کمال گرایی یکی از مشکلات بازدارنده ی افراد از ادامه ی زندگی و فعالیت ها است. انسان های کمال گرا همیشه ناراضی هستند و خود را مدادم به خاطر عدم تلاش بسیار سرزنش می کنند. در این مقاله با نشانه های یک انسان کمال گرا و راه های غلبه بر آن آشنا خواهید شد.
میدانید کمال گراییتان مسئلهساز است، ولی فکر میکنید این بهایی است که باید برای موفقیت بپردازید
گاهی واقعا باید به خودتان فشار بیاورید تا به موفقیت برسید. وقتی کمالگراییتان از کنترل خارج میشود، به کارهایتان برچسب سختکوشی میزنید تا درد و رنج غیرضروریای را که متحمل میشوید توجیه کنید. ولی اشتباه نکنید، کمالگرایی موجب مبارزه و تقلایی غیرضروری و بیهوده میشود. اگر بتوانید کمالگراییتان را کنترل کنید، با تلاش و زحمت کمتر، کارهای بیشتری را انجام خواهید داد.
در مقابل بازخوردها حالت تدافعی میگیرید
افراد کمالگرا به شدت به آنچه دیگران در مورد آنها فکر میکنند، اهمیت میدهند و این مسئله باعث میشود که پذیرش بازخورد برایشان دشوار باشد. حتی بازخوردهای مفیدی که بهخوبی بیان شده نیز برای آنها آزاردهنده است. شاید شما نیز قبل از اینکه حتی متوجه شوید که با بازخورد ارائهشده مخالف هستید یا نه، بلافاصله حالت تدافعی میگیرید. این واکنش خودکار و طبیعی شماست. شما بهعنوان فردی کمالگرا بهطور طبیعی تمایل شدیدی به رسیدن به موفقیت دارید. ولی باید با این حقیقت کنار بیایید که بازخورد (حتی بازخوردهای بیرحمانه) در نهایت موجب بهبود کار شما میشود. اگر بازخورد دیگران را بپذیرید، به شما کمک میکند که به کمال نزدیکتر شوید.
باوجود اینکه انتقاد دیگران را تحمل نمیکنید، خودتان از دیگران انتقاد میکنید
افراد کمالگرا با وجود ناتوانی در پذیرش انتقاد، از دیگران انتقاد میکنند. آنها همیشه خود را با دیگران مقایسه میکنند، بنابراین تحقیرکردن طرف مقابل، بهویژه اگر آن فرد تهدیدی برای آنها به شمار برود، احساس خوبی به آنها میدهد. البته همیشه دلیل انتقاد آنها این مسئله نیست. گاهی کمالگرایان به این دلیل از دیگران انتقاد میکنند که عملکرد آنها را با همان استانداردهای دستنیافتنیِ عملکرد خودشان، میسنجند.
همیشه کارهایتان را عقب میاندازید و امروز و فردا میکنید
کمالگرایی و ترس از شکست همیشه در کنار هم هستند. این ترکیب موجب عقبانداختن کارها میشود، چون حتی وظایف عادی و معمولی نیز وقتی انتظار داریم که بیعیب و نقص انجام شوند، دلهرهآور و نگرانکننده میشوند. بیشتر نویسندگان، ساعتهای فراوانی را صرف پردازش و فکرکردن به شخصیتها و طرح داستان میکنند و حتی پشت سر هم صفحاتی را مینویسند که خودشان هم میدانند، هرگز از آنها در کتاب خود استفاده نخواهند کرد. دلیل این شیوه و روش آنها این است که میدانند، شکلگرفتن ایدهها نیاز به زمان دارد.
کمالگرایان معمولا زمانی که باید کاری را شروع کنند، متوقف میشوند؛ چون میدانند که ایدههایشان عالی نیست و احتمالا آنچه تولید میکنند چیز خوبی نخواهد بود. ولی اگر دست به کار نشوید و به ایدههایتان زمانی برای رشد و تکامل ندهید چطور میتوانید اثری عالی خلق کنید؟ «جودی پیکو» (Jodi Picoult) اهمیت پرهیز از کمالگرایی را به زیبایی و بهطور خلاصه بیان کرده است. او میگوید: «شما میتوانید یک صفحه نوشتهی بد را ویرایش کنید، ولی نمیتوانید صفحهای خالی را ویرایش کنید.»
