تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا اولین بار با دستور امام خمینی در روز 25 بهمن 1357 با رهبری ابراهیم یزدی اتفاق افتاد. تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا به وسیله چیریکهای فدایی خلق انجام شد.
اما حملهای که منجبر به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا شد در روز 13 آبان 1358 اتفاق افتاد که در این حمله 66 نفر از دیپلماسیهای آمریکایی دستگیر شدند. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا درست 9 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد.امام خمینی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را انقلاب دوم نامید. دانشجویان پیرو خط امام با حمله به سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید سابق که بعدها طالقانی نام گرفت آن را تصرف کردند. گروگانهای آمریکایی از تاریخ از 13 آبان 1358 تا 30 دی 1359 ادامه داشت. پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا به پایان رسید و سرانجام گروگانهای آمریکایی در بند دانشجویان آزاد شدند. در جریان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما دانشجویان پیرو خط امام توانستند بخش اعظمی از این اطلاعات را بازیافت کرده و حدود ۷۰ سند محرمانه که نشان دهنده خباثت های دولت آمریکا علیه ملت ایران و فعالیت های مخفی سازمان اطلاعاتی آمریکا در ایران بود را فاش کنند، بعدها امام خمینی (ره) از این اقدام دانشجویان به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
اما چند روز قبل میشل ستبون عکاس معروف فرانسوی که سابقه فراوانی در ثبت لحظات تاریخی سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی داشت در خبرگزاری مهر حضو یافت و در جریان این حضور به برخی حوادث مهم در جریان انقلاب اسلامی پرداخت که از جمله آن تسخیر سفارت آمریکا در ایران بود. میشل ستبون عنوان کرد که به خاطر دارد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت آمریکا در ایران 2 بار تسخیر شد، بار اول توسط کسانی که وی هیچ شناختی از آنها نداشته و نمی دانست چه گروهی هستند و بار دوم دانشجویان پیرو خط امام توانستند سفارت آمریکا را تسخیر کنند.
وی این را هم گفت که از تسخیر سفارت آمریکا برای بار نخست عکاسی کرده ولی زمانی که دانشجویان لانه جاسوسی را تسخیر کردند وی در فرانسه بوده و موفق نشده که تصویری از این واقعه ثبت کند.
به این بهانه با دو تن از کارشناسان تاریخی کشور به گفتگو نشستیم تا ابعاد مختلف این واقعه را مورد بررسی قرار دهیم.
براساس برخی اسناد منتشر شده و کتاب خاطرات برخی دیپلمات های آمریکایی از جمله ویلیام سالیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، چند ماه قبل از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان، سفارت آمریکا توسط چریک های فدایی خلق ایران (مارکسیست های انقلاب) نیز تسخیر شده بود اما…
تسخیر اول لانه جاسوسی توسط چریک های فدایی خلق/ ابراهیم یزدی خاتمه دهنده ماجرا
صبح روز ۲۵ بهمن سال 1357 یک گروه مسلح از سازمان چریک های فدایی خلق ایران به سفارت آمریکا حمله کرد، ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا با دولت موقت تماس گرفت و از آنها کمک خواست. ترس کارکنان سفارت از این واقعه موجب شد که آنها در اتاق گنبدی شکل مخابره خبر جمع شده و اقدام به از بین بردن اسناد موجود در سفارت کنند.
به رغم آنکه با این اقدام چریک های فدایی خلق، سفارت از کنترل دیپلمات های آمریکایی خارج شد اما دقایقی بعد و پس از آنکه خبر این حمله به گوش امام خمینی (ره) رسید، وی این اقدام را تایید نکرده و دستور دادند بلافاصله مهاجمان از سفارت خارج شوند و برای این منظور ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت موظف شد تا به نمایندگی از دولتش، به این تنش پایان دهد.
