پوپولیسم چیست؟!
اگر واژه ی پوپولیسم را در فرهنگهای فارسی جستجو کنید، به “مردم باوری” میرسید که در نگاه نخست حاوی معانی مثبت است و مردمسالاری را به ذهن القا میکند. برخی پوپولیسم را مردمباوری معنی می کنند یعنی توجه به مشکلات و نیازهای اساسی مردم، ارتباط نزدیک و بی واسطه ی مردم و مسوولین، حضور مسوولین در متن زندگی مردم و شناخت مشکلات آنها از نزدیک که به توجه و اهتمام به حل این مشکلات ختم میشود که در اینصورت پوپولیسم، امری پسندیده و شایسته است. این در حالی است که “پوپولیسم“، بار معنایی منفی دارد و بهتر است از آن به عنوان عوام گرایی یا عوام فریبی یاد شود. بهره برداری از عوام های که ناآگاه، منفعل و ضعیف هستند. در یک جمله میتوان گفت پوپولیست آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه و بهره برداری از هیجانات و طرفداری مردم عامه برای نیل به مقاصد شخصی و سیاسی.
عوام فریبی چیست؟ آن است که برای حل مشکلات و معضلات اساسی جامعه، به جای این که به متخصصان و دانشمندان و قشر نخبه مراجعه شود و به جای این که از استدلال و تفکری منطقی برای اثبات یک عقیده استفاده شود، دست به دامن احساسات عمومی شد و سعی شود با تحریک احساسات و هیجانات جمعی، رضایت مردم را به دست آورده و آنها را با خود همراه و همدل کرد. پوپولیسم ابزاری سیاسی است که برخی با استفاده از آن، از نارضایتیها، ترسها و مشکلات جاری در جامعه بهرهبرداری میکنند و مردم را برای پیشبرد اهداف شخصی خود مورد استفاده قرار میدهند. این نوع از سیاست به جای آنکه عقلانی بوده و راه حل های طولانی و منطقی برای حل مسایل موجود عرضه کند، مدعی ارایه راه حل های ساده و سریع است. وعده هایی می دهد که نه قصد و نه توان برآوردن آنها را دارد. پوپولیست به دنبال جست وجوی ریشه نابسامانی ها نیست، برای مشکلات پیچیده راه حل های ساده ای عرضه می کند و از چیزهایی حرف می زند که قابل اثبات نیستند. تمام تلاش او القای حسی خوشایند به اقشار پایین جامعه است و از این رو توجهی به افراد متخصص ندارد.
نظر یکی از اساتید علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر محمود سریع القلم درباره پوپولیسم اینطور است که میگوید: “پوپولیسم یعنی اینکه مردم پول اندکی بگیرند و برای یک ماه راضی باشند. افراد پوپولیستی با این کار امتیاز سیاسی میگیرند و هیچ کس هم نمیپرسد که آیا این کار منطقی است یا خیر. یعنی به جای اصلاح فضای کسب و کار و نظام مالیاتی و برقراری روابط معقول بینالمللی به آنچه مردم به اشتباه به آن علاقهمندند، تن میدهد. نتیجه هم مصایب فراوانی برای جامعه است.”
یکی از ترفندهای پوپولیسم، تقسیم جامعه به دو بخش است؛ گروه عادی و گروه حکومتی. این تعریف، ابزاری قدرتمند در دست افراد فرصت طلب ایجاد می کند. پوپولیست گروه حکومتی را فاسد معرفی می کند و گروه عادی را قانع می کند که علیه او قیام کنند و سرنوشت خود را در دست بگیرند و تحولی در جامعه ایجاد کنند. رهبری این قیام با چه کسی است؟ پوپولیست خود را فردی دلسوز مردم و رهبر جریان معرفی می کند تا بتواند با حمایت گروه عادی، به پستهای حکومتی برسد!
برای مثال در فضای انتخاباتی یک فرد با استفاده از دغدغههای کنونی مردم، تودهای از گروههای مختلف مردم را که بازیگران اصلی انتخابات هستند پشت سر خود قرار داده و هر روز بر تعداد آرای خود میافزاید. تحت این شرایط امکان توفیق آنها در کسب منصب مورد نظر بسیار محتملتر از زمانی است که تنها بر پایه ساختارهای فکری و اصولی در مورد سیاستهای آینده خود صحبت میکنند. این همان نقطهای است که در رابطه با پوپولیسم مورد انتقاد است.
