حتما پیش آمده که در محیط کار و یا منزل، کسی روی اعصابتان باشد اما در این مواقع چه کار باید کرد؟ پاسخ این سوال را در این مطلب می توانید پیدا کنید و این مقاله را اگر کسی روی اعصابتان هست بخوانید. قبل از خواندن این نکته باید توجه کنید که ممکن است فردی که روی اعصاب باشد به دلیل تفکر اشتباه ما درباره آن شخص و صحبت هایش باشد پس بهتر است ابتدا اطلاعات خود را دراین زمینه بالاببرید و سپس راه های برخورد با کسی که روی اعصابتان هست را یاد بگیرید.
اگر کسی روی اعصابتان هست بخوانید!
1. این را درک کنید که اعصاب شما، اعصاب شماست!
شما برای خودتان ایدهها یا تفکراتی دارید که باعث میشوند به روش خاص خودتان رفتار کنید. همهی ما حساسیتهای مخصوص خودمان را داریم و مطمئنا خوب میدانیم چه هستند. این حساسیتها و آستانهها فقط مال شما هستند و یک سری از حساسیتها نیز عمومی و همگانیاند. شما باید حساسیتهای خاص خودتان را بشناسید و بررسی کنید که چرا به وجود آمدهاند.
شاید زمانی که بچه بودید، بابت یک ویژگی خاص خودتان، شما را مسخره میکردند یا شاید هم کسی که در حال گفتگو با او هستید، در گذشته باعث آزار و رنجش شما بوده است. به جای اینکه تمام دردها گذشته را مرور و مزه مزه کنید، سعی کنید در زمان حال بمانید. هر ارتباط فردی را به عنوان اتفاقی جدید تلقی کنید و سعی کنید بفهمید طرف مقابلتان قصد دارد چه چیزی به شما بگوید، نه اینکه بدون درک حرفهای او، فقط واکنش نشان دهید.
2. یاد بگیرید که مکالمهی خود را از موضوعات و چیزهایی که روی آنها حساس هستید دور نگه دارید
وقتی در شرایطی هستید که فرد مقابل، در حال وارد شدن به منطقهی خطر (حساسیتهای شما) است، کار هوشمندانه این است که گفتگوی خود را از آن موضوعات دور نگه دارید. این مهارتی است که میتوانید آن را یاد بگیرید تا در هر مکالمهای به شما قدرت بدهد.
خیلی از آدمها ممکن است بیتوجه باشند و ناخواستهاعصاب شما را بهم بریزند، در چنین شرایطی شما میتوانید با تغییر دادن موضوع، با این رفتارها کنار بیایید. مثلا اگر کسی موضوعی را پیش کشید که شما به آن حساسیت دارید و میرنجید، زودتر بحث را عوض کنید؛ میتوانید از طرف مقابلتان در مورد خودش سوالی مطرح کنید، ترجیحا چیزی که مورد علاقهی او باشد. آدمها دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند و خواهید دید که موضوع مورد حساسیت شما کاملا فراموش میشود!
3. به افراد نزدیک به خود بگویید روی چه چیزهایی حساس هستید و حساسیتهای آنها را نیز بشناسید
یک کار خوبی که میتوانید در شروع هر رابطهای انجام دهید، مثلا در ابتدای دوران نامزدی، این است که بنشینید و در مورد چیزهایی که رویشان خیلی حساس هستید صحبت کنید. با این کار هم طرف مقابلتان متوجه میشود در اربتاطات خود با شما چه حد و مرزهایی را باید رعایت کند و هم شما میفهمید در رابطهی خود با او، از حساسیتهای خاص طرف مقابلتان اجتناب کنید. بنابراین احتمال عصبانیت و برآشفته شدن برای هر دوی شما به حداقل خواهد رسید. میتوانید با هم توافق کنید که هرگز این موضوعات را پیش نکشید و طرف مقابلتان را آزار ندهید.