پس از گذشت دو ساعت، نیروهای کمیته انقلاب به همراه یزدی وارد درگیری شده و موفق شدند چریکها را به ترک سفارت ترغیب کنند، به این ترتیب در ساعت دوازده ظهر آن روز، کنترل سفارت آمریکا به دست مقامات دولت موقت افتاد. همان روز، روزنامه اطلاعات در صفحه اول خود اینگونه تیتر زد که «سفارت آمریکا سقوط کرد» و در زیر این تیتر نوشت: «سرانجام سفارت آمریکا به تصرف ارتش انقلاب و چریکها درآمد.»
از این رو برای بررسی ابعاد این واقعه مهم تاریخ انقلاب با یعقوب توکلی محقق، مورخ، مدرس و کارشناس مسائل سیاسی به گفتگو نشستم تا از چگونگی تسخیر لانه جاسوسی را برای اولین بار و توسط چریک های فدایی خلق ایران و اینکه چرا امام خمینی (ره) تسخیر اول لانه جاسوسی را تایید نکرده اما چند ماه بعد ضمن تایید تسخیر دوم لانه جاسوسی توسط دانشجویان آن را به انقلاب دوم جمهوری اسلامی ایران تعبیر کردند مطلع شویم.
دکتر یعقوب توکلی در تبیین این واقعه تاریخی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروگانگیری را یکی از منطق های گروه های مبارز سیاسی دانست که آمریکا و اسرائیل به دلیل عملکرد خود در منطقه آن را به راهکار مبارزه برای این گروه ها تبدیل کرده بودند.
چگونه تسخیر سفارت آمریکا توسط چریک های فدایی خلق اتفاق افتاد.
چریکی های فدایی خلق بودند که تقریبا اواخر سال 57 وارد لانه جاسوسی شده و آنجا را گرفتند، اما به سرعت امام(ره) دستور داد که اینها را از سفارت بیرون کنید. در خاطرات آقای سالیوان اشاره شده که گروهی از چریک های فدایی خلق ایران به سفارت آمریکا حمله کرده و برای چند ساعت آن جا را در تصرف خود قرار دادند. بعد از اطلاع کمیته انقلاب از ماجرای حمله چریک های فدایی خلق به سفارت آمریکا به دستور امام خمینی، ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت و ماشاءالله قصاب که مسئول کمیته انقلاب بود وارد عمل شده و کمک کردند تا تسخیرکنندگان سفارت را از آنجا بیرون کنند.
ورود کمیته انقلاب به ماجرا موجب مقاومت چریک های فدایی خلق یا واکنش نشان دادن به آنها نشد.
البته بعدها و پس از پایان این ماجرا چریک های فدایی خلق ماشاءالله قصاب را که مسئول کمیته انقلاب بود به شدت مورد حمله قرار گرفت.
سفیر آمریکا در چاپ های اول کتاب خاطراتش، عکس های قصاب را هم منتشر کرده است. خاطرم هست که روزنامه های چپ هم در آن زمان تعدادی از عکس های کسانی را که چریکی های فدایی خلق را از سفارت بیرون کردند در صفحات خود منتشر کردند.
چرا امام تسخیر اول لانه جاسوسی را تایید نکردند و بلافاصله بعد از مطلع شدن از این ماجرا دستور خروج را به تسخیر کنندگان دادند.
ابومسلم خراسانی برای امام صادق(ع) نامه ای نوشت و گفت حاضرم با شما بیعت کنم. امام صادق (ع) در اتاقی نشسته بودند که کوره ای از آتش در آن روشن بود، امام(ع) نامه را در آتش انداخت و بلافاصله آن را روی دست خود نگه داشت، قاصد ابومسلم خطاب به امام صادق(ع) گفت پاسخ شما چیست؟ امام(ع) فرمودند: پاسخ من همین است؛ به ابومسلم بگو تو نه آدم من هستی، نه در راه من و نه برای من هستی.
وقتی یک عملیات از سوی کسی که آدم شما نیست و تعلقی به شما ندارد، انجام می شود، نشان می دهد که او فقط می خواهد موجی ایجاد کرده و خود از آن موج بهره بگیرد، در زمانی که انقلاب نوپا بود این اقدام باعث می شد که در مسیر انقلاب، بحران ایجاد شود، چنانچه اقدام سازمان چریکی های فدایی خلق برای قدرت بخشیدن به سازمان چریکی ها بود.
