فرق کباب سلطانی با بختیاری

samiira
شاید دانستن تاریخچه جالب کباب های ایرانی برایتان خالی از لطف نباشد.و در ادامه مقاله فرق کباب سلطانی با بختیاری را توضیح می دهیم.

کباب یکی از معروف ترین و اصیل ترین غذاهای قدیمی ایرانی است.شاید برای شما پیش آمده باشد که در منوی رستوران با لیست بلند بالایی از انواع کباب ها مواجه شده باشید که برخی از آنها برای شما ناشناخته باشد و تابحال آنها را امتحان نکرده باشید.

تاریخچه کباب های ایرانی

 

یک مغازه بود و جارچی اش که سر ظهر راه می افتاد در کوچه و بازار و مردان محله را به ناهار دعوت می کرد. مردها جمع می شدند توی دکان و روی سکوهایی که دور تا دورش ساخته بودند، می نشستند تا سینی معروف چلوکبابی جلویشان گذاشته شود. یک سینی بزرگ با بشقاب و نان سنگگ و پیاز و سماق و دوغ و گاهی شربت آبلیمو.

 

بعد «چلوبیار» از راه می رسید، برنج را روی ظرف بزرگی که سر دست گرفته بود می آورد و توی بشقاب هر کس می ریخت. بعد از آن ظرفی پر از قطعات کره به دست “متصدی کره” که بیشتر آن کره های حیوانی بود آورده می شد و یک قطعه را در ظرف برنج می گذاشت و پشت سر او هنوز مشتری برنج و کره خود را مخلوط نکرده «کباب بده» سیخ کباب را روی برنج می کشید. در بعضی از چلوکبابی‌ها این سیخ کشیدن ها آنقدر ادامه داشت تا مشتری اعلام کند که سیر شده و دیگر چشمش به دست کباب بده نیست. چلوکبابی های قدیم تهران برای هر تعداد کباب اضافه ای که می خواستید، پول همان پرس اولیه را حساب می کردند نه سیخ اضافه.

 

در آن زمان چلوکباب برای مشتریان خارج از چلوکبابی هم به وسیله یک ظرف مسی در دار برای اینکه که از دهن نیفتد و سرد نشود برده می شد. این کار را معمولاً شخصی که به آن «بیرون بر» می‌گفتند، انجام می‌داد؛ یعنی غذاهای بیرون را در یک سینی قرار می‌داد و در بعضی مواقع که دو نشانی هم مسیر بود، دو سینی را به صورت دو طبقه روی سر می‌گذاشت و با پای پیاده به در خانه یا مغازه مشتری مورد نظر می‌برد. بعدها در دوران پهلوی دوم که دوچرخه بیشتر در دسترس مردم قرار گرفت، بیرون برها این کار را با دوچرخه انجام می دادند.

 

 

هفت کچلون در باغ فردوس

 

شهاب حاجی عباسی، یکی از بازمانده های نسل همان چلوکبابی های قدیم است که حالا شنیده ها و دیده هایش را برایمان روایت می کند. می گوید که پدربزرگش ۷۰ سال قبل چلوکبابی «برادران حاجی عباسی» را در محله باغ فردوس مولوی باز کرده و بعدها اهالی محل نام «برادران هفت کچلون» را روی آن گذاشتند: «پدر بزرگ من آسیابی در منطقه امجدیه تهران داشت و خودش در این محله به شغل نانوایی مشغول بود. بعد از آنکه فرزندانش بزرگ شدند به حرفه قهوه خانه داری روی آورده و بعد از مدتی این چلوکبابی را راه انداخت.» برادران حاج عباسی در واقع ۸ نفر بودند که همه از لوطی های قدیم و هم دوره طیب حاج رضایی و رمضان یخی به حساب می آمدند.

 

 

شهاب حاجی عباسی از زمانی برایمان تعریف می کند که یکی از عموهایش به نام حاج محمود برای اولین بار “لقمه مخصوص” را در چلوکبابی طراحی می کند. او با تغییر دادن برش کباب ها آن را به صورت لقمه ای در می آورد و از آن زمان کباب لقمه باب می شود.

 

می گوید: «در قدیم رسم بود چلوکباب را با دست بخورند. حتی تا همین اواخر که هنوز رستوران ها به شکل غربی در نیامده بودند و قاشق چنگال در کار نبود، مردم با دست غذا می خوردند.»

