چاقی و لاغری ارثی نیست!

faateme1366
آیا می دانستید ژن غیر قابل تغییر است ولی اندام شما قابل تغییر؟! پس چاقی را به گردن ژن نگذارید!

 

تمام خانواده تان چاق هستند و شما هم به خیال اینکه چاقی در ژن شما وجود دارد، قید رژیم غذایی مناسب و ورزش را زده اید؟ خب باید بگوییم در حال ارتکاب بزرگترین اشتباه زندگیتان هستید.

 

ژن چاقی و ژن لاغری

ژنها غیر قابل تغییرند، مثل ژن رنگ پوست یا چشم.  ژنها را نمی توانیم تغییر دهیم چون داخل سلولهای بدن هستند و از اجداد و نیاکان به ما منتقل شده‌ است. پس از آنجا که چاقی و لاغری تغییرپذیر است، هیچکدام ژن محسوب نمی‌شوند و با یک برنامه غذایی متناسب و ورزش به هدف اصلی رسید.

 

اگر ژن چاقی و لاغری وجود ندارد، چرا گاهی همه اعضای برخی خانواده‌ها چاق، یا برعکس،‌ همه لاغرند؟

رفتارهای انسانها طبق قواعد ژنتیک است. هر فردی ژنهای رفتاری خاص خود را از نیاکانش دریافت و به ارث می‌برد. یکی از این ژنهای رفتاری، ‌ژن رفتاری خوراکی است که در خانواده‌ای با ژن رفتاری پرخوری، باعث چاقی افراد و در خانواده‌ای دیگر هم با رفتار معتدل در تغذیه، باعث خوش‌اندامی‌ و در نهایت خانواده‌هایی با رفتار عدم تمایل به خوردن یا نفرت از غذا، سبب لاغری افراد می‌شود.

 

دو خانواده را در نظر بگیرید که در یکی، همگی لاغر و در دیگری همگی چاق هستند. یک جعبه شیرینی در یخچال خانه هر دو خانواده وجود دارد. در خانواده لاغرها تعداد زیادی از قطعات شیرینی پس از چند روز خراب و در سطل آشغال ریخته می شود، زیرا پدر یا مادر خانواده می‌گویند شیرینی را برای بچه‌ها خریده‌اند. بچه‌ها نیز هر یک بهانه‌ای می‌آورند. یکی می‌گوید: میل ندارم؛ دومی می‌گوید: الان سیر هستم؛ سومی می‌گوید: حوصله ندارم. چهارمی می‌گوید: باشد برای فردا و پنجمی … خلاصه هر یک، به نحوی از خوردن دوری کردند. ولی در خانواده چاقها، وقتی پدر از سر کار برمی گردد، می‌بیند علاوه بر شیرینی ها، جعبه ‌شیرینی هم نیست! بچه‌ها شیرینی را خورده‌ و جعبه را هم دور ریخته اند.

 

این خانواده رفتار بخور بخور را به ارث برده‌اند و هر کدام که در یخچال را باز کرده‌اند، یک قطعه از شیرینی خورده‌اند. اینها چاقی را به ارث نبرده‌اند، رفتار اگر دیدی بخور، یا اضافه خوردن را به ارث برده‌اند. بنابراین، فرق زیادی بین رفتار‌ و ژن وجود دارد. اگر ژن چاقی یا ژن لاغری وجود داشت، هیچ امیدی به کاهش یا اضافه وزن نداشتیم، ولی چون رفتار افراد قابل کنترل است، به راحتی می‌توان لاغرها را چاق و چاقها را لاغر کرد.

 

 آیا می‌توان ژنهای رفتاری را تغییر داد؟

ژنهای رفتاری به هیچ وجه تغییرپذیر نیستند، ولی امکان کنترل یا اصلاح آنها با اراده خود فرد وجود دارد. برای کنترل رفتار افرادی که جمله‌ “هر چه می‌بینی بخور” را در ذهن خود دارند. باید به این افراد گفت: لطفاً هر وقت می‌خواهید آب بخورید یا سر یخچال بروید، دست به غذای دیگری نزنید.

