معلم اول لقب کیست؟
حتما تاکنون لقب معلم اول به گوشتان خورده است و نمی دانید معلم اول لقب کیست، همان طور که از این لقب مشخص است معلم اول برای شخصیت ادبی به کار رفته است. اگر دوست دارید بدانید معلم اول لقب کیست این مقاله را تا انتها بخوانید.
«معلم اول» در نوشته های اسلامی لقب ارسطو است. (مصاحب 1381, 2810) چرا ارسطو را «معلم اول» گفته اند؟ در وجه این تسمیه اقوالی را آورده اند. برخی گفته اند: ارسطو نخستین کسی است که علم حکمت را به قید کتابت آورد، و تعلیم نمود. قبل از ارسطو حکمای سابق حکمت را به شاگردان زبانی تعلیم می نمودند. (رامپوری بدون تاریخ, 2 ، 392)
در روضات الجنات گوید سبب معلم اول گفتن ارسطو آنکه وی نخستین واضع علم منطق بوده و نخستین کسی است که مذهب تناسخ را ابطال نمود و مطالب سخیف و موهوم را از میان مطالب حکمت برانداخت و راه دلیل و برهان منطقی را بازنمود و الا پیش از او مطالب حکمت و فلسفه از راه تقلید اخذ می کردند.
از دیر زمان در شرق و غرب، ارسطو را معلم اول را خوانده اند. ارسطو نخستین فیلسوف و یا عالم یونانی نبود ولی نخستین شخصی بود که روش شناسی در علوم را در منطق خویش روشن ساخت و به تقسیم بندی علوم که در عین حال ایجاد وحدت و پیوستگی بین شعب علوم را دربرداشت پرداخت. در اسلام گرچه کندی و شاگردانش قبل از فارابی به تدوین کتب منطقی پرداختند، این کوشش ها جنبه جست و جو و تفحص در راه کمال را داشت و هنوز به صورت پخته ای که بتواند تمدن اسلامی را تحت تاثیر قرار دهد درنیامده بود. لکن در مورد فارابی چنین نبود. فارابی در واقع پدر منطق اسلامی است و با توجه به منطق در علوم اسلامی باید او را واضع روش شناسی در علوم به صورت مدون آن نیز دانست.
با توجه به روحیه خاص حاکم بر تمدن اسلامی که تمام شئون آن مرتبط به اصل توحید و در جست و جوی بیان و متجلی ساختن این اصل در جهات گوناگون حیات انسان است، بدیهی است که آنچه فارابی در تمدن اسلامی و ارسطو قبل از او در یونان انجام داد آنچنان از دیدگاه اسلامی اساسی بود که ایجاب می کرد لقبی خاص به آنان که این مهم را انجام دادند اعطا شود. فارابی در زمانی می زیست که تمدن اسلامی در اثر ترجمه های گوناگون با انواع علوم با روش ها و فلسفه های مختلف مواجه بود. او قدمی اساسی در نظم بخشیدن به علوم و ایجاد هماهنگی بین این دانش ها و فرهنگ و معارف اسلامی برداشت. و از هرج و مرج در حیات فکری و عقلانی مسلمین جلوگیری کرد.
فارابی را معلم ثانی خوانده اند و در متون معتبر اسلامی از قرون هفتم و هشتم به بعد منظماً به فارابی به عنوان معلم ثانی و به ارسطو به عنوان معلم اول اشاره شده است. وانگهی این عناوین آن چنان شهرت یافته است که کمتر پرسیده می شود اصلاً معنی عنوان «معلم» در این موارد چیست و چرا در هر دو مورد، معلم این معلمان و یا مؤسسان مکتب های فلسفی قبل از آنان، یعنی حکمایی همچون فیثاغورس و افلاطون از یک سو و کندی را از سوی دیگر، معلم نخوانده اند. به نظر راقم این سطور معنی و مفهوم «معلم»، به نحوی که در مورد ارسطو و فارابی توسط مسلمین به کار برده شده است، آن چنان عمیق و اهمیت آن برای جهان امروز آن چنان اساسی است که ارزش دارد به تفحص بیشتر درباره ی آن پردازیم و ببینیم چرا فارابی را معلم ثانی خوانده اند و ارسطو را معلم اول.