شاید بتوان تنها مزیت پوپولیسم را، بیان مسائلی شمرد که همهی مردم جامعه از ان نارحت هستند اما کسی نمیتواند به طور مستقیم دربارهی آن صحبت کند زیرا حاکمیت جو نامطلوبی پدید آورده و همه از صحبت دربارهی مشکلات اساسیشان اجتناب میکنند.
پوپولیست کیست؟!
در هرجای دنیا، زمانی که بازار انتخابات گرم میشود، امکان شنیدن واژهی پوپولیست نیز از زبان منتقدان سیاست بیشتر میشود. برای مثال، یکی از مهمترین برنامههای تبلیغاتی نامزدان ریاستجمهوری در آمریکا سفر به ایالات مختلف این کشوراست که اخیرا در ایران نیز، در قالب سفرهای استانی کاندیداها مشاهده میشود. گاها دیده شده است که نامزدان از تریبون استفاده کرده و شروع به گفتن مشکلات مردم آن منطقه میکنند. رنجهایی که سالها مردم آن را تحمل کردهاند ولی فضایی برای بیان آن نداشتهاند را برشمرده و اغلب اوقات این صحبتها با تشویقهای مردمی همراه میشود. تا به اینجا، شاهد حرکتی سیاسی برای بیان درد و رنج مردم بودهایم. اما ضعف بزرگ پوپولیسم تمرکز صرف بر اخلاقیات است. وقتی یک رهبر پوپولیست در حال بیان درد و رنج مردم است و بهشدت به نقد و انتقاد از حکومت یا دولت حاکم میپردازد، اشارهای به این موضوع نمیکند که دلیل این مشکلات چه بوده؟ چرا دولت یا حکومت نتوانسته بر این مشکلات فایق آید؟ این فاکتور اصلی همان چارچوب اصولی و منطقی نقد است. در مرحله بعد و مهمتر باید ذکر شود که فرد نقدکننده که اکنون گروه یا نهادی را به باد انتقاد و اتهام گرفته خودش در این زمینه چه سابقه سیاسی دارد و چه راهکاری برای درمان آن دارد؟ متاسفانه جریانهای پوپولیستی با استفاده از مشکلات متعدد مردم همانند همدلی صبور و مهربان به بیان دردهای آنان میپردازند و آنان را بر موج انتخاباتی خود سوار میکنند اما پس از رسیدن به مقصد حتی در برخی مواقع آنچه را خود متهم میکردند با درجات بیشتر و در سطح بالاتری انجام میدهند.
شعارهای پوپولیستی عموما همه پسند، با ساده سازی، کلی گویی و برای برانگیختن احساسات مردم بوده و سعی در جلب آرای آنها داشته و سعی دارد با بهرهبرداری از موج نارضایتیها قدرت را به چنگ آورد. او غریزه و احساسات مردم، مثل حسادت و تنفر را مخاطب قرار می دهد، نیاز به امنیت در جامعه را دستاویز خود قرار می دهد، دایم در پشتیبانی از مردم ندار و فقیر داد سخن می دهد و خود را مخالف صریح ثروتمندان می نمایاند. دشمنی نامریی اختراع می کند و او را علت تمام ناروایی ها میخواند. او تنها شعار می دهد.
پوپولیست معمولا آن دسته از اقشار و گروههای اجتماعی را مخاطب خود قرار میدهد که خودشان را در نظم موجود اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متضرر میبینند. در یک کلام پوپولیست نیرویش را از سرخوردگی آن تودههایی از اجتماع می گیرد که کمبودها را با پوست و گوشت و استخوانش احساس می کنند، اما به دلیل کم یا بی سوادی گول پوپولیست ها را می خورند و بر این گمان که نجات دهنده را یافته اند. هم از این روی است که پوپولیست میانه ای با روشنفکران، متخصصان و در یک کلام با نخبگان جامعه ندارد.
