شب گذشته مهرداد صدیقیان مهمان رامبد و خندوانه بود.وی با توضیح درباره این روزهایش گفت: فعلا درحال استراحتم و کارخاصی نمی کنم چون سال 95 مدام کارکردم و 5 فیلم بازی کردم. اولی فیلم زرد بود که با بهرام رادان، شهرام حقیقت دوست، ساره بیات و بهاره کیان افشار هم بازی بودم و در جشنواره شانگهای چین دوجایزه اصلی را برد و یکی دوماه دیگر اکران می شود.فیلم های دیگر، لابی و شماره 17 سهیلا و ماجرای نیمروزبودند. پارسال پیشنهادهای خوب زیادشد. ولی امسال تاحال پیشنهادهای خوب و دلچسب نداشتم. و اگرتاآخر سال فیلمی پیشنهاد نشود خداروشکر 4 فیلم اکران نشده دارم و در فضای حرفه ای حضور دارم ولی از لحاظ درآمدی سخت است و باید از پس اندازها استفاده کنم و مدیریت کردن خرج را بلدم.
وی درباره یکی از آرزوهایش گفت: آرزو دارم بتوانم آرامش کسانی که دوستشان دارم را بتوانم فراهم کنم. این افراد شامل خانواده و دوستان است. یک برادر دارم که دوسال از من بزرگتر است و دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی است و همراه پدرم شغل آزاد دارند.
در کودکی بسیار بازیگوش بودم، همیشه همه شلوغی ها را من فرماندهی میکردم ولی کسی نمی فهمید همه چی زیر سر من است. من از 16 سالگی بازیگری را شروع کردم. قبل من کسی درخانواده اهل بازیگری و سینما نبود، من این حرفه را خیلی دوست داشتم و درمدرسه گروه تئاتر تشکیل دادم و نمایشنامه نوشتم و بچه ها را جمع میکردم و برای سرکلاس نرفتن ازاین کارا میکردم. تااینکه یکی از تئاترهای مارا یکی ازاولیای بچه ها دیدند و مرا جدا کرد و گفت تست بده، درحال رفتن برای تست بودم که در دکه روزنامه فروشی آگهی یک فرآخوان بازیگری برای پسر 15،16 ساله برای فیلم عصرجمعه را دیدم که من آن روز دوتست دادم و روز بعد هردو راقبول شدم. و عصرجمعه را رفتم که فیلم اولم بود. فیلم دومم که اتوبوس شب بود و برای تست رفتم به آقای پوراحمد نگفتم که قبلا فیلم بازی کردم، قبول شدم و برای تمرین لهجه آبادان رفتم و وقتی برگشتم به ایشان گفتم، ایشان فیلم را دیدند وخیلی خوششان آمد و رفتیم فیلمبرداری.
درادامه رامبد چندسوال از صدیقیان پرسید،
• اولین سوال بهترین اختراع قرن اخیر بود: که صدیقیان گفت پیتزاست، خودم پختن پیتزا بلد نیستم.کلا آشپزی بلد نیستم، اگر نهایت خلاقیت رو داشته باشم تو نیمرو رب میریزم که املت بشه.
• اگرفضانورد بشی، بعدازاینکه اولین قدمت به سیاره ی دیگر برسه چیکار میکنی، وی پاسخ داد : به مامانم پیام میدادم که رسیدم.
• اگر می خواستی به میمون چیزی یاد بدی چی یاد میدادی، صدیقیان گفت: چون اتاق من همیشه نامرتبه، یاد میدادم که اتاقمو مرتب کنه.
• ازبین بازیگران عاشق شهاب حسینی ام، شهاب ازهمه لحاظ فوق العاده است. و از یک خانم بازیگر متنفرم و بسیار رو اعصاب من است. از خواننده ها عاشق آقای قربانی و فریدون آسرایی هستم. خیلی دوست دارم دریک پروژه ای باشم و یک همکاری با صدای ایشان دریک فیلمی داشته باشم
• من چون درگیر فیلم و سینما شدم دانشگاه نرفتم، ولی امسال حتما کنکور می دهم تا رشته خودمو به صورت تئوری هم دنبال کنم.
• کارگردان مورد علاقه ام که دوست دارم باایشان کار کنم آقای اصغر فرهادی است.
درادامه برنامه رامبد از مهمان برنامه پرسید، به جز بازیگری چه کار دیگری میکنی و او پاسخ داد: ورزش می کنم، فیلم میبینم، بدنسازی و آمادگی جسمانی میروم و معاشرت می کنم و سفر می روم.
بی معرفتی و بی احترامی بسیار مرا غمگین می کند. واین روزها خیلی زیاد شده، مثلا درفضای مجازی و رانندگی این کار بسیار باب شده است.
درانتهای برنامه، صدیقیان قول داد که به یک بیمارستان یا مرکز کودکان سرطانی برود و آن ها را شاد کند.