شاید در آغاز لازم به تذکر باشد که عنوان معلم اول را مسلمین به ارسطو داده اند و نه یونانیان، و به کار بردن این عنوان توسط فلاسفه و به طور کلی متفکران غرب، چنان که در شعر معروف دانته مذکور در آغاز این مقاله آمده است، به علت تأثیر معارف اسلامی در مغرب زمین است. عنوان «معلم» به معنی خاصی که اکنون مورد نظر است رابطه ای مستقیم با دیدگاه اسلامی درباره ی علم و تعلیم و تعلم دارد و نمی توان آن را صرفاً مأخوذ از منابع یونانی دانست.
هرگاه به مراجع اسلامی، چه متعلق به ازمنه ی قدیم و چه جدید، رجوع کنیم مشاهده می کنیم که چند قول مختلف درباره ی معنی «معلم» و علت اینکه فارابی را «معلم ثانی» خوانده اند آورده شده است که شاید بتوان آن را در چهار مقوله خلاصه کرد:
1. آنان که می گویند چون فارابی فاضل ترین فلاسفه بعد از ارسطو و شارح بزرگ معلم اول بود پس او را معلم ثانی نامیده اند. در زمره ی صاحبان این نظر می توان دانشمندانی همچون محمد لطفی جمعه، نویسنده ی معاصر مصری و محقق هلندی، دیبور را نام برد. ایراد اصلی به این نظریه این است که توضیح نمی دهد به چه دلیل خود ارسطو را «معلم اول» خوانده اند و اگر صرف شارح بودن و یا داشتن مقام ارجمند در فلسفه ملاک اعطای این عنوان بوده است، چرا ابن رشد یعنی شاید بزرگ ترین شارح ارسطو در تاریخ و یا ابن سینا، برجسته ترین فیلسوف مکتب مشایی را معلم ثانی نخوانده اند.
2. گروهی از محققان، چه قدیم و چه جدید، که علت این لقب را چیرگی فارابی در علم منطق می دانند و حتی عنوان خود ارسطو را به عنوان معلم او، نتیجه ی موفقیت او در تدوین منطق صوری محسوب می دارند. ابن خلدون در مقدمه ی معروف خود، به این موضوع اشاره می کند و، می فرماید:
«و إمام هذه المذاهب الذی حصل مسائلها و دون علمها و سطر رجحاجها فیما بلغنا فی هذه الاحقاب هو ارسطو المقدونی من اهل مقدونیه من بلاد الروم من تلامیذ افلاطون، و هو معلم الاسکندر ویسمونه المعلم الاول علی الاطلاق یعنون معلم صناعه المنطق، اذ لم تکن قبله مهذبه و هو اول من رتب قانونها و إستوفی مسائلها و احسن بسطها، و لقد احسن فی ذلک القانون ماشاء لو تکفل له بقصد هم فی الالهیات.»
بین محققان معاصر نیز این نظر رواج فروان دارد، چنان که ابراهیم مدکور، یکی از معروف ترین متخصصان در زمینه ی فلسفه فارابی، در موارد گوناگون به آن اشاره کرده است.
بدون شک عنوان «معلم» رابطه ای با علم منطق که پایه و مقدمه از برای تعلیم همه ی علوم محسوب می شده است دارد، لکن آن نیز نمی تواند تنها علت باشد؛ زیرا استادان بزرگ منطق بعد از فارابی چنین لقبی را کسب کردند و برعکس میرداماد، که بعداً از او سخن به میان خواهد رفت، به معلم ثالث شهرت یافت.
3. باز هستند گروهی از دانشمندان مانند النجار که لقب فارابی را مرهون موفقیت او در تأسیس مکتب جدیدی در فلسفه می دانند و حتی او را اولین فیلسوف اسلامی محسوب می دارند. البته اهمیت فارابی در تاریخ فلسفه ی اسلامی و تدوین فلسفه ی مشایی به صورت مشخص تاریخی آن بر هیچ کس پوشیده نیست، ولی باز نمی توان آن را به تنهایی علت اعطای لقب «معلم ثانی» به او دانست، چه بوده اند بزرگان دیگری همچون سهروردی که مؤسس مکتب فلسفی بوده اند و یا کندی که قبل از فارابی فلسفه ی اسلامی را بنیاد نهاد؛ پس بدون شک صرف قرار گرفتن در رأس یک مکتب فلسفی و تأسیس یک مکتب خاص نمی تواند علت ملقب شدن او به معلم ثانی باشد.