به عنوان مثال شرایطی را در نظر بگیرید که با وجود تورم بالا مردم از نظر معیشتی در مضیغه باشند و طبیعتا از هر گونه توزیع مستقیم پول استقبال میکنند. در چنین شرایطی اقتصاددانان بالاتفاق بر عدم توزیع مستقیم پول در سطح جامعه تاکید میکنند چرا که باعث افزایش مضاعف تورم و سخت تر شدن وضعیت معیشتی مردم خصوصا اقشار کم درآمد خواهد شد. هر چند ممکن است در کوتاه مدت مطلوب به نظر آید. علی القاعده اگر فردی دلسوز مردم باشد در این وضعیت این تقاضای عمومی را پیگیری نمی کند و تلاش می کند برای مردم توضیح دهد که این اقدام مستقیما به زیان خود آنها خواهد بود. در ازای آن سعی میکند با اقدامات جایگزین، تولید ملی را تقویت کند تا به شکل طبیعی به صورت پایدار در جامعه خلق ثروت شود و همه مردم از آن بهرهمند گردند. اما پوپولیست ها در چنین شرایطی موج سواری را بر آگاهی بخشی و اتخاذ تصمیمات اصولی ترجیح می دهند چون آنها تنها به فکر حفظ قدرت خود هستند نه منافع بلند مدت جامعه. بنابراین نه تنها از توزیع مستقیم پول امتناع نخواهند کرد بلکه به این مطالبه دامن می زنند و آن را حق مسلم مردم می خوانند. در برابر مخالفان نیز ژست مردمی بودن و عدالت خواهی می گیرند و مخالفان خود را به دشمنی با مردم و فساد متهم می کنند. این افراد بیش از هر کسی به جامعه خیانت می کنند چون نه تنها بر خلاف منافع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آنها قدم برمی دارند بلکه با تاکید و تایید برخی خواسته های غیرعلمی و زیان بخش عمومی به آنها دامن می زنند و پروسه رشد جامعه را سالها به تعویق می اندازند.
تاریخچه و ریشه یابی
ریشه ی کلمه ی پوپولیسم، از واژه ی فرانسوی Peuple آمده است که در انگلیسی نیز People است و معنای آن، اصالت مردم است؛ یعنی هرچه مردم بگویند. به عبارتی معنای به دنبال مردم و رضایت عامه را جلب کردن دارد. همانطور که در بالا نیز اشاده شد، این واژه را عوام فریبی و عامه گرایی نیز ترجمه کرده اند. پوپولیسم را در رها کردن مصالح حقیقی مردم و فدا کردن آنها به پای امیال روزمره و زودگذرشان معنا کرده اند.
مفهوم پوپولیسم از اواخر قرن نوزدهم در علوم اجتماعی رایج شد و به جنبشی اطلاق میشد که در نیویورک توسط دهقانان علیه سرمایه داران بزرگ به راه افتاده بود و از آن پس به آن دسته از سیاستمدارانی اطلاق می شود که در یک کلام، ضدمدرن، نامعقول و پس رونده اند.
نظریهٔ عوامگرایی فلسفی طبق تعریف نظریهپرداز غربی، هربرت شیلر عبارت است از “عامهی مردم که افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف هستند.”
عوامگرایان در روسیه حزب آزادی و زمین را بنیان نهادند. عوامگرایی در آغاز اشاره به این اعتقاد داشت که انقلاب کار مردم است (که در روسیه معنای آن دهقانان بود) نه اقلیت مبارز انقلابی. در پایان قرن نوزدهم مارکسیستهای روسیه که به عمل سازمانی و حزب پیشرو باور داشتند به همهٔ روشهای انقلابی رقیبان غیر مارکسیست خود بر چسب عوامگرایانه زدند واین عنوان به صورت تحقیر آمیز رواج یافت.
در قرن بیستم بیشتر جنبشهای «عامهگرا» با جنبشهای آمریکای لاتین و هند شناخته میشد اما از دهه ۱۹۸۰ به بعد این جنبشها در کشورهای کانادا، ایتالیا، هلند، اسکاندیناوی و ایالات متحده نیز درجاتی از موفقیت را بهدست آورده است.
عوامگرایی را در جنبشهای روستایی اروپای شرقی پیش از ۱۹۳۹ و نیز در فاشیسم و نازیسم و در بسیاری از جنبشهای آزادی بخش جهان سوم میتوان یافت.
نشانه ها و ویژگیهای پوپولیسم
کاربرد سیاسی پوپولیستی، در هر کشوری ویژگیهای منحصر به فردی دارد. اما پوپولیسم دارای چند ویژگی مشترک به شرح زیر است:
1. پوپولیسم یک نوع مزاج کوتاه مدت است؛ تصمیمگیری بر اساس آنچه که امروز و احتمالا دیروز و شاید هم فردا میخواهد اتفاق بیفتد! پوپولیسم فاقد دوره زمانی است، نه با گذشته کاری دارد و نه با آینده، نه با استدلال و نه با مطالعه، بلکه نوعی عوام فریبی است در جهت راضی نگاه داشتن مردم جامعه برای مثلا سه هفته آینده! یک دوره زمانی است برای اینکه گروهی یا شخصی بتواند آنچه را که در ذهن دارد پیاده کند و مردم را در یک فضای محدود زمانی، مکانی و فلسفی محصور کند تا بتواند اهداف خود و گروه خاص خود را پیش ببرد.