 

چون چاق ها عادت دارند هر وقت غذایی می‌بینند، آن را بخورند. این افراد وقتی برای آب خوردن سر یخچال می‌روند و با دیدن شیرینی خوشمزه، دلشان می‌خواهد قبل از خوردن آب، آن را هم بخورند. ما می‌گوییم: فقط آب بخورید و بعد سراغ کاری که انجام می دادید، بروید. تا با این روش عادت یا ژن رفتاری تحت کنترل قرار گیرد؛ زیرا نمی‌توان به هیچ وجه ژن را از بین برد ولی می توان ژنها را  اصلاح و کنترل کرد.

 

به عنوان مثال ژن رفتاری به شیر درنده فرمان می‌دهد اگر گرسنه است، انسان را بخورد. آن ژن تغییرناپذیر است، ولی امکان اصلاح و کنترل آن وجود دارد. ژنهای رفتاری شیر را کنترل و آنها را در عملیات نمایشی سیرک به کار می‌گیرند. این شیرها مطیع انسان هستند. اما آیا ژن آنها تغییر کرده است؟ خیر. چون اگر این شیر مدتی طولانی گرسنه بماند، آموزشها را فراموش می‌کند و به فرمان ژن رفتار خوراکی‌، مربی‌اش را می‌خورد.

 

ژنهای رفتاری بخوربخور چاق ها و ژن های رفتاری نخورنخور لاغرها نیز تغییرپذیر نیستند، ولی قابل کنترل و اصلاح هستند. از این رو، چاقها تا زنده‌اند، میل و رغبت زیادی به خوردن دارند و  برای حفظ تناسب اندام خود باید همیشه کم بخورند. لاغرها نیز تا وقتی زنده‌اند، میل و رغبتی به خوردن ندارند. از این رو باید برای خوردن غذا بر خلاف میل خود رنج ببرند و به زور بخورند.

 

 

 

آیا عوامل چاقی در افراد چاق را می شناسید؟

بوئیدن

هر وقت بوی غذای خوبی به فرد چاق برسد، طبق عوامل ارثی مغز او تحریک و به سوی آن بوی خوش حرکت می‌کند تا از آن غذا، حتی اگر سیر هم باشد، بخورد. مثلاً دو جوان، یکی چاق و دومی لاغر را در نظر بگیرید که نشسته‌اند و مطالعه می‌کنند. آنها نیم ساعت پیش صبحانه سیری خورده‌اند ولی اگر بویی از آشپزخانه بشنوند، فرد لاغر عکس‌العملی نشان نمی‌دهد، برعکس شخص چاق به دنبال بو رفته تا چند لقمه از غذای آماده شده را بخورد.

 

 

 

دیدن

اگر چشم افراد چاق به شیرینی یا غذای خوشمزه‌ای بیافتد، طبق عوامل ارثی، حتی اگر سیر باشند تکه‌ای از شیرینی یا بخشی از غذا را می‌خورند. مثلاً فرد چاقی که برای نوشیدن‌ آب در یخچال را باز می‌کند. اگر گرسنه هم نباشد، وقتی نگاهش به غذاهای موجود در یخچال می‌افتد، دستش به طرف غذا می‌رود ولی لاغرها فقط آب می‌خورند.

 

 

 

چشیدن

فرد چاق وقتی غذا را می‌چشد عوامل ارثی او را تحریک و تشویق می‌کنند که به چشیدن ادامه دهد. به همین دلیل درصد خانمهای چاق بیش از آقایان است، چون معمولاً مسئولیت پخت و پز در خانه بر عهده آنهاست. از این رو در برنامه کاهش وزن، موفقیت کمتری به دست می‌آورند، زیرا افزون بر چشیدن غذا، آن را میل هم می‌کنند.

