تفاوت غزل و قصیده، یکی از سوالات رایج میان فارسی زبانان و ادبیات دوستان است. با وجود شباهت بسیار زیادی که در ظاهر این دو قالب شعری محبوب وجود دارد، تفاوت غزل و قصیده چیزی ورای ظاهر قالب و طرز قرار گرفتن قافیه ها است.
نمودار قافیه در هر دوی قالب های غزل و قصیده، مشابه و به شکل زیر می باشد؛ یعنی قافیه در انتهای مصرع اول از بیت اول، و تمامی مصرع های زوج شعر (مصرع دوم ابیات) قرار گرفته است.
…………………..* ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
اما تفاوت غزل و قصیده را در موارد زیر خلاصه کرد؛
1. قصیده در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بوده است. در حالی که غزل در اواخر قرن پنجم، به تدریج در دیوان شاعران جایی به خود اختصاص داد.
2. غزلی شعری کوتاه با تعداد ابیاتی بین 5 تا 14 بیت می باشد در حالی که قصیده، شعری بلند بوده و 20 تا 70 بیت دارد.
3. موضوع قصاید مدح شاهان و بزرگان، تهنیت جشنها، وصف طبیعت و گاه پند و اندرز است. موضوع اصلی غزل بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق و شکوه از روزگار است.
4. در قصیده، شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد و به همین دلیل است که آن را قصیده یعنی مقصود نام دادهاند. این در حالی است که ابیات غزل از لحاظ مضمون دارای استقلال اند و هر بیت یک غزل می تواند مفهومی جداگانه داشته باشد. و به همین دلیل است که می توان به غزل تفال داشت زیرا به دلیل تنوع ابیات، امکان اینکه یکی از ابیات غزل مفهومی نزدیک به خواسته ی شخص تفال کننده داشته باشد بسیار زیاد است.
5. همان اندازه که در قصیده فخامت و جزالت مطلوب است، در الفاظ و معانی غزل باید رقت و لطافت بکار برد و از کلمات وحشی و تعبیرات خشن و ناهموار سخت احتراز کرد.
برای درک بهتر تفاوت غزل و قصیده، بهتر است با هر کدام از این دو قالب، به صورت جداگانه آشنا شویم.
غزل چیست؟
غزل در لغت به معنای عشقبازی و سخن گفتن با زنان است و در ادب فارسی به قالبی از شعر سنتی فارسی غزل میگویند. در قالب غزل که معمولاً بین ۵ تا ۱۴ بیت دارد، مصراعهای بیت نخست با مصراعهای زوج هم قافیه هستند. موضوع اصلی غزل بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق و شکوه از روزگار است و ابیات غزل فارسی از لحاظ مضمون دارای استقلال اند.
غزل های اولیه ی زبان فارسی تا حدود قرن هشتم از لحاظ موضوع عاشقانه بود، ولی به مرور و با ورود مفاهیم بلند اخلاقی و معانی دلآویز حکمت و عرفان در شعر فارسی، غزل از صورت پیشین آن بهدرآمد و با اخلاق و عرفان در همآمیخت. چنان که در دوران معاصر، موضوعات سیاسی هم در حدی وسیع در غزل راه یافته است.
در آخرین بیت شاعر نام شعری یا تخلص خود را میآورد و بهترین بیت آن را شاه بیت یا بیت الغزل می گویند. قدیمیترین نمونه غزل مستقل و کامل را میتوان در آثار شهید بلخی، رودکی سمرقندی، دقیقی توسی یافت. در اوایل قرن ششم، قصیده از رونق افتاد و جای خود را به غزل داد.
انواع غزل:
غزل عاشقانه: انوری این نوع را جانی تازه بخشید و سعدی آن را به کمال رساند.
غزل عارفانه: سنایی غزنوی غزل عارفانه را شکل داد. عطار نیشابوری، مولوی بلخی، فخرالدین عراقی غزل عرفانی را رشد و تکامل بخشیدند. اوج غزل عارفانه در کار مولوی است.
غزل تلفیقی: در سده هفت و هشت هجری جریانی پدیدار شد که معانی و مضامین عارفانه و عاشقانه را در هم آمیخت. غزل اوحدی مراغهای، خواجوی کرمانی، عماد فقیه کرمانی، سلمان ساوجی و کاملترین نوع غزل در شعر حافظ است.