ممکن نبود چریکی های فدایی خلق که در کردستان علیه نیروهای ما می جنگیدند و قاعده ترکمن صحرا را برای تجزیه کشور ایجاد می کردند، بخواهند سفارت آمریکا را در مسیر انقلاب تسخیر کنند، قطعا این اقدامات در مسیر منافع انقلاب نبود و این هوشمندی امام خمینی(ره) است که اجازه نداد هر کسی کشور را به سمت بحران ببرد.
سازمان چریکی های فدایی خلق در آن زمان حتی مساله ارتش خلقی را مطرح کرده بود تا ارتش منحل شود و به واسطه ارتش خلقی کشور را اداره کنیم، اما این ارتش خلقی که آنها ادعا می کردند به این معنی بود که ارتش و نظام کشور بدست چریکی های خلق بیافتد، وقتی شاخه نظامی یک کشور بدست افراد این چنینی می افتاد، در کشور بحرانآفرینی می شود، به همین خاطر هر چقدر تلاش کردند امام(ره) زیر بار منحل کردن ارتش نرفت، این نشاندهنده هوشمندی امام(ره) در تشخیص مسائل بود که کاملا هم درست عمل کردند.
تسخیر چند دو ساعته سفارت آمریکا در آن دوره ناشی از چه بود و چه بازخوردهای بین المللی داشت.
مساله گروگانگیری چیزی بود که آمریکا و اسرائیل خودشان برای منطقه به ارمغان آورده بودند، آنها همه راه های مبارزه را برای گروه های سیاسی بخصوص جنبش فلسطین بسته بودند. هیچ راهی برای تظاهرات یا راهپیمایی نبود. با خشونت شدیدی که اسرائیل و آمریکا در منطقه ایجاد کرده بودند تنها یک راه برای گروه های مبارز باقی مانده بود، گروه های مبارز فلسطینی می توانستند یک آمریکایی یا اسرائیلی را گروگان گرفته و به واسطه آن زندانیان خود را آزاد کنند؛ هیچ فرایند حقوقی مبتنی بر عدالتی وجود نداشت. ظلم حداکثری که اسرائیل و غرب در منطقه ایجاد کرده بودند کار را بجایی رساند که هر نیروی انقلابی برای اینکه بتواند حق خود را از دولت آمریکا یا اسرائیل بگیرد تنها به گروگانگیری فکر می کرد، وقتی این شیوه بین گروه های فلسطینی به عنوان یک منطق جا افتاد، این منطق در جاهای دیگر هم بکار گرفته شد.
آمریکا و اسرائیل ادبیات گروگانگیری را به منطق مبارزات سیاسی تبدیل کرد
در حقیقت عملکرد آمریکا و اسرائیل باعث شد که ادبیات گروگانگیری در جریان مبارزات سیاسی به عنوان یک روش جا بیافتد. از طرفی غرب و یهودیان به دلیل اینکه در برابر موضع گروگانگیری نقطه ضعف داشتند، این مساله تحریک بیشتری را برای کسانیکه می خواستند دست به این کار بزنند ایجاد می کرد و یک عامل موثرتری به نظر می رسید از این رو همه گروه هایی که دست به اسلحه بودند یا می خواستند در برابر زورگویی های غرب اقدام موثری انجام دهند، بدون شک یکی از شیوه هایی که به آن فکر می کردند مساله گروگانگیری بود.
این چیزی بود که غرب در ترویج آن در منطقه موثر بود، هر کسی که می خواست به غرب و اسرائیل ضربه بزند چون نمی توانست دست به یک اقدام مسلحانه یا اقدام حقوقی در مجامع بین المللی بزند، به چنین شیوه ای متوصل می شد.