 

او از دورانی حرف می زند که هنوز میز صندلی برای غذاخوردن استفاده نمی شد و زن ها حق ورود به چلوکبابی ها را نداشتند. دوره ای که جعفر شهری در کتاب تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم درباره اش می نویسد: «از آنجا که حکم حاکم شرع حضور زنان را در مجامع مردان منع کرده بود در آن تاکید که حتی جای سوا برایشان نمی شد در نظر گرفته شود…. هر چند زن بیچاره در بازار از گرسنگی از پا در می آمد، تنها زمانی می توانست از چلوکباب بهره ببرد که مردش آن را در ظرفی خریده و به خانه ببرد و یا خبر کرده چلوکبابی برایشان به خانه بفرستد که البته هرگز به پای غذای داغ داخل دکان نمی رسید.»

 

فضای مردانه آن روزهای چلوکبابی ها، اجازه نمی داد زنان پا به این دکان ها بگذارند اما همین حالا هم می توانید ردپای این فضای مردانه سنتی را در چلوکبابی های قدیمی تهران ببینید. نمونه اش کبابی «ممد چلویی» که هنوز در همان چهار راه مولوی نزدیک ایستگاه سعادت قرار دارد و روی در و دیوار مغازه اش هنوز پر از عکس هایی است که مالک آن، حاج محمد بهرامی با طیب و لوطی های قدیم گرفته است. لوطی هایی که به قول خودش روزگاری پاتوقشان کبابی «ممد چلویی» بوده و حالا از هیچ کدام جز عکس های روی در و دیوار دکان، یاد و نامی نمانده است.

 

 

کباب شاهکار چه کسی بود؟

 

این طور که میرزا محمدرضا معتمدالکتاب نویسنده کتاب تاریخ قاجار نوشته، پای کباب را ناصرالدین شاه به ایران باز کرد. می گویند به دستور شخصی ناصرالدین شاه که اصلیتی قفقازی داشته و نوعی غذای قفقازی به ایران وارد شده است که بعدها آشپزهای درباری شیوه پخت آن را کمی تغییر داده اند و کباب امروزی به عنوان یک غذای کاملا ایرانی ماندگار شده است.

 

بعدتر، کباب از یک غذای درباری کم کم به یک غذای بازاری تبدیل شد و ۳ تا ۴ مغازه چلوکبابی در بازار باز شدند. مثل کبابی شمشیری که در اوائل حکومت محمد رضا شاه در ضلع جنوب شرقی سبزه میدان افتتاح شد و بعدها پاتوق متجددین و اداری های آن زمان شد.

 

 

حالا امروز شاید دیگر خبری از آن چلوکبابی های قدیمی که با ورود هر مشتری و به حرمت او صدای زنگ بالای در مغازه به صدا در می آمد نباشد. شاید دیگر کسی سکوهای فرش شده اطراف مغازه و آن آدم های قدیمی با آن اخلاق و مرام هایی که دیگر امروز کمتر پیدا می شود را به یاد نداشته باشد. شاید دیگر چلوبیار و کباب بده بالای سرتان نایستند و کره بیار، روی برنجتان زرده تخم مرغ نگذارد، اما عطر و بوی کباب داغ، ریحان تازه و نان برشته سنگک خاطره مشترک همه مردم ایران است. چه سن شان به مرشد چلویی و شمشیری قد بدهد و چه نه.

فرق کباب سلطانی با بختیاری

با آنکه در لیست کباب‌های نه چندان متنوع ایرانی، کباب کوبیده در صدر قرار دارد، اما انواع دیگری از کباب وجود دارند که در رستوران‌ها و کبابی‌ها عرضه می‌شوند و با آنکه تقریبا همه مردم این کباب‌ها را می‌شناسند در این جا به فرق کباب سلطانی با بختیاری می پردازیم.

کباب بختیاری

 

همان کباب چنجه است با این تفاوت که تکه‌های گوشت و مرغ یک در میان به سیخ کشیده می‌شوند. با توجه به اینکه مرغ زودتر از گوشت قرمز پخته می‌شود، باید گوشت آن حتما بیات شده باشد یا آنکه تکه‌های مرغ کمی‌ بزرگ‌تر باشد تا به زمان پخت یکسانی رسید

کباب سلطانی:

این کباب ترکیبی از کباب برگ و کوبیده است.

 

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