غزل قلندری: در این نوع غزل شاعر به وصف رندی، تظاهر به باده پرستی، لاابالی گری، طعن و کنایه به صوفیان و زاهدان ظاهر پرست میپردازد. نمونه این شعر در آثار سنایی غزنوی، خاقانی، عطار نیشابوری، عراقی، سعدی، حافظ یافت میشود.
غزل مضمون: این نوع به غزل سبک هندی مشهور است. در این نوع تمام همت شاعر، صرف یافتن مضمونهای تازه و نازک میشود. صائب تبریزی، طلب آملی، کلیم کاشانی از مشاهیر این شیوهاند. برخی شاعران ایرانی و هندی این نوع غزل را، به سبب افراط در نازکخیالی و تخیلات عجیب به سوی بی معنایی و ذهنیتهای غیرقابل فهم سوق دادند مانند: جلال اصفهانی و بیدل دهلوی.
غزل سیاسی-وطنی: محتوا مسائل حاد اجتماعی است. از جمله برخی آثار عارف قزوینی، فرخی یزدی، ابوالقاسم لاهوتی، غلامرضا قدسی، هوشنگ ابتهاج
غزل نو: برخی این نوع غزل را غزل تصویری نامیدهاند. این نوع غزل تحت تأثیر شعر نو پدید آمد. مشخصههای این نوع غزل زبان تازه و امروزی، غلبه تصاویر جدید و نو، وزنهای عروضی تازه و وحدت محتوا است.
نمونه برجسته این نوع غزل در آثار هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، سیمین بهبهانی، حسین منزوی، محمد علی بهمنی، بهمن صالحی میتوان یافت.
اگر تعداد ابیات غزل از پنج بیت کمتر باشد میتوان آنرا غزل ناتمام گفت؛ و کمتر از سه بیت را به نام غزل نشاید نامید.
مثال غزل از حافظ:
یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد؟ / دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست؟ / خون چکید از شاخ گل، باد بهاران را چه شد؟
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی / حق شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟
لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست / تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار / مهربانی کی سر آمد؟ شهر یاران را چه شد؟
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند / کس به میدان درنمی آید، سواران را چه شد؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست / عندلیبان را چه پیش آمد؟ هزاران را چه شد؟
زهره سازی خوش نمی سازد، مگر عودش بسوخت؟ / کس ندارد ذوق مستی، میگساران را چه شد؟
حافظ، اسرار الهی کس نمیداند، خموش / از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد؟
قصیده چیست؟
قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر کلاسیک فارسی است. قصیده معمولاً از ۲۰ تا ۷۰ بیت است. قصیده شعری با موضوع ومقصودی خاص است؛ ستایش یا نکوهش، تهنیت یا تعزیت، شکر یا شکایت، فخر یا حماسه، پند و حکمت، مسائل اخلاقی و عرفانی. در این نوع شعر مصراع اول با مصراعهای زوج همقافیه است. شاعران ایرانی قصیده را از شعر عربی گرفتهاند. بخش عظیم ادبیات فارسی را دهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل میدهد. کمی یا زیادیِ بیتهای قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوّت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. بنا به روایتی نخستین شعر فارسی قصیدهای است از محمد وصیف سگزی، دبیر دربار یعقوب لیث صفاری، که تنها ۶ بیت آن باقی مانده است. مطلع این قصیده این است:
(ای امیری که امیران جهان خاصه و عام / بنده و چاکر و مولای و سگ بند و غلام)
شاعر میتواند قصیده را در وزنهای گوناگونی بسراید. اگرچه پیشینهٔ قصیده به شعر عربی در دوران جاهلیت میرسد، لیکن در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بودهاست. از قرن هفتم بهبعد، بهدلیل از بین رفتن دربارهای مقتدری که مشوق شاعران مدیحهسرا بودند، قصیده رو به ضعف نهاد. موضوع قصیدهها از قرن نهم بهبعد، بیشتر تجلیل و ستایش اولیای دین است. در دوران متأخر، ملکالشعرا بهار با وارد کردن مضمونهای اجتماعی و سیاسی در قصیدهها، رنگ تازهای به قصیده داد و این قالب شعری را احیا کرد.
