در بین هوادارن فوتبال در ایران به سختی میتوان کسی را یافت که با ناسازگاری علی کریمی با اطرافیانش آشنایی نداشته باشد. آخرین مورد ناسازگاری او، ترک ناگهانی اردوی تیم ملی در آستانه پرواز تیم به استرالیا بود. او که از چند ماه پیش به عنوان مربی در کنار کارلوس کیروش مشغول به کار شد. از همان ابتدا بسیاری از فوتبالدوستان تقریباً مطمئن بودند که این پیوند پایان خوشی ندارد.
بالاخره آن روز فرا رسید و علی کریمی در کنار بهت و ناباوری کارلوس کیروش تیم را رها کرد و به اینستاگرام پناه برد و نوشت : «اگر نمیتوانی خدمت کنی برو تا خیانت نکنی!»
برخلاف کیروش علاقمندان به فوتبال در ایران شگفتزده نشدند چرا که کریمی بارها و بارها چنین کارهایی کرده بود. تیتر یک روزنامه درباره ماجرای کریمی این بود: یک پایان کریمیوار دیگر!
او تقریباً در تمام تیمهایی که بازی کرده به مشکل برخورده؛ در جام جهانی جلوی دوربینهای تلویزیونی به ساک لگد زد، بعد بارها و بارها در تیم پرسپولیس ایجاد مشکل کرد و اختلافش با همه مربیان در مقاطع مختلف به تیم لطمه زد، همه اینها پس از آن اتفاق افتاد که با پیراهن تیم ملی جوانان ایران داور را کتک زد و یک سال محروم شد.
ماه عسل عای کریمی و کارلوس کیروش خیلی زود تمام شد
در طی این سالها نبوغ مثالزدنی علی کریمی باعث شده که خیلیها به احترام ارزش فوتبالیاش کارهایش را ندیده بگیرند. اما به راستی علی کریمی چرا با هیچکس نمیسازد؟
دکتر وحید خوش روش، روانشناس و استاد دانشگاه و مشاور سایت الودکتر به این سوال از بعد روانشناسی پاسخ داده است:
بسیاری از افراد هستند که برخلاف ظاهرشان، از نظر ذهنی دچار مشکلاتی هستند که در مواقع خاص بروز پیدا میکند. آقای علی کریمی از جمله بازیکنان فوتبال ایران بوده که همیشه محبوب بوده و ارتباط خوبی با هوادارانش داشته است. بنابراین شاید به نظر برسد او در روابط اجتماعی مشکلی ندارد. در حالی که ارتباط یک بازیکن با هوادارانش یک رابطه اجتماعی کامل نیست. اما رابطهای اجتماعی هست که کریمی به خوبی قواعدش را یاد گرفته است.
اما او در رابطه مستقیم با افراد دچار مشکل است. روانشناسی اجتماعی آقای علی کریمی ما را به این نتیجه میرساند که درصدی از جامعهستیزی در او وجود دارد. او نمیتواند دیگران را تحمل کند. فرض جامعهستیزی آقای کریمی زمانی پررنگتر میشود که بدانیم او نسبت به دیگران، از توانایی کمتری برخوردار نیست. نسبت به آنها هوادران کمتری ندارد. افتخارهای کسب کردهاش نسبت به بقیه کم نیست. بنابراین نمیتواند ناسازگاری او با دیگران را به عواملی همچون «حسادت» و «کمبود» نسبت داد.
اگر در روانشناسی این بازیکن به سبک بازیاش نیز نگاه کنیم میبینیم که او علاقه چندانی به عمل اجتماعی ندارد. اگر در زمین به هم تیمیهایش پاس میدهد به این دلیل است که در یک ورزش تیمی شرکت کرده و درصدی از مشارکت اجتنابناپذیر است. اما میل شدید او به حرکات انفرادی، میتواند نشاندهنده روح جامعهگریز و جامعهستیزش دارد. البته این به معنای آن نیست که هر بازیکنی که کارهای انفرادی انجام میدهد جامعهستیز است، نه. وقتی فردی در روابط اجتماعی دچار مشکل میشود، میتوان ردش را در همه رفتارهایش پیگیری کرد.
شاید اطلاق جامعهستیزی برای بعضیها تداعیکننده خصومت و قتل و نتایج نظیر این دارد. همیشه اینطور نیست. بسیاری از خلافکاران و قاتلان، جامعهستیز هستند، اما هر جامعهستیزی خلافکار، قاتل و حتا آدم بدی نیست. بسیاری از افراد جامعهستیز برخورد گرمی با دیگران دارند و از کلیشههای ذهنی بدور هستند.
بنابراین علت ناسازگاری مکرر او با دیگران، میتواند به دلیل داشتن درصدی از خصلت جامعهستیزی باشد.