاما افراد نامنظمی نیستند. میز کار آنها ممکن است پراز کاغذهای درهم ریخته و ظرف غذا باشد. درعین حال میدانند هر وسیلهای جایش کجاست و هر زمان چیزی نیاز دارند بسادگی آن را پیدا میکنند. زیگموند فروید یک جمله در این باره دارد: درهم ریختگیها را مرتب نکنید. من دقیقا میدانم هرچیزی کجاست.
بنظر میرسد برخی افراد در این فضاها بهتر رشد میکنند. بی نظمی و شلختگی آنها چاره ندارد. اما در عوض در این فضا خلاق و پربار میشوند.
اما اگر کارهایتان را در یک اتاق مرتب بهتر پیش میبرید بعنوان افرادی با تیپ شخصیتی A شناخته میشوید. افرادی که بسیار کمالگرا هستند. وقتی همه چیز سرجای خودش باشد آنها میتوانند بخوبی شرایط را رهبری کنند.
شما حتی میتوانید دارای تیپ شخصیتی نوع B باشید. افرادی که از قراردادن هرچیزی در جای خودش و تمیزکاری لذت میبرند. این افراد نسبت به تیپ A آرامتر هستند و بجای کمال گرایی بیشتر جذب ایدهها، تجربهها و خلاقیتها میشوند.
توصیه هایی که می تواند کمک تان کند:
1. برخورد آگاهانه: برای درمان شلختگی بهتر است که فرد روش آگاهانه را انتخاب کند. یعنی در قدم اول خود فرد باید بخواهد که از این وضعیت خلاص شود و آگاهانه سعی در بهبود وضعیت اش داشته باشد. ثابت شده است که اگر کسی نخواهد، درمان ها و روش های مختلف نتیجه ای نخواهد داد.
2. تنظیم قرارداد: زن و شوهر می توانند با تنظیم یک قرارداد بین خود به حل این مشکل بپردازند. همسر فرد در این حالت تعهد می دهد تا در مواقع لزوم، در مورد انجام کارها به فرد یادآوری و او را یاری کند.
3. حداقل انتظار: همسر فرد شلخته در این مرحله باید بداند که باید حداقل رفتار را از همسر خود انتظار داشته باشد و نخواهد تمام کارها از همان ابتدا به نحو مطلوب انجام شوند.
4. کاهش پیام های کلامی: همسر نباید خود در گوشه ای بایستد و فقط با پیام های کلامی فرد را به انجام کارهای مختلف تشویق کند. اینکه ما فقط از کسی بخواهیم که مثلا فلان کار را انجام دهد، نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت. باید دقت کرد که پیام ها همواره باید با رفتار توأم باشد.
5. پاداش: به حداقل رفتار اصلاح شده باید پاداش تعلق گیرد و همسر باید نشان دهد متوجه آنهاست. پیام هایی مثل «خونه امروز چقدر تمیز شده» یا «تو چقدر امروز آراسته ای» نشان دهنده این است که تلاش های فرد در جهت اصلاح رفتار، دیده می شود.
6. همراهی کردن: نباید انتظار داشته باشیم که فرد از همان ابتدا همه کارها را خود به تنهایی انجام دهد. در واقع اگر می توانست این کار را انجام دهد به مداخله درمانی نیاز نبود. اصلا چون فرد با انجام این کارها مشکل داشته به همراهی نیاز دارد.
7. تلاش غیر مستقیم: در این حالت همراه یا همسر فرد تلاش می کند تا به صورت غیرمستقیم، راه صحیح را به او نشان دهد. مثلا اگر فرد لباس خود را در میان اتاق ها رها کرد، همسر او بلافاصله آن را از زمین بردارد و در جایش قرار دهد. یا مثلا اگر باقیمانده های غذا برای مدت طولانی روی کابینت مانده، همسرش از او بخواهد ظرف را برای قرار دادن در یخچال به او بدهد.
8. تهیه جدول: می توان جدولی از تغییرات رفتاری تهیه کرد تا خود شخص بداند که در چه مواردی و به چه میزانی تغییر کرده است و وقتی شاهد این تغییرات مثبت باشد، برای ادامه راه راغب تر خواهد شد.
با فرزند شلخته چه رفتاری داشته باشیم؟