«عبدالرحمن بن مسلم» معروف به «ابومسلم خراسانی» از جمله سرداران بزرگ عباسی می باسد که در به قدرت رسیدن آنها نقش اساسی به عهده داشته است. او توانست دولت بنی امیه را سرکوب و دولت عباسی را جایگزین آن کند. در ادامه بخوانید که ابومسلم خراسانی کیست؟
ابومسلم خراسانی کیست؟
گفته شده که ابو مسلم به ائمه اطهار اعتقادی نداشت؛ اما برای بهره گیری از نفوذ و وجهی سیاسی و معنوی آنان تا آنجا پیش رفت که نامهای به امام صادق(علیهالسلام) نوشت به این مضمون که : من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت میکنم، اگر مایل هستید، کسی برای خلافت بهتر از شما نیست. حضرت در پاسخ او نوشتند: «نه تو از یاران منی و نه زمانه، زمانهی ماست»
مذهب (تشیع و یا تسنن) ابومسلم به درستی مشخص نیست. برخی ابومسلم را متمایل و دارای گرایش به دین زرتشتی میدانند. مدرک ایشان دستور ابومسلم به قتل «به آفرید» است. بهآفرید از زمرهی مبلغانی بود که با بدعتگذاری در آیین زرتشت، موجبات اعتراض و شکایت موبدان زرتشتی را فراهم ساخت. دربارهی مذهب بهآفرید گفته شده که ظاهراً دارای مذهبی مابین اسلام و دین زرتشت بوده است. به آفرید که در منطقهی خواف طرفدارانی دست و پا کرده بود، به درخواست جمعی از موبدان زرتشتی ساکن نیشابور توسط ابومسلم دستگیری و سرانجام هر چند اسلام را پذیرفت؛ اما کشته شد.
ابومسلم با حکم ابراهیم امام -در سن نوزده و یا بیست سالگی- برای دعوت مردم خراسان به پیروی از عباسیان رهسپار خراسان میشود. مردم خراسان در این برهه تحت فشار و ستم فراوانی قرار داشتند و این وضعیت ظرفیت مناسبی را برای تشکیل هستهی جنبش ضد اموی در آن دیار شکل میداد.
جسوری و شجاعت ابومسلم خیلی زود، همه مردمی که از حکومت مروان، آخرین خلیفه اموی، ناراضی بودند را زیر پرچمش گرد آورد. ابومسلم در آغاز، برای دعوت کردن و بیعت گرفتن از مردم، بدون نام بردن از شخص خاصی تنها به یکی از خاندان بنی هاشم که مورد پذیرش همگان قرار گیرد(الرضا من آل محمد) دعوت میکرد تا این که در روز اول شوال سال ۱۲۹ هجری با برافراشتن پرچم سیاه در روستایی به نام سفیدنج از توابع مرو قیام خود را علنی ساخت. او به سپاهیانش نیز دستور داد تا لباسهای سیاه بر تن کنند از اینروی طرفداران وی به «سیاهجامگان» و قیامش به «جنبش سیاهجامگان» شناخته شد.
سپس سپاهی را روانهی عراق کرد. سپاه ابومسلم توانست در سال ۱۳۲ هجری قمری سپاه یکصدهزار نفری مروان را در منطقهای به نام «زاب» در نزدیکی موصل شکست دهد. با خلافت ابوالعباس عبدالله سفاح، اولین خلیفهی عباسی، امارت خراسان به ابومسلم واگذار میشود. اما قدرت و نفوذ وی برای خلیفه و اطرافیان او نگران کننده بود. سرانجام، ابومسلم که از جانب منصور ولیعهد و سپس خلیفهی عباسی دارای قدرت و نفوذی نگران کننده است در سال ۱۳۷ هجری قمری، به نحو توطئه آمیزی به قتل میرسد. با کشته شدن ابومسلم، قیامها و شورشهای متعددی به قصد خونخواهی او شکل گرفت.