 

 

 

فراوانی نعمت

اگر در خانه شخصی فراوانی نعمت باشد، استفاده از این نعمتها بستگی به عوامل رفتار ارثی او دارد که در لاغرها خیلی کمتر از چاقهاست.  دو خانواده با وضع مالی خوب را در نظر بگیرید که یک خانواده رفتار لاغری و دیگری رفتار چاقی دارد. وقتی آنها ‌برای مشاهده فیلم مقابل تلویزیون بنشینند و شیرینی و میوه و آجیل فراوان مقابل این دو خانواده گذاشته شود، خانواده لاغر معمولاً چشم به فیلم می‌دوزند و تمایل به خوردن ندارند. شاید اگر طی یک ساعت چیزی بخورند نیز مقدار آن به صد کالری هم نرسد. ولی خانواده چاق در همان مدت و در حین مشاهده فیلم مدام مشغول خوردن هستند و از شیرینی و آجیل و میوه بی‌نصیب نمی مانند. آنها شاید هزار کالری انرژی را به بدن خود اضافه کنند و همین آنها را چاق می‌کند.

 

 

 

تغییر محیط غذا

در محیط های معمولی، مثل منزل تفاوت دریافتی غذا بین فرد چاق و لاغر زیاد نیست. مثلاً یک فرد لاغر از یک وعده شام (مثل خوردن نان و پنیر و هندوانه) در منزل، شاید حدود چهارصد کالری انرژی دریافت کند ولی شخص چاق با عمل به همان مشخصات (یعنی در منزل و در همان محیط و همان نوع غذا)‌ حدود ششصد کالری دریافت می‌کند. اگر آنها شب بعد به مجلس شامی در یک جشن عروسی دعوت شوند. شخص لاغر شاید بتواند دو برابر مقدار کالری دریافت کرده طی صرف شام در منزل خود در اینجا نیز دریافت کند (یعنی 800 کالری). ولی شخص چاق در همان مجلس، دریافت ده برابری خواهد داشت (یعنی به جای ششصد کالری، شش هزار کالری). پس تغییر محیط بر خوردنِ چاق ها اثر بیشتری می‌گذارد.

 

 

 

 

مسائل روانی

معمولاً‌ انسانها چه چاق،  چه لاغر سعی می‌کنند غصه‌ها و ناراحتیهای خود را فراموش کنند. برای همین است که هنگام درگیر شدن با مصیبتها یا ناراحتی های عصبی، خود را به چیزی که دوست دارند مشغول می‌کنند. مثلاً یک فرد معتاد به مواد مخدر، وقتی با مشکلی ناراحت‌کننده رودررو می‌شود منقل و بافور را می‌آورد. هر چند او با این کار خود را درگیر مصیبتی بزرگتر می‌کند ولی مواد مخدر او را چند لحظه‌ای از فکر به مشکلاتش دور می‌سازد.

 

افراد چاق نیز چون عاشق خوردن هستند تلافی مصیبتها و امتحانها و کنکورها و مشکلات عصبی و روانی را با اضافه خوردن در می‌آورند. این امر منجر به اضافه وزن در آنها می‌شود. آنها می‌گویند ما اگر غصه بخوریم هم، چاق می‌شویم ولی این غصه خوردن نیست که آنها را چاق می‌کند، پرخوری ناشی از غصه خوردن سبب چاقی آنها می‌شود. برعکس‌، غم و غصه لاغرها باعث بی‌اشتهایی و در نتیجه لاغرترشدن آنها می شود.

 

 

 

موقعیت

چاق ها موقعیت خاصی برای خوردن نمی‌شناسند؛ همیشه و هر جا که باشند، خوردن را فراموش نمی کنند. برعکس، لاغرها تا واقعاً گرسنه نباشند، غذا نمی‌خورند و اگر وقت و مکان مناسب نباشد، میلی به خوردن ندارند.

منبع: سیمرغ

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