البته اینکه گروگانگیری تبدیل به منطق مبارزه شده بود، حکایت از این داشت که غرب در برابر این مساله آسیبپذیر بود و نسبت به آن واکنش نشان می داد، همین مساله می توانست برای گروه های مبارز تلقی مثبت داشته باشد، از این رو بخش گسترده ای از عملیات های انقلابی، عملیات های گروگانگیری یا شبه گروگانگیری بود.
در تسخیر اول لانه جاسوسی اسنادی هم از سفارت آمریکا کشف شد.
چون کمیته بلافاصله وارد عمل شد و چریکی ها را از سفارت بیرون کرد بنابریان فکر نمی کنم سندی کشف شده باشد.
تسخیر دوم لانه جاسوسی چرا مورد تایید امام خمینی قرار گرفت و موجب شد که امام آن را به انقلاب دوم تعبیر کنند.
وقتی بحث تسخیر دوم سفارت آمریکا مطرح می شود، می توان پی به میزان دخالت های آمریکا در ایران برد، در آن دوره آمریکایی ها به شدت با گروه های مختلف سیاسی ضد انقلاب و تجزیه طلب همکاری کرده و ارتش آزاد ایران با پول سازمان سیاه علیه انقلاب کار می کند، یعنی در کشور شرایطی را ایجاد کردند که از هر جناح دخالت و حضور آمریکایی ها مشهود بود.
در چند ماه اخیر وقتی ماجراهای مصر و محمد مرسی پیش آمد، درک و فهم برخی اتفاقات در دوران انقلاب که ناشی از دخالت های آمریکا بود برایمان راحتتر شد؛ در مصر تعلل دولت مرسی از تجزیه ارتش از عوامل غرب و همراهی آنها با آمریکا باعث شد که انقلاب مردم مصر اگرچه ناقص بود دوباره تصاحب و تبدیل به ضد خود شود.
تسخیر لانه جاسوسی عملا صفحه رادار فرماندهی آمریکا را در ایران سیاه کرد و باعث شد دیدگاه های اطلاعاتی آنها در کشور ما تاریک شد، چون نیروها و شبکه های نظامی خود را از دست دادند.
دولت آمریکا عنوان می کند که بعد از ماجرای تسخیر سفارت با چه دشواری هایی مجبور شد با توسل به برخی سیاستمداران و خبرنگاران خبرکی از داخل ایران بدست بیاورند.
در فیلم “آرگو” علیرغم اینکه در حق ملت ایران بی ادبی های بسیاری انجام شد، اما به خوبی نشان داده شد که در ایران نسبت به دشمن آمریکایی حساسیت وجود دارد، در حقیقت بعد از تسخیر لانه جاسوسی، ایران دیگر ایالت آمریکا محسوب نبود و مستقل شد.
وقتی سفارت آمریکا در ایران تعطیل و شبکه راداری آمریکا برای مبارزه با انقلاب سیاه شد، آنها دیگر نتوانستند اهداف خود را بخوبی مدیریت کنند، از این رو عرصه را به میدان دیگری بردند که البته این عرصه دیگر خطری برای اصل انقلاب محسوب نشد.
پس به اعتقاد شما تسخیر دوم لانه جاسوسی چون شبکه ارتباطی آمریکا را از ایران قطع کرد مورد تایید امام (ره) قرار گرفت.
در حقیقت در انقلاب اول محمدرضا به عنوان مزدور از کشور بیرون شد و در انقلاب دوم نقطه نفوذ آمریکا در ایران کور شد، یعنی اول نوکر و بعد ارباب از کشور بیرون شدند؛ در جریان تسخیر دوم لانه جاسوسی، امام(ره) آمریکا را از منطقه بیرون کرد، وقتی آمریکا از منطقه بیرون شد، اسرائیل نیز در جنوب لبنان علی رغم قدرت گسترده دیگر بلاپشتوانه شد.
از دیگر سو دکتر عباس سلیمی نمین رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاص ایران نیز در تببین ابعاد این حادثه تاریخی بر اقدامات آمریکا و اسرائیل در منطقه و تاثیر آن بر گروه های مبارز سیاسی نسبت به گروگانگیری و توجه به این امر به این عنوان یک منطق بر مبارزات خود تاکید کرد.