2. معمولا با شعارهای ضد امپریالیستی، و با وعدههای کلی و مبهم، بدون ارائهی برنامهای مشخص برای حل بحرانهای موجود در جامعه، سعی در جلب پشتیبانی از جانب مردم دارد. اگر برنامهای هم ارایه دهد، عامیانه، سطحی و غیرتخصصی است.
3. مستقل از احزاب و نهادهای فعال در جامعه به پیش میرود و تنها با همراه کردن تودهای از مردم با خود، سعی در اعمال فشار مستقیم بر حکومت دارد.
4. پوپولیست تعهدی در برابر ارزشهای بنیادین مثل اخلاق، صداقت، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی ندارد.
5. افراد پوپولیست به جای ریشهیابی و علتیابی معضلات جامعه، با مردم ناراضی همراه میشوند و احساسات و حب و بغضهای آنها را علیه اقشار و افراد توانا و مؤثر و سازنده تحریک میکنند. او به مضامین پیچیده توجهی نشان نمیدهد، از تحلیل علمی سرباز میزند، به مسایل بااهمیت واقعی نمیپردازد و اگر اشارهای هم به آنها کند، تنها در جهت کم اهمیت جلوه دادن آنهاست، چرا که طرح چنین مضامینی به نفع او نیست. آنها به زبان تودههای کم سواد سخن میگویند و تودههای کم سواد را در مقابل طبقه ی باسواد و نخبه تهییج و تحریک میکنند.
6. یک پوپولیست و عوام فریب، چند خبرگزاری دارد. تعداد زیادی روزنامه دارد که زنجیروار مخالفان را نقد و متهم و تخریب میکند و مدام از عوام فریب مذکور تعریف و تمجید کرده و او را با کلاس و نخبه و موجه معرفی میکنند و سیاستهای او را به روز، مدرن متمدن و در مسیر توسعه قلمداد میکند. در بعضی موارد، فرد پوپولیست تقدیس نیز میشود و از اعتقادات مذهبی مردم بهرهبرداری میکند. فرد پوپولیست دارای کاریزمای قوی است و مخاطبانش از او بت میسازند.
7. ویژگی دیگری که در پوپولیسم وجود دارد این است که اگر یک سیاستمدار پوپولیستی ببیند که مردم حرف اشتباهی را میزنند، وی نیز با آنان همراه میشود برای اینکه اهداف خود را در قالب آن تعریف کند.
8. مدافعینش روز به روز بر غیرعقلانی و غیرمنطقی و دروغین بودن وعدههایش پی میبرند و از وی فاصله میگیرند.
9. و مهمتر آن که یک پوپولیست هیچ گاه خود را “عوام فریب” نمی داند…
هرکدام از ما به درجاتی دچار پوپولیست هستیم. هر وقت که نظر عوامانه را به نظر کارشناسی و تخصّصی ترجیح میدهیم یک پوپولیست هستیم!
نمونه هایی از گزاره های پوپولیستی را که در محاورات روزمرهی ما شنیده میشوند:
“مگر پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما مشاوره ی پیش از ازدواج می رفتند که سال های سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی می کردند؟!”
“این داروهای شیمیایی یک جا را درست میکنند، صد جا را خراب میکنند، داروهای گیاهی طبیعی اند و به بدن صدمه نمیزنند!”
“جلوگیری از بارداری دخالت در کار خداست، روزی دست خداست، خدایی که دندان دهد نان دهد!”
“این همه آدم حتما یک چیزی میفهمند که دارند این کار را میکنند! مگر میشود این همه آدم اشتباه کنند؟!”
سوای از درگیر شدن در معنی واژ هها، برای اندازه گیری چگالی مردم گرایی مفید و مثبت یک دولت، باید میزان پایبندی اش را به مصالح حقیقی کشور و ملت شان اندازه گیری کرد نه شیوه ی پوشش و الفاظ و کلماتشان را.