“بهترین سن ازدواج” از جمله موضوعاتی است که سوالهای متنوع و زیادی پیرامون آن مطرح میشود. از جمله؛ بهترین سن ازدواج کدام است؟ آیا سن ازدواج روی دوام زندگی مشترک تاثیری دارد؟ بهترین سن برای خانمها و برای آقایان هنگام ازدواج چیست؟ اختلاف سنی مطلوب برای زن و شوهر چه میزان است؟ و یا اصلا میتوان روی عدد مشخصی به عنوان سن ازدواج بحث کرد یا شرایط برای هر فرد متفاوت است؟ ما به این سوالها در ادامه ی این مقاله پاسخ داده ایم.
شرایط قانونی سن ازدواج در ایران
در سال 1313، و طبق ماده 1041 قانون مدنی ایران، سن ازدواج برای دختران 15 سال و برای پسران 18 سال تعیین شد. در شرایط خاص نیز، با مراجعه به دادگاه و اخذ گواهی، دختران می توانستند از 13 سالگی و پسران از 15 سالگی ازدواج کنند. با این حساب ازدواج زیر 13 سال برای دختران و زیر 15 سال برای پسران مطلقا ممنوع بود.
در سال 1353، قانون حمایت از خانواده، سن ازدواج دختران به 18 سال و پسران به 20 سال افزایش داد و تنها با اخذ مجوز از دادگاه و در صورت تشخیص مصلحت، دختران از 15 سالگی اجازه ازدواج داشتند.
در سال 1361، قوانین مدنی اصلاح شده و قانون مدنی 1041 که برای ازدواج شرط سنی قائل شده بود، مغایر شرع تشخیص داده شد و و سن نکاح همزمـان بـا سـن بلـوغ دختران و پسـران تعیین شـد. نکاح قبل از بلوغ به شرط رعایت مصلحت توسط ولی طفل جایز شناخته شد. در قانون جدید به اجازه از دادگاه نیازی نبود.
در سال ۱۳۷۹ مجلس شورای اسلامی برای تغییر ماده ۱۰۴۱ تلاش کرد اما مجددا در شورای نگهبان خلاف شرع تشخیص داده شده و به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شد.
در سال 1381، مجمع تشخیص مصلت نظام، قانون منع ازدواج کودکان را تصویب کرد و از آن به بعد تا کنون، ازدواج برای دختران از 13 سالگی و برای پسران از 15 سالگی مجاز شمرده شده است. بر اساس مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۱ تیر ۱۳۸۱ این ماده به این شکل تغییر یافت: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.»
معیارهای دادگاههای ایران برای صدور اجازهٔ ازدواج کودکان معمولاً شامل درخواست مشورت از پزشکی قانونی در مورد رسیدن کودک به بلوغ، و پرسیدن سوالاتی از دختر میشود. روند کار در هر دادگاه ممکن است متفاوت باشد و تشخیص دادگاه هم به شدت متأثر از عرف منطقه است. کودک پس از رسیدن به سن بلوغ حق رد یا فسخ ازدواج را ندارد مگر اینکه مصلحت او در هنگام ازدواج رعایت نشده باشد که در این صورت حق قبول یا رد برای او موجود است.
اهمیت سن ازدواج
سن ازدواج از سه جهت دارای اهمیت است؛ بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی.
بلوغ جسمانی، توانمندی فرد از نظر تولید مثل است و با توجه به شرایط آب و هوایی هر منطقه، مسائل ژنتیکی و تغذیه افراد اتفاق میافتد و عموما برای دختران بین 9 تا 13 سالگی اتفاق می افتد و تمامی دختران قبل از 17 سالگی بالغ میشوند. بلوغ جسمی پسران نیز، عموما تا 17 سالگی کامل شده است. به عبارت دیگر بلوغ جنسی عبارتست از خواسته های فیزیولوژیکی و غریزی یک فرد و ازدواج جوابی است به خواسته ها و هر چه بین این دو سؤال و جواب فاصله بیشتر باشد عقده های امکان آسیبهای روانی بیشتر است
بلوغ روانی، با عنوان رشد شخصیتی شناخته میشود. ویژگیهای روانی افراد در سنین مختلف، میتواند تفاوت زیادی داشته باشد. به ویژه، در گذر از دورهی نوجوانی به جوانی که مرحله ی مهمی به عنوان تصمیم گیری برای باقی مراحل زندگی به حساب میآید و چالشهای بسیاری برای فرد دارد. که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحلهای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی بهدست آورد. بلوغ روانی پس از بلوغ جسمانی رو به تکامل میرود. پس از بحرانهای بلوغ، فرد استعدادها، توانائیها و امکانات محیطی خود را بهتر میشناسد و نسبت به شخصیت خود بیشتر آگاهی مییابد. در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت میگیرد تا احساسات. همچنین بلوغ روانی دربردارندهی رشد عاطفی فرد نیز هست؛ رشد عاطفی از مهمترین عوامل موفقیّت در زندگی زناشویی است. فرد برخوردار از رشد عاطفی، مهار احساسات منفی و مثبت خود را در دست دارد. او در ابراز خشم و ترس، گریه و شادی، محبّت و غیره در محدوده مورد قبول جامعه عمل می کند، نه همانند یک کودک. رشد عاطفی نیز مانند رشد عقلی به سنّ تقویمی نیست، بلکه به میزان یادگیری، تجارب فرد و از همه مهمتر تعامل عاطفی کودک با والدین و دیگر بزرگسالان آموخته می شود
بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآوردهشدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و… برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند. رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عقلی و رشد عاطفی دارد. انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است: خانواده، مدرسه، شغل و دوستان که فرد را باید از نظر اجتماعی در آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی (از جمله رابطه بین زن و شوهر) را بهتر درک می کند، به دیگران احترام می گذارد، حقوق دیگران را محترم می شمارد، نقش، وظایف و مسئولیتهای مربوط به خویش را به نحو أحسن انجام می دهد.
بهترین سن ازدواج از دیدگاه روانشناسی
روانشناسان مختلف دیدگاه های متفاوتی برای تعیین سن ازدواج دارند و بهترین سن برای ازدواج دخترها 23 تا 26 و برای پسرها 27 تا 29 سال است.
در این بین برخی از روانشناسان بیشترین سن را برای ازدواج و برخی کمترین سن را در نظر گرفته اند.
همه روانشناسان تاکید کرده اند؛ این سن زمانی درست است که فرد در شرایط ایده آل تربیتی رشد کرده باشد و به نبوغ کافی برای پذیرش مسئولیت رسیده باشد.برای اطمینان از این پختگی نیز بهترین راه کمک گرفتن از یک روانشناس است.
همچنین؛ متخصصان و روانشناسان سن 25 سالگی را سن طلایی برای مادرشدن دانسته اند و معتقدند، پسرها در سن 27 سالگی در اوج پذیرش مسئولیت برای پدرشدن هستند.
عواقب ازدواج زود هنگام و اختلاف زیاد سنی
فقر مادی و باورهای سنتی علت اجتماعی ازدواجهای زودهنگام است. در بیشتر موارد خانوادهٔ داماد به خانواده عروس که اغلب فقیر هستند پولی پرداخت میکنند (مثلا به صورت شیربها). از پیامدهای ازدواج زودهنگام میتوان به افزایش بیسوادی و کمسوادی در میان زنان، چندزنی، پدیده فرار از خانه و همسرکشی اشاره کرد. پروین بختیارنژاد که تحقیق جامعی دربارهٔ این پدیده در ایران داشته است، آن را معادل «فروش دختران» خانوادههای فقیر، و بسیار مضر برای این کودکان میداند.
ازدواج یک مرد پنجاه یا شصت ساله با یک دختر ۱۸ ساله به دلیل تفاوت فاز روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد. دیر یا زود به علت عدم ارضای نیازهای روانی، این عروس جوان با دلمردگی به انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روزشماری می نماید، یا خواهان طلاق می شود. از سوی دیگر این مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج می گردد و از نظر اجتماعی زبانزد خاص و عام می شود و در مجالس و محافل ممکن است همسرش را با فرزندش اشتباه بگیرند و همه جا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند. او برای کسب رضایت همسرش، چنانچه ثروتمند باشد به خریدن جواهرات و لباس های گران قیمت و خانه و اتومبیل متوسل می شود و چنانچه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می کند ولی هیچیک از اینها او را ارضا نمی کند. عکس این حالت، یعنی ازدواج زن پیر با مرد جوان نیز همین وضع را خواهد داشت.
بنابراین کسانی که قصد ازدواج دارند نباید تحت تاثیر پول، مقام اجتماعی، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند، سن همسر آینده خود را نادیده بگیرند. دوم از جنبه فیزیولوژیکی که علاوه بر جنبه های روانی، ارضای غرائز جنسی خود مسئله مهمی است. بنابراین چنین ازدواجی به هیچ وجه فرجام خوبی نخواهد داشت و پایانش فساد و انحراف یا دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران خواهد بود.
عواقب ازدواج دیرهنگام
دیرتر ازدواج کردن ضمانت خوشبختی بیشتر نیست. جوانان باید بفهمند که زندگی مشترک می تواند چه قدر شاد و پر بار باشد، لازم نیست برای شروع زندگی مشترک منتظر حل تمام مشکلات و دغدغه های زندگی باشید چون یک همراه خوب می تواند به شما کمک کند تا در کنار هم بهتر و راحت تر بر مشکلات زندگی فایق آیید. همچنین انتظارات مالی هم در سنین پایین کمتر و اصولا با سنین بالای 30 متفاوت است و ازدواج در سنین 20 تا 25 از این منظر هم ساده تر و با مشکلات کمتری همراه است.
یک پژوهشگر اجتماعی به نام نیکلاس ولفینگر یک واقعیت تکاندهندهی جدید را کشف کردهاست: تحلیل اخیر او از دادههای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ مربوط به نظرسنجی ملی رشد خانواده آشکار میکند ازدواج بعد از اواسط دههی ۳۰ سالگی در واقع پرخطرتر از ازدواج در اواخر دههی ۲۰ سالگی است! و ظاهرا بهترین سن ازدواج بین ۲۸ و ۳۲ سالگی است. قبل از آن محدودهی سنی، نرخ طلاق همچنان در حال کاهش است؛ بعد از این برهه دوباره بالا میرود.
مجلهی اسلیت این یافتههای جدید را “نظریهی گلدیلاک ازدواج” مینامد. آیا میخواهید خیلی زود ازدواج کنید؟ نرخ طلاق بالاتر است. آیا میخواهید خیلی دیر ازدواج کنید؟ در اوضاعی مشابه هستید (شاید وخامتش کمی کمتر باشد.)
بعد از ۵ سال زندگی مشترک، خطر طلاق در زوجهایی که در نوجوانی ازدواج کردهاند ۳۸ درصد است؛ میزان خطر برای کسانی که در اوایل دههی ۲۰ سالگی ازدواج کردهاند نیز بالا است (۲۷ درصد)، اما بعد از آن این خطر کاهشی چشمگیر دارد، و در میان زوجهایی که بین ۲۵ تا ۲۹ سالگی ازدواج کردهاند ۱۴ درصد، و کسانی که بین ۳۰ تا ۳۴ سالگی ازدواج کردهاند، ۱۰ درصد است. زوجهایی که در اواسطه دههی ۳۰ سالگی ازدواج کردهاند شاهد بالا رفتن خطر طلاق بودهاند: خطر طلاق در طول ۵ سال اول زندگی مشترک برای زوجهایی که در ۳۵ سالگی به بالا برای نخستین بار ازدواج کردهاند، ۱۷ درصد است.
مدیر مدرسه آموزش مهارت های زندگی در دانشگاه بریگهام در باره یافته ها و تجربیاتش چنین می گوید : “به نظر نمی رسد افرادی که در سالهای آخر دهه بیست و پس از آن ازدواج کرده اند، زندگی مشترک شاد تر و موفق تری نسبت به زوجینی که در سالهای اولیه دهه بیست زندگی مشترکشان را شروع کرده اند داشته باشند . طبق آمار این مرکزخوشبخترین زوج ها بین سنین 22 تا 25 سالگی ازدواج کرده اند.”