چرا در وقایع تاریخی پس ار انقلاب کمتر به تسخیر سفارت آمریکا قبل از اینکه توسط دانشجویان تسخیر شود پرداخته شده است.
این رخداد در همه آثاری که راجع به تحرکات سفارت آمریکا بعد از انقلاب منتشر شده مورد اشاره قرار گرفت است. چریکی های فدایی خلق چند روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در اواخر سال 57 در یک اقدام غافلگیرانه وارد سفارت آمریکا شده و بلافاصله دولت موقت با رجوع به سفارت با رهبری ابراهیم یزدی کسانی را که وارد سفارت شده بودند را بیرون کردند و از آن به بعد کمیته ای در سفارت ایجاد کردند که این کمیته سفارت را محافظت می کرد.
از آنجایی که جریان چریک های فدایی خلق یک جریان وابسته به بیگانه بود نه پایگاه اجتماعی داشت و نه مورد حمایت قرار می گرفت ضمن اینکه در آن مقطع مشخص نبود که سفارت آمریکا چه موضعی را در قبال حرکت ملت ایران دنبال خواهد کرد.
چرا تسخیر لانه جاسوسی برای بار دوم و توسط دانشجویان مورد حمایت مردم قرار گرفت اما تسخیر سفارت برای بار اول چندان مورد توجه قرار نگرفت.
حرکت دانشجویان که مورد حمایت مردم قرار گرفت برای زمانی است که عامه مردم و اهل سیاست به این جمع بندی رسیده بود که سفارت آمریکا در ایجاد اغتشاش، تجزیه و مسائل این چنینی نقش محوری دارد، گرچه سندی برای اثبات این برداشت خود نداشتند اما متوجه این مسئله بودند که گروههایی که در کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و آذربایجان دست به حرکت های ضد منافع ملی می زنند از یک مرکزی حمایت می شوند و یک کانون قدرت آنها را تغذیه می کند.
گرچه گروههای چپ گرا مانند کردهای کومله که ترور و اقدامات ضد انسانی را اولویت کارهای خود قرار می دادند اما ماهیت غربگرا داشتند یعنی حرکت های عوام فریبانه را تحت گرایش به چپ و زیر لوای چپگرایی و در جهت منافع آمریکا دنبال می کردند.
اخلال گری آمریکا برای انجام کودتا در اذهان ملت خودنمایی می کرد
امام خمینی (ره) گفت اینها چپ آمریکایی هستند، جامعه هم این را پذیرفت. البته در تاریخ سایر ملت ها نیز این مسئله صادق است، در شیلی هم جریانات این چنینی را شکل دادند تا از طریق آن کودتا انجام دهند بنابراین در ذهن ملت ها این مسئله که آمریکا در تمام دنیا ایجاد اخلال کرده تا کودتا کند خودنمایی می کرد.
در جریان ملی شدن صنعت نفت حزب توده گرایش نزدیک به شوروی داشت اما انگلیسی ها توانستند از آن استفاده کرده و عناصری با عنوان چپ بسازند تا با توهین به مقدسات و برخی اقدامات دیگر موجب وحشت ملت ایران شود که مبادا روس ها بر ایران حاکم شوند، آنها این کار را برای ترس جامعه ایران انجام دادند تا از ادامه مبارزه ملت ایران علیه انگلیس جلوگیری کنند به همین دلیل حرکت چریک های فدایی خلق نمی توانست از حمایت ملت ایران برخوردار باشد.
بسیاری تصور می کردند ملت ایران آمریکایی ها را از کشور بیرون کردند و این کار باعث ندامت آمریکا خواهد بود بنابراین اقدامات ضد ایرانی خود را دنبال نخواهد کرد ولی وقتی دیدند سفارت آمریکا همچنان به اقدامات خود ادامه می دهد از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان حمایت کردند.
در مدت زمانی که چریک های فدایی خلق در سفارت بودند اسنادی هم از آنجا کشف شد.
