حضرت خضر کیست؟
حتما تاکنون نام حضرت خضر را در داستان های حضرت موسی شنیده اید، حضرت خضر و حضرت موسی در بسیاری از داستان های تاریخی و قرانی باهم بودند. اگر برایتان جای سوال است که حضرت خضر کیست و نمی دانید حضرت خضر کیست و می خواهید بدانید حضرت خضر کیست، این مقاله را تا انتها بخوانید.
حضرت خضر
حضرت خضر از فرزندان سام بن نوح و پسر خاله ى ذوالقرنین است. نامش بلیا بن ملکا و کنیه اش ابوالعباس و لقبش خضر مى باشد. در وجه نامگذارى حضرت خضر نوشته اند: هر جا گام مى نهاد، زمین از قدومش سر سبز (خضر) مى شد; از این رو او را «خضر» نامیدند. بعضى نام او را یسع و برخى الیاس گفته اند و از همین جا این تصور پیدا شده که ممکن است الیاس و خضر نام یک نفر باشد، ولى مشهور و معروف میان مفسران و راویان حدیث همان نام اول (بلیا یا ملکان) است.
همه ى مورخان بر این باورند که حضرت خضر آب زندگى (حیات) نوشید و عمرى جاودانه یافت. در روایتى از امام رضا(علیه السلام) آمده است که فرمود: «همانا خضر از آب حیات نوشید و تا زمانى که نفخ صور مى شود، نخواهد مرد… .»
نوشته اند که پدرش از پادشاهان عصر بود و جز او فرزندى نداشت. خضر همواره در اتاقى به عبادت مشغول بود; پدر بیم داشت که مبادا نسل او قطع شود; لذا او را به ازدواج زنى در آورد، ولى او همنشینى زن اختیار نکرد. پدرش (ملکان) همسران او را که انتخاب مى کرد، به وسیله قابله ها بازرسى نمود; قابله ها دانستند که هیچ گونه توجهى به زنان نکرده است; از این رو در شهر شایع شد که خضر حالت زنانه دارد; پدرش از او بر آشفت و او را زندان کرد، او هم فرار کرده و نزد ذوالقرنین (دانشمند الهى که داراى قدرت و امکانات بود) رفت و یکى از صاحب منصبان و رئیس وسایط نقلیه او شد.
قرآن کریم در سوره ى کهف از آیه ى 60 تا 82، داستانى از حضرت موسى(علیه السلام) و همراه (دوست یا استاد) وى نقل مى کند که در آن نامى از «خضر» نیامده است، بلکه از هم سفر موسى(علیه السلام) به «بنده اى از بندگان ما که مشمول رحمت الهى گشته و از علمى لدنى برخودار شده است» یاد مى کند. در روایات متعددى این دانشمند الهى به نام «خضر» معرفى شده است
بر اساس آیات سوره ى کهف، او به باطن و نظام تکوینى جهان مأمور و از پاره اى از اسرار آگاه بود و سمت استادى حضرت موسى بن عمران را داشت،، هر چند حضرت موسى(علیه السلام) در برخى از جهت ها بر او مقدم بود.
در احادیث معتبر آمده است که پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حضرت خضر به خانه ى امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمد و به اهل بیت آن حضرت تسلیت گفت، و همچنین به استقبال پیکر امیرالمؤمنین على(علیه السلام) آمد و حسنین(علیهما السلام)را تسلیت گفت و به قبر مهیا شده توسط نوح(علیه السلام)، راهنمایى کرد. و نیز آمده است که او در تنهایى دوران غیبت امام زمان(علیه السلام)، مونس ایشان است.
نوشته اند که منزل او بیشتر، مسجد صعصعه و مسجد سهله (در کوفه) هست.
اما در مورد پیامبرى او اختلاف است. علامه ى مجلسى از سید مرتضى علم الهدى نقل مى کند که ایشان فرموده اند: ممکن نیست معلّم حضرت موسى(علیه السلام) پیامبر نبوده باشد. علامه ى طباطبایى نیز از روایات استنباط مى کنند که ایشان پیامبر بوده اند; لیکن روایات متعددى وجود دارد که این مرد عالم، پیامبر نبوده بلکه دانشمندى همچون ذوالقرنین و آصف بن برخیا بوده است
حضرت خضر(ع) از انبیا ء الهی است . از فرمایش امام صادق علیه السلام چنین بر میآید که حضرت خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتابهای او دعوت میکرد.
از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی مینشست، زمین سبز و خرم میگشت و دلیل نامش، خضر(سبز) نیز همین است. زندگی او، از قبل از زمان موسی تا زمان حاضر، و ادامهٔ زندگیش تا آخر الزمان، مورد اتّفاق مسلمانان است. مجموعهٔ روایات، مؤیّد آن است که طولانیترین عمر را در میان فرزند آدم دارد.
گفتهاند حضرت خضر از اولاد سام بن نوح و پسرخالهٔ ذوالقرنین بود با این حال بنا به برداشتی نیز، دو نفر با نام خضر وجود داشتهاند، خضر اکبر که از اولاد سام بن نوح بوده و خضر ثانی که از انبیای بنی اسرائیل و مصاحب موسی بوده است.
