آیا پیامبر شهید شد؟
از سوالاتی که خیلی برای افراد پیش می ایدنحوه فوت حضرت محمد و مرگ پیامبر می باشد.با توجه به اطلاعاتی که در دست هست کسی از شهادت پیامبر سخن نمی گوید اما روایاتی است که مرگ پیامبر را بر اثر مسموم شدن اعلام می کنند.اما به راستی کدام درست است و پیامبر چگونه از دنیا رفت؟آیا به مرگ طبیعی پیامبر فوت کردند یا پیامبر به شهادت رسیدند؟درباره رحلت پیامبر بیشتر بدانیم.
پیامبر چگونه از دنیا رفت؟
آیا پیامبر به شهادت رسیدند و یا خیرآیا پیامبر به مرگ طبیعی از دنیا رفتند؟آیا حضرت محمد شهید شد؟.شاید اینها سوالی هایی باشد که ذهن شما را نیز درگیر کرده باشد.اینکهچگونه پیامبر از دنیا رفنتد و رحلت پیامبر چگونه رخ داد.آیا پیامبر نیز مانند بسیاری از امامان به شهادت رسیدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفنتد؟پاسخ این سوال را باید در منابع دینی جستجو نمود زیرا پیامبر اسلام یکی از بزرگ مردان تاریخ اسلام و خاتم الانبیا هستند و سوال نحوه مرگ پیامبر باید به درستی پاسخ داده شود.طبق روایاتی حضرت محمد مسموم شدند اما باید دید تا چه حد این موضوع حقیقت دارد.دلایل بسیاری از کتب روایی و تاریخی؛ چه از شیعه و چه از اهل سنت وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را تأیید می نماید، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که اگر شهادت را همانند آنچه قرآن کریم بیان فرموده؛ به معنای کشته شدن در راه خدا و رسول تعریف نماییم، بدیهی است که مقام و منزلت شخصی “
” که کشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهیدان خواهد بود، هرچند که آن مرد الاهی با مرگ طبیعی از دنیا رحلت نموده باشند.
یکی از مسایل دیگر که ابهام دارد، آن است که آیا حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفت و یا شهید شد ؟
در برخی از متون آمده است: «گروهی، زنِ یکی از اشراف یهود را به نام زینب فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. نقشة وی از این قرار بود که آن زن، کسی را خدمت یکی از یاران پیامبر فرستاد و از او پرسید که پیامبر اسلام کدام عضو از گوسفند را بیشتر دوست می دارد. او در پاسخ گفت: ذراع گوسفند مطبوعترین عضو برای پیامبر است. زینب، گوسفندی را بریان کرد و آن را مسموم ساخت، و بیش از همه در ذراع آن سم داخل نمود و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر نخستین لقمه ای را که به دهان گذارد، احساس کرد مسموم است. فوراً آن را از دهان در آورد، ولی کسی که با ایشان غذا می خورد، یعنی «بشر بن براء معرور» که از روی غفلت چند لقمه خورده بود؛ پس از مدتی بر اثر سم در گذشت. پیامبر دستور داد زینب را احضار کردند و به او گفت: چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی؟! وی در پاسخ گفت: تو اوضاع قبیلة ما را هم بر هم زدی، من با خود فکر کردم که اگر فرمانروا باشی، با خوردن این سم از بین خواهی رفت، و اگر پیامبر خدا باشی، قطعاً از آن اطلاع یافته و از خوردن آن خودداری خواهی نمود.
ابن اسحاق گزارش می دهد: «رسول خدا در معرض وفات خود به «امّ بشر» دختر «براء بن معرور» که برای عیادت وی آمده بود گفت: از همان خوراکی که با برادرت در «خیبر» خورده، اکنون رگ دلم قطع می شود. بدین جهت مسلمانان رسول خدا را علاوه بر افتخارات نبوّت دارای مقام شهادت هم می دانستند.
با توجه به مطالب مذکور باید گفت:
1) ازبرخی روایات و متون دینی استفاده می شود که پیامبر(ص) در جنگ خیبر مسموم شده و این مسمومیت در بیماری پیامبر مؤثر بوده است. برخی گفته اند: معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود می فرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی خورانده است .