انواع قصیده؛
1. مدحی
2. مذهبی و فلسفی
3. اخلاقی و زهدی
4. سیاسی و اجتماعی
مشهورترین سرایندگان قصیده
فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری، ناصر خسرو، خاقانی شروانی، انوری اَبیوَردی، ظهیر فاریابی، سعدی شیرازی و ملک الشعرای بهار بوده اند.
مضمون و محتوای قصیده در گذر زمان
الف) در روزگار سامانیان اغلب به مدح و ستایش در حد اعتدال و مبالغههای شاعرانه پرداخته میشدهاست.
ب) در دوران غزنویان و سلجوقیان به مدح و ستایش سلاطین و وزرا و امرا با تملق و چاپلوسی به حد غلو و افراط در طرح تقاضا به حد سؤال و تکدی میرسیدهاست.
ج) ناصر خسرو، با ایجاد تحول و انقلاب در مضمون قصیده، آن را در خدمت توجیه و تبیین مبانی اعتقادیِ آیین اسماعیلیان درآورد.
د) سنایی قالب قصیده را به مضامین دینی و شعر عرفانی و زهدیات و قلندریات تخصیص داد و شیوهٔ او بهوسیلهٔ عطار، شمس مغربی، اوحدی، خواجو، جامی و دیگران دنبال شد.
ه) سعدی، و بهتَبَعِ او، سیف فَرغانی، قصیده را بیشتر در استخدام طرح مسائل اخلاقی و اجتماعی درآوردند.
و) از دوران مشروطیت به این سو، قصیده بیشتر در خدمت مسائل سیاسی، اجتماعی، میهنی و ملی و ستایش آزادی قرار گرفته و در تهییج عواطف و احساسات و تنویر افکار جامعهٔ کتاب خوان نقش بسزایی داشته است. شاخصترین قصاید از این نوع را میتوان در دیوان ملکالشعرا بهار سراغ گرفت.
اصطلاحات قصیده:
قصیده دارای اصطلاحاتی خاص خود است. بیت اول آن مَطلَع نامیده میشود. بیتهای شروع قصیده را، که معمولاً وصف طبیعت یا شرح وصال یا فراق معشوق است، «تغزل» (شعر عاشقانه گفتن) یا «تشبیب» (احوال ایام جوانی را ذکر کردن) یا «نسیب» (شعر لطیف دربارهٔ زنان) میگویند. پس از چند بیت، شاعر تغزل را به مدح میکشاند که این قسمت را «تخلص» مینامند. مهارت شاعر در پیوستن بخش مقدمه قصیده به مدح، و ظرافتی که در این مورد بهکار میبَرَد «حسن تخلص» نامیده میشود. پس از مدح، که قسمت اعظم قصیده را تشکیل میدهد، شاعر قصیده را با «دعای تأبید» به پایان میبَرَد، یعنی برای ممدوح خود آرزوی جاودانگی میکند، که به این قسمت شَریطه میگویند.
در بسیاری از قصاید، بهویژه وقتی که موضوع آن مدح نیست، بدون تشبیب و تغزل سروده شدهاند و شاعر بدون مقدمه وارد موضوع موردنظر خود شدهاست. چنین قصیدهای را «محدود» یا «مُقتَضَب» مینامند. بهلحاظ طولانی بودن قصیده و یکسان بودن قوافی، گاه شاعر مجبور به تجدید مطلع میشود؛ یعنی مصراع اول بیتی در اواسط قصیده با مصراعهای زوج همقافیه میگردد. پس از آن، شاعر اجازه دارد که قوافی تکراری با بخش قبلی را در شعر خود استفاده کند. خاقانی شروانی و سعدی شیرازی در قصاید خود از روش تجدید مطلع بهره بردهاند.
اکرم
باسلام. عالی بود. خیلی متشکرم
زهرا
عالی بود خیلی ممنون بابت راهنمایی هاتون
زهرا
خیلی خوب است ولی خیلی کم است
سهيل
عالی بود
پوران تنگستانی فر
بسیار عالی بود. متشکرم.
محمد
عالی بود سپاس...
رزیتا
بسیار عالی بود من راضی بودم
عالی بود