عوامل پیروزی ابومسلم خراسانی و بنی عباس
هر چند در دوره بنیامیه این خاندان موفق شدند از حیث کشور گشایی و گسترش قدرت سیاسی به پیشرفتهای قابل ملاحظهای دست یابند، اما در مجموع، حکومت بنی امیه به واسطه جنایات و اقدامات خلافی که مرتکب شده است، چهرهای منفی از خود به جای گذاشته است، برخی از اقدامات منفی این حکومت عبارتند از:
سخت گیری نسبت به شیعیان
سیاست معاویه و اکثر خلفای اموی نسبت به شیعیان بسیار سخت گیرانه بود. شیعیان در این دوره عموماً در نهایت سختی روزگار میگذراندند. امنیت آنها همه جا مورد تهدید بود. قتل عام و غارت اموال شیعیان در این دوره امری رایج بود.
ائمه شیعه در این دوره در فشار و سختی بیشتری بودند. شهادت امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر(علیهم السلام) در این دوره و توسط حاکمان سفاک اموی صورت گرفت. بدون شک شهادت این ائمه بزرگوار، خصوصاً به شهادت رساندن امام حسین(ع)، به همراه 72 تن از یاران باوفایش در صحرای کربلا سال 61 هجری و به دستور یزید، از بزرگترین جنایات بشری در طول تاریخ است. در دوره بنی امیه، لعن امام علی(ع) خصوصاً تا زمان به حکومت رسیدن «عمر بن عبدالعزیز» به شدت رواج داشت و به صورت یک سنت درآمده بود.
موروثی کردن خلافت
یکی دیگر از اقدامات امویان، استبدادی و موروثی کردن خلافت است. معاویه فرزندش یزید را به عنوان جانشین خویش معرفی کرد و با این کار خلافت را موروثی کرد.(2) این روند تا پایان دوره حکومت بنیامیه ادامه داشت.
گسترش اندیشه جبرگرایی
از دیگر جنایات امویان میتوان به گسترش جبرگرایی اشاره کرد. این اندیشه که در حقیقت در راستای تثبیت خلافت امویان صورت میگرفت، این عقیده را در مردم القا میکرد که خواست الهی این است که بنیامیه به عنوان خلیفه در جامعه اسلامی حکومت کنند و کسی حق مخالفت و اعتراض بر این خواست الهی را ندارد. ( ابومسلم خراسانی کیست؟ )
رفتار ناشایست با موالی و ایرانی ها (غیر عربها)
در این دوره مساوات که یکی از ارکان مهم نظام اسلامی بود از میان رفت. امویان نژاد عرب را نژاد برتر و والاتر شمردند و گفتند؛ چون پیامبر اسلام از عرب برخاسته است پس عرب بر دیگران برتری دارد.
و عوامل دیگر همچون: تأویل قرآن و جعل حدیث؛ صرف درآمدهای دولت در مسائل تجملاتی و خوشگذرانی؛ میگساری و زن بارگی و … . مجموعه ایت عوامل، به نظر میرسد نارضایتی مردم در اثر چنین دلایل موجب بروز قیامهای مردمی، نزاعهای قبیلهای، درگیریهای داخلی و در نتیجه ضعف داخلی و سقوط بنی امیه میباشند. علاوه بر آن باید به ظلم و ستم بنی امیه بر اهل بیت (ع) و درگیری آنان با علویان به عنوان یکی از عوامل مهم سقوط آنان اشاره کرد.