4. اگر چیزی واقعا شما را ناراحت کرد، به یک جای خلوت بروید و خودتان را جمع و جور کنید
گاهی با وجود تمام رعایتها، به هر حال این اتفاق ممکن است بیفتد و کسی اعصاب ما را بهم بریزد و دست روی نقاط حساس ما بگذارد و ما هم به سختی بتوانیم به اعصاب خود مسلط بمانیم. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که به یک گوشهی خلوت پناه ببرید و خودتان را آرام کنید. این کار برای این است که وقتی شدیدا ناراحت و عصبی هستید، واکنش نشان ندهید. صبر کنید تا آرام شوید و بتوانید راهی خوب برای غلبه بر ناراحتیتان پیدا کنید.
با واکنش نشان دادن عجولانه و بدون تفکر، چیزی جز تنش دستگیرتان نمیشود. درد، درد میآورد و ممکن است وسوسه شوید با آزرده کردن طرف مقابل، تلافی کنید.در نتیجه چرخهی معیوبی شکل میگیرد و همیشه حالتان را بد خواهد کرد. یک نفس عمیق بکشید، اشکهایتان را پاک کنید و برگردید.
5. درک کنید که حرفهای دردناک فرد مقابل، ربطی به شما ندارد
در بیشتر موارد فرد مقابل منظوری ندارد و شما را هدف نمیگیرد. اگر این آدم کلا ناخوشایند و بد رفتار است، پس واقعا کاری با شما ندارد، بلکه فقط در دنیای خودش سیر میکند و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری دارد که از یک درد عمیق درونش نشات میگیرد.
بهترین کاری که میتوانید بکنید درک این موضوع است که این آدم بد رفتاری که جلوی شما نشسته، وجود خارجی ندارد! فرض کنید عدهای دوروبرتان هستند که چنین ویژگیهایی دارند، بهترین کار، دوری از آنهاست اما اگر امکان اجتناب از این افراد را ندارید تنها راه این است که هیچ چیزی را به خودتان نگیرید و این اشخاص را آدم حساب نکنید!
اگر خیلی هم دلسوز و مهربان هستید میتوانید فراتر از رفتارهای زننده و آزاردهندهی این افراد را ببینید و فرصتی بیابید تا به او کمک کنید مشکلش را حل کند. با آنها به گفتگو بنشینید و نسبت به ریشه یابی مشکلشان علاقه نشان دهید. اگر هم فرد مقابلتان خیلی عصبانی و پرخاشگر است، بگذارید بداند که شما سعی دارید کمکش کنید تا آرام شود و بتوانید گفتگوی واقعیتان را شروع کنید. توانایی داشتن در پیدا کردن مشکلات دیگران و کمک به آنها، یک مهارت با ارزش است و اطرافیانتان شما را انسانی محترم و مهربان تلقی کرده و برایتان ارزش زیادی قائل خواهند شد.
6. درک کنید که بعضی از رابطهها، حساسیتهای مشترکی دارند و دقت و احتیاط بیشتری لازم است
منظور ما بیشتر روابط فامیلی است. در روابط صمیمی و نزدیک، درهای مشترکی وجود دارد و حساسیتها از این دردها ناشی میشوند. همین دردها میتوانند الگوهای رفتاری شکل دهند که مخرب هستند.
این را باور داشته باشید که صرفا به این دلیل که الگوهای رفتاری خیلی زود و در همان اوایل در یک رابطه شکل گرفتهاند به این معنی نیست که حتما باید در ادامه نیز همانگونه باقی بمانند. آسیب زنندهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که روی اعصاب همدیگر راه بروید؛ تنها چیزی که نصیبتان میشود رنج و نارضایتی است.
7. درک کنید که رفتار طرف مقابل ممکن است نتیجهی باورهای محدود، تعصبها و نگرش خاص او باشد
سعی نکنید توضیح دهید، رفتار خودتان را توجیه کنید یا به هر طریقی ثابت کنید که شما آدم خوب و شایستهای هستید! چون این آدم به هر حال چیزی نخواهد دید زیرا تمام آن چیزی که او میبیند، باورهای محدود خودش است. شما مسئول تعصبها و باورهای هیچکس دیگری نیستید، رهایش کنید و اهمیتی ندهید! بهتر است به دنبال افرادی باشید که عقایدشان شباهتهایی با شما داشته باشد. سعی کنید با این افراد بیشتر آشنا شوید و از معاشرت با آنها بیشتر لذت ببرید.