اگر از عینک زدن خسته شدهاید میتوانید از لیزر کمک بگیرید!
«. بدبختانه خودم هم نمیدانستم که نیمه کورم. خیال میکردم همه مردم همین قدر میبینند! ... در دلم خودم را سرزنش میکردم که با احتیاط حرکت کن! این چه وضعی است؟ دائماً یک چیزی به پایت میخورد و رسوائی راه میافتد. اتفاقهای دیگر هم افتاد. در فوتبال ابدا و اصلا پیشرفت نداشتم. مثل بقیه بچهها پایم را بلند میکردم، نشانه میرفتم که به توپ بزنم، اما پایم به توپ نمیخورد، بور میشدم. بچهها میخندیدند. من به رگ غیرتم برمیخورد و .... برای من لحظه عجیب و عظیمی بود! همینکه عینک به چشم من رسید ناگهان دنیا برایم تغییر کرد. همه چیز برایم عوض شد...