ابومسلم و قتل مردم خراسان و علوی ها
همچنین، مخالفین ابومسلم خراسانی با استناد به منابع تاریخی، معتقدند که: بر اساس منابع متقن تاریخی، ابومسلم خراسانی، شمار زیادی از مردم خراسان و نواحی دیگر را به قتل رسانید. او حتی قیام شیعی شریک بن شیخ را هم سرکوب کرد و او و یارانش را به قتل رساند.همچنین وی یکی از نوادگان جعفربن ابیطالب به نام عبدالله بن معاویه را به سبب اینکه رقیب عباسیان بود، به قتل رساند. هرچند وی جسد یحیی بن زید علوی را که امویان کشته و بر دار کرده بودند، به زیر آورد و احترام کرد و بسیاری از کسانی را که در قتل او دست داشتند،کشت. اما با اینهمه، در ایام دعوت نیز اگر مردی علوی بر ضدّ امویان قیام میکرد و پیروزی هایی به دست میآورد و برای داعیان عباسی یا آیندة عباسیان خطری به شمار میآمد، ابومسلم در سرکوب او درنگ نمیکرد، به عنوان نمونه، همانطور که ذکر گردید، عبدالله بن معاویة علوی که در اواخر ایام امویان قیام کرد و برخی از شهرهای جبال و فارس را گرفت، چون به هرات رفت، به دستور ابومسلم گرفتار و مقتول شد، یا در زندان او درگذشت. بنابراین علوی بودن ابومسلم خراسانی، تشیع وی و محبت خاندان اهل بیت، مورد تردید است.
دیدگاه شهید مطهری درباره اینکه ابومسلم خراسانی کیست؟
شهید مطهرى متفکر بزرگ اسلامی، نیز به عنوان مخالفین تقدیس شخصیت ابومسلم خراسان در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، چنین مى نویسد:
“البته ابومسلم سردار خیلى لایقى است, به مفهوم سیاسى, ولى فوق العاده آدم بدى بوده، یعنى آدمى بوده که اساسا بویى از انسانیت نبرده بوده است. ابومسلم نظیر حجاج بن یوسف است… ابومسلم را مى گویند: ششصد هزار نفر آدم کشته. به اندک بهانه اى همان دوست بسیار صمیمى خودش را مى کشت و هیچ این حرفها سرش نمى شد که این ایرانى است یا عرب که بگوییم تعصب ملى در او بوده است”.
امام صادق و قیام ابومسلم خراسانی
و اما شگفت آورترین بخش نامه مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت خاتمی، انکار احادیث صحیح درباره شخصیت منفی ابومسلم خراسانی و انکار دیدگاه امام صادق در عدم همراهی شیعیان با قیام مسلحانه ابومسلم خراسانی با عنوان رضا آل محمد، می توان عنوان کرد.
مهاجرانی، چنین عنوان می کند:
«بسیاری از نسبت های ناروا و ناسزا که در باره ابومسلم منتشر شده است از طریق حکومت عباسی از زمان منصور به بعد ترویج شده است؛ تا بتوانند قتل ابومسلم را توجیه کنند».
در حالیکه در احادیث و منابع حدیثی شیعه، صحت مورد تاکید است، امام صادق، شیعیان را از همراهی و شرکت در قیام ابومسلم خراسانی، نهی می کند و به صراحت عنوان می فرمایند که ابومسلم خراسانی از شیعه اهل بیت محسوب نمیشود.
ابومسلم حداقل دو نامه به حضور آن حضرت مى فرستد و در نامه دوم به صراحت مى نویسد: “هزار جنگجو در اختیار من است. به انتظار فرمانت هستیم. مضمون یکی از دیگر از نامه ها چنین است: من مردم را به دوستى اهل بیت پیامبر(ص) دعوت مى کنم. کسى براى خلافت بهتر از شما نیست.
و اما امام صادق(ع) در پاسخ به ابومسلم در بخشی از جواب به وی، چنین عنوان می کنند:
ما انت من رجالى و لا الزمان زمانى؛ نه تو از یاران من هستى و نه این زمان, زمان من است.
کاملا آشکار است که امام صادق(ع) به او پاسخى نمى دهد. اکنون، این پرسش مطرح می شود که چرا امام صادق(ع) به این پیشنهادها جواب مثبت نداد و از زمینه هاى خلافت و نیروها برای تشکیل حکومت اسلامی، استفاده نکرد؟ عومال و دلایل متعددی مطرح است و از حوصله این نوشتار، خارج؛ لکن امام صادق(ع) بدین وسیله، عدم صداقت ابومسلم خراسانی و پیروان وی، را یه شیعیان، گوشزد نمودند و بى اعتمادى خود را نسبت به قیام مسلحانه ابومسلم اعلام داشتند.