شاید به خاطر همین روایات و متون تاریخی بوده که پیامبر(ص) را نیز دارای مقام شهادت می دانستند، همان گونه که ابن هشام تصریح نموده است.
در برخی روایات نیز اشاره شده که مسمومیت پیامبر در رحلت او تأثیر گذار بوده است، از این رو حضرت در هنگام رحلت با اشاره به مسمومیت خویش در خیبر می فرمود: «نیست پیامبر و وصی مگر این که شهید شود».
2) در خصوص این که بهپیامبر(ص) شهید گفته نمی شود، شاید بدان جهت باشد که مسایل تاریخی ابهام دارد و یا سند برخی از روایات اشکال دارد. طبیعی است چیزهایی را می توان به ساحت مقدّس پیامبر نسبت داد که شبهه و ابهام نداشته باشد. از سوی دیگر دقیقاً مشخص نیست که مسمومیت، چقدر در رحلت پیامبر تأثیر گذار بوده؛ زیرا مسمومیت در سال هفتم هجری بوده، ولی رحلت پیامبر در سال 11 هجری اتفاق افتاده و این فاصله زمانی حکایت از آن دارد که مسمومیت عامل اصلی رحلت پیامبر نبوده است. اگر مسمومیت علت اصلی رحلت پیامبر(ص) بود، باید پیامبر بعد از مسمومیت از دنیا می رفت،همان گونه که «بشر بن براء» که از گوشت همان گوسفند خورده بود، فوت کرد.
3) در خصوص صحت و عدم صحت اقوال دربارة رحلت و یا شهادت پیامبر(ص) نمی توان قضاوت نمود، زیرا داوری دربارة مسایل تاریخی مبهم، مشکل است. از متون تاریخی استفاده می شود که پیامبر توسط زن یهودیه مسموم شده است. حال پیامبر(ص) در اثر مسمومیت از دنیا رفت یا نه، مشخص نیست.
فرزندان پیامبر:
الف) پسران حضرت محمد:
1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.
2. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وی را «طیّب» و «طاهر» میگفتند.
3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجری متولد شد و در رجب سال دهم هجری وفات یافت.
عبدالله و قاسم از خدیجه کبری (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. و هر سه آنان در سنین کودکی از دنیا رفتند.
1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام کلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران حضرت محمد (ص) همگی از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندی که از آن حضرت در زمان رحلتش باقی مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وی بود. این بانوی مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه انسانها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشی است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.
گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقهمند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه کبری (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقهمند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.
آغاز بعثت:
محمد امین (ص) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان میپرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی میدید، راستین و برابر با عالم واقع. روح بزرگش برای پذیرش وحی – کم کم – آماده میشد.
در آن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد (ص) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. سن محمد (ص) در این هنگام 40 سال بود. در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد (ص) خواست این آیات را بخواند: ” اقرأ باسم ربک الذی خلق” این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود.
ویژگیهای اخلاقی و رفتاری رسول خدا:
در وصف رفتار و صفات پیامبر (ص) گفتهاند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت. هرگز تمام دهان را نمیگشود، بیشتر تبسم داشت و هیچ گاه به صدای بلند نمیخندید، چون به سوی کسی میخواست روی کند، با تمام تن خویش بر میگشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود، چندانکه چون از جایی گذر میکرد، رهگذران پس از او، از اثر بوی خوش، حضورش را در مییافتند. در کمال سادگی میزیست، بر زمین مینشست و بر زمین خوراک میخورد و هرگز تکبر نداشت. هیچ گاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد، به ویژه آنگاه که تازه به مدینه درآمده بود، گرسنگی را پذیرا بود. با اینهمه، چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود که از نعمتهای دنیا به حد، بهره گرفته، هم روزه داشته، و هم عبادت کرده است. رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبنتی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود. سیرت و زندگی او چنان مطبوع دل مسلمانان بود که تا جزئیترین گوشههای آن را سینه به سینه نقل میکردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار میدهند.
تاریخ و سبب رحلت و محل دفن ایشان:
در اوایل سال 11 ق، بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. چون بیماری پیامبر (ص) سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهربانی با یکدیگر سفارش فرمود و گفت اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند، یا حلال کند و اگر کسی را آزردهام اینک برای تلافی آمادهام. وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 ق، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر(ص) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانهاش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.