این اقدام بیشتر از دو ساعت دوام نداشت از آنجا که چند روز بیشتر از پیروزی انقلاب نگذشته بود برخی تصور می کردند این کار را وابستگان به یک قدرت بیگانه انجام دادند تا بهانه و انگیزه لازم را برای کودتا به آمریکایی ها بدهند ضمن اینکه حرکتی که بیگانگان در آن حضور دارند به طور حتم نزد ملت ایران به عنوان یک حرکت علیه مصالح ملت تشخیص داده می شود.
اگر چریک های فدایی خلق موفق می شدند اسنادی را از سفارت خارج کنند این باعث می شد که روس ها بر ملت تسلط پیدا کنند. چنانچه در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، مظفر بقایی به همراه اردشیر زاهدی به محل نگهداری اسناد مرکز ملی نفت رفته و این اسناد را از آنجا بیرون آورده اند اما تمام اسناد این مرکز را در خدمت ملت ایران قرار ندادند، بقایی یک عنصر وابسته به آمریکا بود اگر چه برخی اسناد را در اختیار مصدق قرار داد و برخی هم بعدها به صورت کتاب منتشر شد اما اسنادی که مشخص می کرد چه کسانی از تاراج اموال ملت حقوق و مزایا دریافت می کنند به طور کامل مشخص نشد.
تسخیر سفارت آمریکا توسط چریک های فدایی خلق اشراف شوروی را بر معادلات ایران بیشتر می کرد
تسخیر سفارت آمریکا توسط چریک های فدایی خلق می توانست اشراف شوروی را بر معادلات ایران بیشتر کند. بنابراین هیچ سندی در جریان این اقدام از سفارت آمریکا خارج نشد چون در همان دقایقی اولیه نیروهای وابسته به کمیته انقلاب وارد سفارت شده و ضمن درگیری با تسخیر کنندگان لانه جاسوسی، آنها را از سفارت بیرون کردند.
نقش ماشاا… قصاب بعد از این جریانات چه بود.
ماشاءالله قصاب بعد از تسخیر سفارت آمریکا توسط چریک ها فدایی خلق از سوی ابراهیم یزدی به عنوان رئیس کمیته مستقر در سفارت منصوب شد. وی اقدامات بسیاری انجام داد تا آمریکایی ها اسناد بسیاری را از کشور خارج کنند و باعث شد که بعدها آمریکایی ها به کمک امین اعتزام اسناد بسیاری را تحت پوشش این کمیته از کشور خارج کردند.
کمیته مستقر در سفارت قطعا از آمریکایی ها حفاظت می کرد و بعدها مشخص شد ویلیام سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران با ماشاءالله قصاب ارتباط تنگاتنگی داشت.
چرا امام خمینی (ره) بلافاصله بعد از اطلاع از ورود چریک های فدایی خلق به داخل سفارت دستور خروج آنها را داد.
طبیعی بود که امام و ملت نسبت به این اتفاق حساسیت شدیدی داشته باشند چرا که ملت ایران همواره معتقد است ما با هر بیگانه ای، بیگانه هستیم، فرقی نمی کند که بیگانه آمریکا باشد یا شوروی؛ قطعا فعال بودن وابستگان شوروی را هم علیه منافع خود می پنداشتند.
در فصل نوینی که بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 57 آغاز شده بود ملت ایران باید دلایل قانع کننده مطرح می کرد تا اثبات شود سفارت آمریکا را در ایران حرکت ضد انقلابی انجام می دهد که در زمان تسخیر لازنه جاسوسی توسط دانشجویان، این فرصت برای افکار عمومی فراهم شد که مشخص شود آمریکا نه تنها نسبت به گذشته خود نادم نیست بلکه برای در هم شکستن خیزش مردم همچنان اقدامات ضد انسانی خود را دنبال می کند. وقتی این مسئله مشخص شد امام خمینی و ملت ایران از حرکت دانشجویان در 13 آبان 58 حمایت کردند.