عذاب وجدان دارید
از ذهن افراد کمالگرا همواره جریانی از افکار منفی و حس گناه عبور میکند، چون همیشه حس میکنند که بهاندازهی کافی تلاش نکردهاند. این حس گناه موجب افزایش استرس میشود و بهراحتی میتواند به شکل افسردگی و اضطراب بروز کند. این حس گناه با گفتوگوی درونی (self-talk) تقویت میشود. هرچه بیشتر افکار منفیتان را تکرار کنید، قدرت بیشتری به آنها میدهید. بیشتر افکار منفی ما فقط تصورات ما هستند، نه حقایق! وقتی حس میکنید که گفتوگوهای منفی و بدبینانهی درونیتان کمکم دارد باورتان میشود، باید همانجا توقف کنید و آنها را یادداشت کنید. واقعا باید کاری را که انجام میدهید، متوقف کنید و چیزی را که به آن فکر میکنید، یادداشت کنید. وقتی برای مدت کوتاهی جریان افکار منفیتان را آهستهتر کنید، میتوانید عاقلانهتر و هوشیارانهتر، درستی این افکار را ارزیابی کنید.
رفتارهای منطقی لازم برای غلبه بر گرایشات کمال گرایی
پذیرفتن خود به عنوان یک انسان.
بخشیدن خود به خاطر اشتباهات و شکست ها.
بازگشت فوری به روال عادی زندگی پس از هر شکست.
پذیرفتن اینکه ایدآل فقط یک راهنما و هدف است که باید برای رسیدن به آن تلاش کرد، نه اینکه باید %۱۰۰ به دست آید.
ایجاد قالب های زمانی واقع گرایانه و قابل انعطاف برای رسیدن به یک هدف.
ایجاد حس صبر در خود برای رسیدن به اهداف.
آسان گرفتن به خود؛ ایجاد اهداف یا ضرب العجل ها و فرجه های غیرواقعی و غیرمنطقی برای رسیدن به آن فقط شما را در مسیر شکست قرار می دهد.
درک اینکه همه انسانها دچار شکست، نقص، ضعف، انحراف، و اشتباه میشوند و این مسائل برای انسانها کاملاً طبیعی است.
درک اینکه شکست و اشتباهات انسان به معنای آخر زندگی نیست؛ هیچ اشکالی ندارد که بعد از یک شکست دوباره از جا بلند شده و به مسیرمان ادامه دهیم.
ایجاد توانایی استفاده از تکنیک “توقف فکر” در زمانی که می بینید در ذهنتان به سرزنش خود می پردازید که چرا به اندازه کافی خوب نبوده اید.
تصویرسازی واقعیت به صورتی که برای یک انسان ساخته شده باشد نه یک فرا انسان.
یاد گرفتن اینکه خود را همانطور که هستید بپذیرید نه اینکه چطور می توانید باشید.
از موفقیت و پیروزی خود با غروری سالم لذت ببرید و سرزنش خود یا کوچک شمردن کاذب را کنار بگذارید.
به خود برای پیشرفت و ترقی هایتان جایزه بدهید تا میل شما به تغییر و پیشرفت بیشتر و بیشتر شود.
دوست داشتن خود؛ باور اینکه شما ارزش و لیاقت بهترین چیزها را دارید.
پایین آوردن انتظارات و توقعات غیرواقعی و تصور اینکه فردی خطاناپذیر هستید.
تجسم کردن خود به عنوان فردی پیروز و موفق حتی زمانی که به انرژی و صبری بسیار بیشتر از آنچه تصور می کردید برای رسیدن به آن نیاز باشد.
کنار گذاشتن قضاوت های سخت گیرانه و اخلاقی درمورد نحوه عملکرد خود و ایجاد درکی باز و دلسوزانه نسبت به موانع، مشکلات و سختی های راه.
انعطاف پذیر بودن در ایجاد هدف.
درک اینکه مهمترین چیز این است که در یک مسیر مثبت قدم بردارید.
با کودکان کمال گرا چگونه برخورد کنیم؟