پدرش علاقه دارد که سارا به ورزش اهمیت بدهد تا انجایی که سارا در تیم هندبال نفت بازی میکرده و بدلیل مشکلات و کمبود وقت از این تیم جدا میشود! برای مادر سارا رسول زاده ادامه تحصیل و رسیدن به مدارج عالی مهم است . یکی از خواهرانش مشغول تحصیل در مقطع دکتری است خواهر دیگرش حقوق می خواند و برادرش مکانیک طبعا با رشد کردن در چنین خانواده ایی سارا سراغ تحصیل در رشته ی هنر نرفت و در حال حاضر دانشجوی رشته مدیریت صنعتی هست. وی درباره رشته تحصیلی اش می گوید: «باید بگم که رشته تحصیلی ام را دوست دارم با احترام به تمام کسانی که هنر خوانده اند باور من این است که تحصیل هنر در ایران فایده چندانی ندارد البته نباید از این بگذریم که بچه های گروه هنر فیلم زیاد دیده اند و دایره مطالعاتی شان وسیع است که من سعی می کنم این خلا را با مطالعه شخصی جبران کنم. اقبال یک هنرمند گاهی براساس سلیقه ی مخاطب رقم می خورد. بازیگر در ایران همیشه باید منتظر باشد و تا یک زمان خاصی روی بورس است، من برای اینکه نمی خواستم به چیزی وابسته باشم رفتم سراغ رشته ایی که از طریق آن بتوان آینده مالی مطمئنی داشت».
اولین اجرای او برای شبکه دو سیما بوده که از بین ۳۰۰ نفر انتخاب میشود و در اولین اجرایش ، اجرای برنامه زنده را برای او انتخاب میکنند. او درباره اتفاق بد روز اول اجرایش می گوید : « اولین روز اجرای زنده ی من بدترین روز زندگی ام بود آن روز باید یک متن دانستی علمی را از حفظ اجرا می کردم من با اعتماد به نفسی که از بازی در تئاتر داشتم متن را یک دور خواندم و گفتم آماده ام به محض روشن شدن دوربین تپق ها بود که پشت سر هم می آمد. بعد از آن اجرا از استودیوی جام جم تا ونک اشک ریختم و فکر کردم این پایان کارم در اجرا است. آن شب خانم آیدا کریمی مربی تئاترم در دبیرستان به من گفت که قرار نیست همه از اول خوب باشند».
سارا رسول زاده و تجربه ی اولین اجرای زنده:
سارا رسول زاده میگوید ” اولین روز اجرای زنده م یکی از پر فشار ترین روز های زندگیم بود. فکر نمیکردم اینجوری باشه.یه بار هم داشتم در مورد چارلی چاپلین حرف میزدم که گفتم “ترکوند”. که بعدش تهیه کننده ی برنامه حسابی عصبانی شد.” بزرگترین دغدغه او تئاتر است و زیاد اهل دیده شدن نیست و دوست دارد در تئاتر پیشرفت کند ، از مهم ترین اجراهای زنده او میتوان به اجرای برنامه سپید پررنگ و برنامه دوستان اشاره کرد
نظر سارا رسول زاده درمورد سینما:
من تا به حال هرچه پیشنهاد برای کار در سینما داشتم را رد کردم. استارت تجربه سینما برای من خیلی مهم است و فعلا قصد ندارم جلوی دوربین بروم. قبل از ورود به حیطه مجری گری یک تله فیلم برای جشنواره پلیس بازی کرده بودم. یک کار نمایشی هم به نام «چاپ شصتم» با آقای حیدری برای شبکه یک کار کردم. آرزوی من این است که اگر قرار باشد در سینما کار کنم جلوی دوربین خود دکتر رفیعی بروم و عاشقانه سبک کار او در «ماهی ها عاشق می شوند» را می پسندم. من خیلی شانس داشتم که اولین تجربه ی جدی تئاترم را با دکتر رفیعی شروع کردم.