امام صادق (ع) در مورد حضرت خضر :
از امام صادق (ع) آورده اند که اما آن بنده صالح خدا خضر؛ خداوند عمر او را نه به خاطر رسالتش طولانى گردانید و نه به خاطرکتابى که بدو نازل کند و نه به خاطر این که به وسیله او و شریعت او، شریعت پیامبران پیش از او را نسخ کند و نه به خاطر امامتى که بندگانش بدو اقتدا نمایند و نه به خاطر طاعتى که خدا بر او واجب ساخته بود؛ بلکه خداى جهان آفرین، بدان دلیل که اراده فرموده بود عمرگرامى قائم (ع) را در دوران غیبت او بسیار طولانى سازد و مى دانست که بندگانش بر طول عمر او ایراد واشکال خواهند نمود، به همین جهت عمر این بنده صالح خویش، حضرت خضر را طولانى ساخت که بدان استدلال شود و عمر قائم (ع) بدان تشبیه گردد. بدون تردید او زنده است وهم اکنون بیش از شش هزار سال از عمر شریفش مى گذرد.
کوه حضرت خضر :
از قرآن کریم و سنت قطعی و عقل هم دلیلی برتوجیه و تصحیح آنها نداریم. در شش کیلو متری شهر قم کوهی وجود دارد که از فراز آن می توان همه شهر را با یک نگاه طی کرد.
این کوه منسوب به حضرت خضر (ع) با قدمت سه هزار سال است. می گویند بر قله این کوه در سه هزار سال پیش غاری بوده است که حضرت خضر پیامبر (ع) در آن غار به عبادت و نیایش می پرداخت، غاری که امروز به مسجدکوچکی با ظرفیت ۱۰ تا ۱۵ نفر تبدیل شده است و سال ها پیش از این در حالی که هنوز قم آنقدر بزرگ نشده بود که خود را به دامنه این کوه برساند معبد عارفان و ساکنان و اوقاد بود، و خلوت کده ای برای شب زنده داری و عبادت عالمان و عاشقان طریقت حق بوده است و هم چنین گویند حضرت خضر نبی(ع)در مسجد اموی همواره نماز می گذاشته است.
مکان نماز ایشان در سمت شرقی قبله (جنوب شرقی) نزدیک مناره شرقی بوده است. اکنون نزدیک به محراب اصلی مسجد و به موازات مقام هود بر دیوار قبله عنوان «هذا مقام خضر النبی» بر تابلویی سبز دیده می شود. شایان گفتن است در بسیاری از نقاط سوریه مقام حضرت خضر دیده می شود.
حضرت خضر (ع) دارای ویژگیهای زیادی است که به بـرخـی از آنها به استناد روایات اشاره می کنیم :
1- وی از جمله کسانـی است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقداری از آن را نوشیده است.
2- حضرت خضر (ع) هـم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خـواهد بـود. امام رضا (ع) فرمـود: «خضر از آب حیات نـوشید پـس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود».
حلبـی نیز در همیـن راستـا آورده است که: «اجمع العلماء بـالنقل علـی کـون الخضـر حیـا بـاقیـا الـی لان».
3- خـداوند به حضرت خضر (ع) تـوان و قدرت نیرومندی عطا کرده، چنانکه طریحـی مـی نـو یسد: «خداوند به خضر تـوان و قدرت بسیار بالایی عطا کـرد. و مسـئول مقـدمه الجیـش ذی القـرنیـن بوده است. »
4- از خصوصیات و ویژگیهای خضر ایـن بوده که به هر کجا می نشسته آنجا سرسبز مـی گشت. امام صادق (ع) فرمـود: «بر هیچ تخته خشکیده ای نمی نشست مگر آنکه سبز مـی گشت و بر هیچ زمینـی بـی آب و علف قرار نمی گرفت مگر آن که سرسبز مـی گشت و به همیـن جهت خضر نامیده شـد». همچنیـن گفته شـده که هر گاه به نماز مـی ایستاد اطرافـش سـرسبز مـی گشت.
5- قرآن مجید هر چند آشکارا نام او را نبرده است اما از او به عنـوان عالـم یاد کـرده است و در سـوره کهف در جـریان ملاقات حضرت مـوسـی با حضرت خضر چنیـن مـی فرماید:
«فـوجدا عبـدا مـن عبـادنا آتیناه رحمه مـن عنـدنا و علمنـاه مـن لـدنـا علمـا» ترجمه: تا این که خضر بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود به او دانشی آموخته بودی .کهف/65)
6- هر کجا نامـش برده شـود فـوراً حاضر می گردد. امام رضا (ع) در باره ایـن ویژگی می فرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمـن ذکره منکـم فلیسلم علیه»؛ هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر می شود، پـس هـر یک از شمـا به یـاد او افتـاد بـر او سلام کنـد.
7- حضور همه ساله در مراسم حج. امام رضا (ع) مـی فرماید: «و انه لیحضر المـوسـم کل سنه فیقضی جمیع المناسک و یقف بعرفه فیومـن علی دعاء المـومنیـن» ترجمه: همه سـاله در مـراسـم حج حضـور مـی یابد و تمـام مناسک حج را نیز انجام می دهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا مـی ایستـد و بر دعای مومنین آمین می گوید.
8- انـدرزگـویـی و نصیحت پذیری. از دیگر ویژگیهای حضرت خضـر (ع) ایـن است که هم به دیگران توصیه و اندرز می داده و هـم دنبال آن بـوده که از نصایح و گفته هـای بزرگـان و صـالحـان کمـال بهره و استفاده را ببرد.
مثلا گاه می بینیـم که معصـومیـن (علیهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زین العابدیـن وصایای او را به مـوسـی و اندرزهایحضرت خضر را به دیگران، برای ما نقل کرده اند.
و گاهـی هـم روایت کرده اند که حضرت خضر به محضرشان مـی رفته و درخـواست نصیحت و تـوصیه مـی نموده مثلا به امیرالمـومنیـن پیشنهاد کرد که مرا به کاری راهنمایـی کـن که اگر آن را انجام دهـم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد.